امدادهائ غیبئ

◄ماشاالله مصدر


در اوایل جنگ با توجه به خلوص بالای رزمندگان بخشی بنام "واحدامدادهای غیبی" تشکیل شد! کار اين واحد جمع‌آوری خاطرات و مشاهدات عینی رزمندگان از امدادهای الهی بود. این خاطرات و مشاهدات در ابتدا بسیار کم و البته تا حدی شنیدن آنها باورپذیر بود. ولی کم‌کم ذکر آنها از زبان همه بسیار زیاد شد و حالتی لوث و غُلو گونه‌ به خود گرفت، بطوری‌که دشمن هم از این جریانات با خبر شده بود و رادیو عراق هر روز با کنایه و تمسخر از دستگیری و اسارت تعدادی بسیجی اسب‌سوار سفیدپوش خبر می‌داد! و همین مسائل باعث منحل شدن این واحد گردید.

#امدادهای_غیبی
#واحد_امدادهای_غیبی
#فرهنگ_جبهه
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/safeer59

دیدگاه فرمانده سپاه در سال سرنوشت 1365 برای پیروزی در جنگ:

در فروردین ماه سال 1365، سمینار «لبیک یا خمینی» با حضور مقامات عالیه کشور، با هدف بررسی شیوه تخصیص و بسیج منابع کشور برای جنگ برگزار شد. فرمانده وقت سپاه، محسن رضایی معتقد بود که تنها راه پیش روی کشور برای پایان دادن پیروزمندانه جنگ، بسیج همه نیروها و امکانات کشور است:
"ما در فاو با ۱۵۰ هزار نیرو در مقابل ۷۰۰ هزار نفر از ارتش عراق جنگیدیم و به آن پیروزی درخشان نایل آمدیم. آیا نمی‌توانیم با ۱۰ برابر این نیرو ارتش عراق را منهدم کنیم؟" (1500000 نفر در قالب 1500 گردان)

"ما تاکنون تنها از ۲ درصد از نیروهای مردمی و ۱۲ درصد از امکانات اقتصادی در جنگ استفاده کرده‌ایم و لازم است که بر اساس اطلاعیه قرارگاه خاتم الانبیاء جنگ کاملا مردمی شود و از کلیه امکانات دولت و مردم برای پیشبرد جنگ استفاده کنیم." (http://rajanews.com/node/213779)

*** از این زمان است که با توجه به نیاز جبهه ها به نیرو طرح سهمیه اعزام از ادارات دولتی ، دانشجویان دانشگاهها ، طرحهای مصوب در آموزش پرورش به صورت جدی پیگیری شد و در زمینه سربازان وظیفه که تا کنون از میان بسیجیان با پذیرش سخت درون یگان های عملیاتی قرار می گرفتند به صورت سهمیه از میان نیروهای حوزه وظیفه به سپاه می پیوستند ؛ در زمینه شرایط سخت جنگ و تجزیه و تحلیل ماههای پایانی جنگ یکی از عوامل مهم به این نیروها اشاره می شود که انگیزه کافی مثل بسیجیان را نداشتند.

هندوانه خوشمزه : 


نجف زراعت پیشه
از اردیبهشت 1365 ارتش عراق تحت استراتژی دفاع متحرک اقدام به تهاجم به 12 محور عملیاتی نمود شاید بتواند تا اندازه ای به نیروهای خویش روحیه داده و از فضاحت از دست دادن رودخانه اروند رود (شط العرب) بکاهد ، یکی از این نقاط مهران بود ، فرماندهان عراق عنوان نموده بودند مهران به جای فاو ....
اواخر مهر ماه بود ، گرمای هوا ، خاک نرم و جانواران موذی و آتش شدید دشمن از مشخصات ویژه منطقه عملیاتی کربلای یک بود ، تیپ 15 امام حسن مجتبی همگام با سایر یگان های عملیاتی رهسپار صالح آباد مهران شد ، در این زمان به همراه برادر عباس حیدری طبق دستور برادر حشمت ما در منطقه شط علی و هور العظیم مستقر بودیم ؛ ظاهراً عراق قصد تحرکات زیادی در محورهای عملیاتی داشت و هورالعظیم نیز یکی از این مناطق بود که باید تحرکات دشمن را پیگیری و به اطلاع قرارگاه می رساندیم

