عروجی دیگر

مادر سردار شهیدحسن درویش حاجیه  خانم سکینه جوهری در سن 88 سالگی در شوش به دیار باقی شتافت و در جوار فرزند شهیدش  در گلزار شهدای شوش قطعه  خانواده شهدا آرام گرفته و به خاک سپرده شد.

 این مادر صبور فرزند خود سردار شهید حسن درویش را در سال1363 و در عملیات بدر تقدیم انقلاب و نظام کرد.مراسم تشییع این مادر با حضور شماری از مسئولان استانی و محلی،خانواده‌های معظم شهدا ، رزمندگان دوران دفاع مقدس و مردم برگزار شد.

سردار حسن درویش متولد سال 1341 در شهرستان شوش دانیال(ع) و در دوران دفاع مقدس مسئولیت هایی همچون فرماندهی تیپ 15 امام حسن مجتبی (ع) ، جـانشین فـرماندهی محور عملیاتی شوش و فرماندهی تیپ 17 علی ابن ابی طالب (ع) را بر عهده داشت .

شهیدان حسن درویش و حبیب الله شمایلی

 

سردارسرلشکرشهیدحسن درویشی در اوایل جنگ مسوولیت جبهه شوش را بر عهده داشت که چند روز پس از عملیات فتح المبین بنا به دستور فرمانده وقت کل سپاه مامور تشکیل و فرماندهی تیپ 17 قم به ایشان واگذار گردید که ظرف مدت 20 روز آن را تشکیل داد و یکی از بهترین یگان های عمل کننده در عملیات رمضان بود.

ماموریت تشکیل تیپ 15 امام حسن (ع) نیز از دیگر مسئولیت های این سردار رشید جبهه های نبرد بودکه با تلاش شبانه روزی تشکیل و سازماندهی شد و به نام تیپ مستقل 15 تکاور دریایی (تیپ 15 آبی-خاکی امام حسن مجتبی ع) و نقش مهمی در عملیات های بزرگ  خیبر و بدر در هورالهویزه ،شرق رودخانه دجله و کنار اتوبان العماره - بصره و خطوط پدافندی داشت.

وی مدتی بعد به لبنان اعزام گشت که بعد از بازگشت در لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) مشغول به خدمت شد و در ادامه به تیپ امام حسن (ع) بازگشت و در عملیات بدر بصورت گمنام و بدون مسئولیت شرکت و در سخت ترین نقطه عملیات برای نابودی کمین های دشمن از ناحیه سر مورد اصابت تیر خصم قرار گرفت و جاودانه شد

گمنامان زمین و پرآوازه های آسمانی

حسن درویش علی رغم مسئولیت های متعددی که در یگان های عملیاتی بر عهده داشت و با ابتکارات و شجاعت مثال زدنی خویش توانسته بود اعتماد فرماندهی کل سپاه را جاب کند بطوریکه پس از کارکرد یگان عملیاتی تحت فرمان وی یعنی تیپ 17 علی بن ابیطالب ع در عملیات رمضان مسئولیت تشکیل تیپ 15 امام حسن مجتبی به وی سپرده شد که با سازماندهی وی به لشکر 15 امام حسن مجتبی ع تبدیل شد اما هیچگاه خانواده و افراد عادی متوجه مسئولیت های وی تا زمان شهادت نشدند.

شهادت مجید بقایی و حسن باقری

بهمن ماه 1361 ساعت 2 بعد از ظهر زنگ خانه به صدا در مي آيد. پدر كه نزديكترين نفر به درب است، آن را باز مي كند. خودرويي و دو نفر كه متواضعانه سلام مي كنند، كادر چشم هايش را پر مي كنند؛ يكي از آنها در حالي كه لبخندي صميمي بر لب دارد، با دو دست نامه اي تقديم مي كند. آنگاه آنها خداحافظي مي كنند و مي روند. آنقدر غرق نامه مي شود كه رفتن آنها را متوجه نمي شود. چرخي مي خورد و به درون خانه مي رود.

شهیدان درویش،بقایی،کاظمی،خرازی در کنار آقا محسن و صفوی

 

چيزي غريب در دلش و التهابي شديد از جستجو در درونش شكوفه مي زند. نامه از طرف رياست جمهور، حضرت آيت الله خامنه اي  است و او متعجبانه پشت و روي پاكت نامه را خوب نگاه مي كند. با خود مي گويد: رئيس جمهور كجا و منزل ما كجا؟ شايد نامه مال كسي ديگر است و آنها اشتباهي آن را آورده اند، ولي آدرس دقيقا درست است؛ نامه مربوط به پسرش حسن است، اما او بي آنكه متوجه باشد، حريصانه نامه را باز مي كند مي خواند:

 

بسمه تعالي

برادر حسن درويش فرمانده لشکر 15 امام حسن ـ عليه السلام

شهادت پاسداران عزيز و سرافراز و سرخ رويان دنيا و آخرت، برادران حسن باقري و مجيد بقايي و برادران شهيد همراه آنان را به شما همسنگر مقاومشان تبريك و تسليت مي گوييم و ياد همه كبوتران خونين بال انقلاب اسلامي را گرامي مي داريم.

