راوی: نجف زراعت پیشه
باورنکردنی :
 با گرگ و میش شدن هوا در ساعت 18 عصر مجددا قایق از حالت  استتار درون نی زارها بیرون و درون آبراهها قرار گرفته و با هدایت بلدهای اطلاعات شروع به پارو زدن نمودیم ضمن این که نیروهای گروهان ذوالفقار نیز دو و سه نفره و در برخی چهار نفره در قایق های طراده جلوی ما بودند و به سمت جلو پارو می زدند .
 نکته قابل توجهی که  فرماندهان و اطلاعات عملیات  نگران آن بودند و آن را مکرر به نیروهای عملیاتی تذکر داده بودند رعایت سکوت بخصوص در هنگام پا رو زدن و عبور از آبراهها بود چرا که اگر هنگام عبور از کمین های دشمن سر و صدای برادران و خصوصا صدای صدای پارو زدن صدها قایق به گوش آنها می رسید سبب لو رفتن عملیات سراسری و سالیانه ایران و قتل عام برادران رزمنده در آبهای و وسیع هور الهویزه می گردید ؛ اما واقعا انتظار سکوت کامل و مطلق از برادران رزمنده که غالبا کم سن و سال بوده و دو شب پی در پی  در حال پارو زدن بوده اند و عدم استراحت کافی غیر ممکن بود و حتی برخورد پارو به بدنه قایق ها، سرفه ، طبیعی بود  و حتی در مورد خودم در نیمه شب در حالی که پارو می زدم چرت و خواب چشم هایم را فرا گرفت و همینطور که سر و گردنم به سمت عقب خم شد کلاه آهنی به روی کف قایق افتاده که صدای زیادی هم ایجاد کرد .
تا اینجای کار سکوت مرگباری هور را فرا گرفته بود و بیم این می رفت که نزدیک شدن به مواضع دشمن و ادامه این سروصداها سبب هوشیاری دشمن شود و بر همین اساس نیز نیروهای اطلاعات  مرتب نزدیکی به کمین های دشمن را تذکر و خواهان سکون بیستر بچه ها را می شدند اما این امر امکان پذیر نبود طولانی بودن مسیر ،خستگی و پاروزدن متوالی طی دو شب واقعاً امان ما را بریده و هنگام خستگی مفرط دقت و سکون نیز از بین می رود ؛ در اینجا بود که واقعه ای پیش آمد که هنوز نسل حاضر در آن صحنه از تفسیر و تشریح آن بازمانده است و با استدلال های مادی و دنیوی قابل تشریح و تفسیر نیست.
غوغایی به پا شد ، هور سرتاسر سکوت و سکون که تا این زمان اندک بادی هم در آن نمی وزید و حیوانات آن گویی به خواب زمستانی فرو رفته بودند ، یکپارچه شاهد سر و صدای میلیونها قورباغه، پرندگان و سایر حیوانات درون آن شد، سر و صدا به اندازه ای زیاد بود که نیروهای اطلاعات و عملیات و نیروهای بومی منطقه نیز در حیرت و تعجب بسر می بردند ضمن اینکه وزش باد شدید در منطقه سبب تکانهای شدید نیزار ها  و گم شدن سر و صدای رزمندگان درون آن شده بود همین امر باعث شد تا با تلاش بیشتری راه باقیمانده را طی کرده و با عبور از کمین ها بتوانیم به ابتدای مواضع اصلی دشمن برسیم. شاید تصور حرکت نی های سه تا 5 متری در دل شب الان اندکی ساده به نظر رسد ولی برای ما که درون هور در یک سکوت ناشی از عدم وزش باد و سکوت کامل رادیویی از جانب هر جنبنده ای بودیم واقعاً حیرت آور و البته پیش خودمان باشد ترس و دلهره را به دنبال خود داشت که بعد از آن با سرعت و اعتماد به نفس بیشتر که اطمینان از گم شدن پر و صداهای احتمالی ما بود پیش آمده و به سمت سیلبند و خط مقدم دشمن به پیش رفتیم.

به سمت منطقه عملیاتی بدر : پارو زدن


رسیدن به خط دشمن :
ساعت 11شب بود که به نزدیکی های خط اصلی دشمن مقابل روستای الصخره  رسیدیم و خاکریز سیل بند دشمن را در نور مهتاب و منور دشمن مشاهده کردیم ،بر اساس طراحی عملیات قرار بود نیروهای تیپ 15 امام حسن مجتبی ع  در دو محور و جهت ، در منطقه البیضه در سمت راست و در منطقه الصخره خط دشمن شکسته شود ؛ در جناح البیضه یک دسته غواص و خط شکن ذوالفقار به فرماندهی داوود دانایی قرار داشت و نیروهای گروهانهای عاشورا و محرم وظیفه پشتیبانی از آنها را داشتند و مسئول محور برادر سعید نجار بود اما در محور سمت چپ در الصخره برادر محمود محمدپور فرمانده محور بود و دسته خط شکن ذوالفقار به فرماندهی برادر علی شیخ رباط وظیفه شکستن خط را به عهده داشته و گروهان امام حسین (ع) نیز وظیفه پشتیبانی از نیروهای خط شکن را به عهده داشت.نیروهای پشتیبانی در آبراهی به عرض یک قایق چینکو منتظر شکستن خط دشمن توسط نیروهای خط شکن گروهان ذوالفقار شدم.
مین های تله شده توسط تخریب چی ها خنثی و سیم های خاردار نیز با سیم چین های بزرگ بریده و نیروهای غواص کنار سیلبند مستقر شدند در حالی که دشمن هنوز از حضور ما در منطقه آگاهی نیافته بود و حتی در این زمان برادر مرتضی روحیان روی سیلبند رفته و شروع به دید زدن و بررسی اوضاع نموده که با مشاهده گشتی های دشمن سریع خود را به درون آب های هور می اندازد و نیروهای خط شکن منتظر اعلام رمز و زدن به خط دشمن می شوند. 
#محدوده_روشن_26
#تیپ_15_امام_حسن_مجتبی
#خط_مقدم_دشمن_سیلبند
#پارو_زدن_شبانه
#منطقه_عملیات_بدر
http://telegram.me/safeer59