شهید سعید زربخش،برادران زاده حسن و نگارنده


با پخش مارش عملیاتی من و عباس حیدری به سمت مهران به راه افتاده و در مقر تیپ به سایر برادران طرح و عملیات پیوستیم .
ماموریت های سپرده شده به تیپ سه بار عوض شد و سرانجام پاکسازی شهر مهران و پیشروی در روستاهای فیروزآباد و ایجاد یک خط پدافندی به نیروهای تیپ سپرده شد. بعد از پیشروی و استقرار در خاکریز احداثی خودی منتظر پاتک های دشمن شدیم ؛ با روشن شدن هوا و تابش اولین اشعه های افتاب گرمای فلج کننده ای که امکان تحرک را از انسان سلب می کرد منطقه را فرا گرفت ، نداشتن امکانات اولیه بخصوص اب آشامیدنی نیروها را به شدت ازار می داد ضمن این که اتش توپخانه و ادوات عراق کل منطقه پدافندی را آماج خود قرار داده بود ، به دلیل اینکه منطقه عملیاتی تیپ روبروی شهر مهران کفی وهموار بود تردد نیرو و خودروها را با مشکل روبرو ساخته بود ، در همین زمان که برای بازدید منطقه با موتور به خط 27حضرت رسول ص رفته بودم با انبوه بشکه های اب آشامیدنی و قوطی های فلزی شربت حاوی اب لیموی خنک شبیه نوشابه های امروزی روبرو شدم که فعال بودن نیروی تدارکات و امکان پشتیبانی لجستیکی را نشان می داد در حالی که در خطوط ما اثری از پشتیبانی مشاهده نمی شد.
در برگشت به خط خودمان متوجه شدم که یک عدد لندکروز پر یخ را اورده اند ولی از اب آشامیدن خبری نبود لذا مجبور شدیم مقداری یخ بخوریم که بر تشنگی ما می افزود ؛ به دلیل اتش پرحجم دشمن مجبور شدیم با وسایل ابتدایی سنگرهایی احداث و در انها برای در امان ماندن ترکش های فراوان بیرون نزنیم.. تشنگی ، پرحجم بودن آتش دشمن ، گرمای شدید و نبود خاک ریز در خط پیش رو همه از دشواری خط دفاعی تیپ 15 امام حسن (ع) در عملیات کربلای یک در منطقه مهران بود.
انفجاراتی را در این منطقه درون سنگر احداثی به چشم دیدم که هیچگاه ندیده بودم ، لحظه انفجار و دیدن آتش هسته درون آن که براستی مرگ را روبروی انسان مجسم می کرد . لحظاتی قبل ماشین حامل تدارکات پس از ساعت ها از روبروی ما گذشت اما تا بسته های تدارکاتی به ما برسد ساعتی طول می کشد ضمن این که ما جزو نیروهای گردان نبودیم یعنی از قلم افتاده بودیم البته برخی اوقات این شرایط اجتناب ناپذیر می باشد .


در این لحظه در 5 متری سنگر هندوانه بسیار کوچکی را میان خاکها مشاهده کردم ، بلافاصله با یک پرش و جهش در میانه آتش شدید دشمن بیرون رفته و هندوانه که از رطوبت اطراف ان با خاک های نرم لایه ای گل آلود آن را احاطه کرده بود را به داخل سنگر اورده و معجزه وار از انفجارات توپ و خمپاره های اطراف هم در امان ماندم ؛ درون سنگر البته اگر بشود نامش را سنگر نهاد با یک مشت هندوانه را شکافته و با دست و روی خاکی و گلی و در شرایط کاملاً بهداشتی!!! مشغول خوردن هندوانه شدم شاید در عمرم چنین هندوانه خوشمزه ای نخورده ام هرچند رنگ ان به سفیدی گرایش داشت وگلی وخاکی و در غیر بهداشتی ترین وضعیت وگرم اما بسیار مزه داد. یادش به خیر اون روزها که هر سختی قابل تحمل بود برای ایران اسلامی در شرایط یکرنگی و یکدلی.........
#کربلای_1_مهران
#استراتژی_دفاع_متحرک
#فرهنگ_جبهه
#تیپ_15_امام_حسن_مجتبی
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/safeer59