اميدوار به رحمت خدا و مطمئن به پيروزي نهايي، راه آن عزيزان را تا پايان ادامه دهيد. «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مومنين»                                       سیدعلی خامنه ای ، رئیس جمهوری اسلامی ایران

امضاي حضرت آيت الله خامنه اي در پايين نامه برق شادي را در چشمان پدر به همراه مي آورد. ولي متعجبانه هنوز به عنوان نامه خيره شده است. همانجايي كه نوشته شده: برادر حسن درويش، فرمانده لشکر 15 امام حسن ـ عليه السلام

پدر با خود مي گويد: آيا درست نوشته اند؟ حسن پسرم فرمانده لشکر است؟ ولي چرا هر وقت مي پرسيدم در جبهه چه كاره اي هيچ وقت جواب درستي به من نمي داد و فقط مي گفت: مثل همه بسيجي ها پست مي دهم. روي به آسمان مي كند و در حالي كه همچنان خوشحال است، زير لب مي گويد: خدايا شكر كه پسرم فرمانده لشکر توست و بعد به تندي مثل بچه اي که ناشيگرانه بخواهد خطايش را بپوشاند، در نامه را مي بندد و در حياط خانه، نامه را به حسن مي دهد. حسن نگاهي مشكوك به نامه مي كند. آن را باز مي كند و مي خواند متعجبانه مي پرسد:

پدر؛ در نامه باز بود؟

-   نه بسته بود.

-   پس كي آن را باز كرد؟

پدر با شرمساري مي گويد: ببخش فرزندم من آن را باز كردم.

مثل كسي كه دوست نداشته باشد، جواب مثبت بشنود، مي پرسد: حتما آن را هم خوانده اي؟

پدر با همان لحن شرمساري مي گويد: بله فرزندم و فهميدم كه تو فرمانده اي؛ چيزي كه هميشه از من پنهان كرده بودي.

حسن عقب عقب مي رود و به جايي تكيه مي دهد و مي گويد: من فقط براي اسلام و اجراي احكام قرآن به سپاه رفته ام. به من فرمانده نگوييد. من خاك پاي بسيجيانم، من فقط يك خدمتگزارم. حضرت امام با آن عظمت روحي اش مي گويد: به من رهبر نگوييد خدمتگزار بگوييد و من كه خاك پاي اويم به خود لقب فرمانده بدهم؟

شهیدحسن درویش در دیدار با امام خمینی ره

 

ولي پدر با لبخند رضايت بخشي مثل كسي كه قند در دلش آب كرده باشند، همچنان به حسن مي نگرد؛ نگريستني كه هيچ شباهتي با نگاه هاي پیشینش ندارد.

سردار شهيد حسن درويش كه در سال 1341 در شوش دانيال به دنيا آمده بود، سرانجام در سال 1363 در عمليات بدر به شهادت رسيد. وی در وصيتنامه اش يادآوري مي كند:

دشمنان اسلام بدانند كه انقلاب اسلامي شكست نخورده و انشاالله شكست نمي خورد كه اين فرموده حضرت روح الله است، چرا كه او بود كه گردنكشي هاي دشمنان را با توكل بر خداوند و عشق به اسلام كوتاه كرد.امت بداند كه تنها راه تداوم اين حركت خدايي، توكل به خداي رحمان است. پس به او توكل كنيد.

قاب خاطرات

عکس زیر لحظاتی قبل از اعزام به منطقه عملیاتی خیبر را به تصویر کشیده که در آن کادر فرماندهی گروهان القارعه از گردان ۴ (امام حسین ع) از تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی ع شامل برادران رزمنده حجت الله اخلاصی نیا فرمانده گروهان،شهید مجید آبرومند فرمانده دسته،جمشید دواری بیسیم چی گروهان و شهید لطف الله فلاح اسلامی را در کنار هم جمع نموده است.

برادران رزمنده حجت الله اخلاصی نیا،شهید مجید آبرومند،جمشید دواری و شهید لطف الله فلاح اسلامی

 

پادگان علی اکبر ع از جمله پادگان های تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی ع بود که در فاصله زمانی بعد از عملیات خیبر تا پایان ماموریت تیپ برادران رزمنده امام حسن در این پادگان حضور داشته و اغلب برادران خاطرات زیبایی از جلوه های ایمان عملی برادران رزمنده و خصوصاً شهدا به خاطر سپرده اند. عکس زیر برادران رزمنده عبدالصاحب مرایی،زراعت پیشه و حسن عباسی را در پادگان علی اکبر ع به تصویر کشیده است.

برادران رزمنده عبدالصاحب مرایی،زراعت پیشه و حسن عباسی