مقطع پایانی جنگ :چالش های جبهه خودی
1.نبودن جنگ در اولویت : علی رغم این که امام جنگ را در راس امور می دانست اما در ایران این گونه نبود بر خلاف عراق که جنگ در سرلوحه همه کارها بود
2.امام حضور در جبهه را واجب کفایی اعلام کرده بود اما مقدس ماب ها به طرق مختلف کلاه شرعی درست کرده و توفیق نصیبشان نمی شد
3.فرسایشی و طولانی شدن جنگ و این که پیروزی سریع و مهم چشم اندازی نداشت
4.اختلاف راهبردی و تاکتیکی میان ارتش و سپاه که اولین زمینه های آن از عملیات رمضان آغاز شد و در سال 62 با تشکیل قرارگاه خاتم ارتش و سپاه در دو قرارگاه جداگانه تحت مدیریت عالی جنگ قرار گرفتند اختلافات وسیع بود و در اولین گام بعد مقدماتی از جانب اما وظیفه هماهنگی به عهده مقام معظم رهبری که در آن زمان ریاست جمهور بودند و قبل از خیبر نیز به آقای هاشمی سپرده شد
5.بازی های سیاسی و انتخابات یکی از چالش های جنگ بود که سبب می شد در این ایام نیروی کمی اعزام و حتی اختلافات به داخل یگان ها کشیده شده و سرایت نماید.
6.بسیجی ها ضمن این که عامل قوت دفاع مقدس بودند اما مقطعی،محدود،و در شرایط ضرورت امکان نگهداری به اجبار و جود نداشت و حداکثر زمان در اختیار داشتن سه ماهه بود و بعد آن نمی شد یک لحظه هم آنها را به زور نگه داشت
7.نبود دادگاههای جنگی برای محاکمه مقصرین و یا در صورت بودن عمل نشد تنها با صدور حکم جانشینی فرمانده کل قوا این امر تصمیم به عملیاتی شدن گرفته شد که البته در پایان جنگ بود
8.حضور پاسداران ،روحانیون،و به عبارتی بسیجی ها به کمترین میزان رسیده بود و در صورت حضور از یگان های رزم کناره گیری می کردند
9.بحث دادن امتیاز و یا حتی سهمیه ای کردن حضور در جبهه در ادارات ، سازمان ها اثرات مخربی داشت
	   از جنگ  و دفاع مردم ایران می گویم برای انتقال تجارب و پیشگیری از جنگی دیگر  و این که جنگ آخرین راهکار جهت رسیدن به منافع ملی می باشد......