سرنوشتی سخت تر از میدان جنگ:


.......دعا کنید شهید شوید؛ بعد از جنگ، رزمندگان به سه دسته تقسیم مى‌شوند،دسته‌ اول به گذشته خود پشت کرده و از آن پشیمان مى‌شوند،دسته‌ دوم با برگزیدن راه بى‌تفاوتى در زندگى مادى غرق مى‌شوند و همه چیز را فراموش مى‌کنند، دسته سوم کسانى‌اند که به اصول خود پایبند بوده و از غصه دق می‌کنند...


#فرهنگ_جبهه
#فراموشی_لاله_ها
#اصول_از_یاد_رفته
#آسیب_شناسی_جنگ
https://t.me/safeer59
http://safeer.blogfa.com/

جنگ اعراب و اسرائیل :  (Arab–Israeli conflict)


کشورهای عربی و در رأس آنها سوریه و مصر به طور رسمی ۴ بار در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ با اسرائیل وارد جنگ شدند و جز در یک مورد که موفقیت جزئی داشتند در بقیه موارد شکست خوردند.


جنگ ۱۹۴۸ (جنگ استقلال)
در سال ۱۹۴۸ قیومیت بریتانیا بر فلسطین در روز ۱۴ مه پایان یافت و در همان روز کشور اسرائیل رسماً اعلام موجودیت کرد. درست فردای آن روز، ارتش‌های کشورهای عربی و گروه زیادی از چریکهای داوطلب عرب به محدوده کشور تازه تاسیس اسرائیل از چند جبهه حمله بردند و جنگ استقلال اسرائیل از ماه مه ۱۹۴۸ تا ژوئیه ۱۹۴۹ به طول انجامید که نهایتاً به شکست عرب ها منتهی شد.
جنگ ۱۹۵۶ (کانال سوئز)
پس از روی کار آمدن جمال عبدالناصر و اعلام ملی شدن کانال سوئز و بستن آن توسط دولت مصر در سال ۱۹۵۶ میلادی، کشور اسرائیل که مدعی بود حق عبور بی ضرر آن به آبهای آزاد خدشه دار شده، برای باز گشایی کانال سوئز اقدام نمود.مجمع عمومی سازمان ملل ضمن اینکه این تهاجم یک جانبه به مصر را محکوم کرد و خواهان آتش بس فوری شد، اگر چه انگلیس و فرانسه آن را وتو کردند اما نهایتاً کانال سوئز برای مصر ملی اعلام شد.


جنگ ۱۹۶۷ (جنگ ۶ روزه)
در سال ۱۹۶۷ میلادی ارتش اسرائیل در پی تحریکات کشورهای عربی، طی ۶ روز صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، ارتفاعات جولان(بلندی‌های گولان) و شهر قنیطره را به اشغال در آورد و بر تمام اورشلیم مسلط گردید. در پایان٬ اراضی تحت اداره اسرائیل به بیش از ۳ برابر افزایش پیدا کرد.با این جنگ حدود ۱ میلیون نفر دیگر از عرب ها مناطق اشغال شده توسط اسرائیل آواره شدند و کشور اسرائیل با تسلط بر بلندی‌های جولان سوریه به 35 کیلومتری دمشق نزدیک شد.قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت در پایان جنگ اسرائیل را ملزم به تخلیه این مناطق اشغال شده توسط اسرائیل کرد، اما این قطعنامه تاکنون به مرحله اجرا درنیامده‌است.


جنگ ۱۹۷۳ (اصطکاک یا یوم کیپور)
کشورهای عربی پس از شکست‌های پیاپی و خدشه دار شدن غرور ملی آنها توسط ارتش اسرائیل، در یک تبانی مخفیانه تصمیم به جبران شکست‌های قبلی گرفتند و در یک عملیات غافلگیرانه در سال ۱۹۷۳ اقدام به حمله به استحکامات خط بارلو واقع در جنب کانال سوئز و ارتفاعات جولان کردند. در هنگام انعقاد قرارداد آتش‌بس نیروهای مصری قسمت‌های شمالی ساحل شرقی کانال سوئز را به کنترل خود درآورده بودند اما ارتش اسرائیل از کانال سوئز گذشته و در خاک مصر در غرب کانال سوئز پیشروی کرده بود. در جبهه سوریه هم قسمت‌های دیگری از ارتفاعات جولان را هم به تصرف اسرائیل درآورد.


🟥 اسرائیل هم اکنون علاوه بر اشغال ارتفاعات جولان،مزارع شبعا و ساخت شهرک سازی برای یهودیان ،کنترل مطلق بر آبهای منطقه ، برخورداری از سطح بالای تکنولوژی و حمایت قدرت های بزرگ جهان اسلام را با بزرگترین چالش ناکارآمدی روبرو ساخته است ، براستی مسلمانان با برخورداری وسیع بر بخش بزرگی از منابع طبیعی ، موقعیت های ژئوپلیتیکی مهم و تسلط بر چندین آبراه استراتژیکی جهان و .....
✅چرا اینگونه ذلیل و خوار شده و توان عکس العمل ندارند ؟
✅آیا از سردمداران مستبد است یا جمعیت یک میلیاردو نیم مسلمان یا عامل بین المللی ؟؟؟؟


#اعراب_اسرائیل
#لبنان
#غزه
#فلسطین
http://telegram.me/safeer59
http://www.safeer.blogfa.com

سوالات و ابهامات در بررسی جنگ

سوالاتی که قرار بود بعد از رفع وضعیت فوق العاده جنگ توسط مسئولین امر جواب داده شود آیا پاسخ داده شد؟؟


  • در بسیاری از کشورهای جنگ دیده مردان جبهه هایشان بزرگ خوانده میشوند و با احترام ویژه ای به آنها نگریسته میشود... به نظر میرسد چنین فرهنگ ارزشمندی در کشور ما عمومیت ندارد... چرا؟؟؟
  • چرا جانبازان آسایشگاه های موجود آنطور که بایسته و شایسته است شناخته شده نیستند؟ چرا همانطور که آنها با با طبق اخلاص سلامتی خود را تقدیم امنیت کشور نمودند تکریم نمیشوند؟؟
  • امام چرا مجبور به نوشیدن جام زهر و پذیرش قطعنامه شدند؟؟
  • چرا به مناطق جنگزده و جنگزدگان بعد از دوران دفاع مقدس توجهی نشد؟
  • چرا بعد از پذیرش قطعنامه دولت با جدیت پیگیر مطالبات پرداخت خسارت قطعنامه نشد؟؟؟
  • چرا بعد از جنگ روحیه جهادی رو در اداره کشور و دولت ها ندیدیم؟
  • چه چیزی باعث شد بزرگان جنگ و جهاد با حفظ روحیه جبهه کمتر در مسئولیت های کلیدی دیده شوند؟
  • چرا مصدومین شیمیایی و سایر جانبازان با بی مهری حمایت پرداخت هزینه های درمانی خود مواجه شدند؟؟
  • چرا هر چه فاصله از دفاع مقدس بیشتر شد توجه به خانواده شهدا و ایثارگران کمتر و صرفا تبلیغاتی شد؟؟
  • چرا بعد از دفاع مقدس رزمندگان نتوانستند با نسل های بعد از انقلاب و جنگ ارتباط موثری برقرار کنند؟!
  • چرا این همه تفاوت نگرشی در بین این نسلهای پی در پی مشهود است؟؟؟
  • چرا صدا و سیما محدود و با روایت واحد توسط طیف خاص از جنگ می گوید؟
  • در دفاع مقدس جوانان تمایل بیشتری به حضور در مراکز مذهبی و یا حتی بسیج داشتند ولیکن به نظر میرسد که در حال حاضر این رغبت ها کمرنگ شده است...چرا؟؟؟
  • چرا در زمان جنگ با وجود محرومیتها و کمبودها قلب مردم نسبت به حال نزدیکتر و روابط بیشتر بود؟؟
  • چرا فرهنگ دفاع مقدس برای مقابله با ناهنجاری‌های جامعه نشد؟
  • چرا جنگ به عنوان طولانی ترین جنگ قرن 20 نام گرفت(2888 روز-8سال و 95 ماه)؟؟؟
  • چرا بعد از جنگ در بین مسئولین کشوری تجمل گرایی بیشتر مرسوم و از مردم فاصله گرفتند؟؟
  • دلیل گریستن ها در لحظات قبل از عملیات چه بود؟دلتنگی؟غربت؟حرفهای مانده در دل .....؟
  • چرا دفاع مقدس؟
  • چرا جنگ تحمیلی؟
  • چرا قادسیه دوم؟نماد قادسیه در بغداد(غلبه سپاه اسلام بر ایران در سال 14ه ق 635 میلادی)
  • دلایل فراموشی و بی اعتنایی به ایثارگران در جامعه؟
  • چرایی ادامه جنگ بعد از خرمشهر؟
  • چرایی ادامه جنگ پس از والفجر 8وکربلای5 ؟
  • دلایل عدم پذیرش قطعنامه های سازمان ملل؟
  • چرایی کم رنگ شدن ارزش ها،اختلاس ها و ....؟
  • برگشت پیکر شهدا بعد از سه دهه و ذهنیت سیاسی؟
  • احترام به رزمندگان و نظامی ها در سایر کشورها و بی اعتنایی؟
  • اعدام های سال 67 (تعداد،دلایل حقوقی،چرا عاملین اجرایی جواب نداده و امام تنها سیبل است)
  • سرانجام طرح استراتژی جانشین برای نتیجه بخش نمودن جنگ چه شد؟؟
  • آیا گزارشات کمبودها و نوع جنگیدن دشمن و میزان تلفات به امام می رسید؟
  • چرا پیشکسوتان عرصه جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی گم شدند؟؟
  • چرا ....؟؟؟؟؟؟؟

#سوالات_ابهامات_دفاع_مقدس
#آسیب_شناسی_جنگ
https://t.me/safeer59
http://safeer.blogfa.com/

محورهای سه گانه عملیات رمضان :

✅ محور شمالی : علی رغم میادین گسترده مین و موانع زیاد پیشروی دارند تا مثلثی ها

✅ محور میانی و زید : 15 کیلومتر پیشروی و تا کانال ماهی پیش رفتند

✅ محور جنوبی در شلمچه با توجه به رها نمودن آب در منطقه توسط دشمن نیروهای خودی نتوانستند پیشروی نمایند.

🖌 پیشروی 15 کیلومتری در مرحله اول عملیات بین المللی سابقه بود که با تمرکز آتش دشمن در روی کانال پرورش ماهی عقب نشینی شد. در مرحله دوم عملیات در شرق بصره مجدداً با مقاومت دشمن و شکست ما رقم خورد.
مراحل سوم تا پنجم نیز علی رغم شکار تانک های بسایر اما نتوانست موفقیت آمیز باشد و گرمای زیاد منطقه سبب شهادت مجروحین شد ، آنقدر هوا گرم بود که برای سوخته نشدن بیسیم های فرماندهان قابلمه یخ روی آنها گذاسته بودند
مرحله پنجم : طراحی خاکریز دو جداره برای رسیدن به خاکریزهای مثلثی شکل برای عملیات آینده و نفوذ که ظاهراً به دلیل انحراف در بخشی از خاکریز که یا زحمت فراوان احداث شده بود نیروهای دشمن در آننفوذ نمودند (دشمن به دو جداره و عقب نشینی)

هدف ایران از ورود به خاک عراق (اهداف عملیات رمضان):

هدف ایران گرفتن بصره یا بغداد نبود بلکه انجام عملیات های کوچک و بزرگ به قصد اندام نیروها و ماشین جنگی عراق بود تا دنیا حقانیت ایران را پذیرفته و حق را به ایران بدهد و صدام را به عنوان متجاوز بپذیرد .
هدف عملیات رمضان : رسیدن به نشوه و استقرار در کنار شط العرب و احساس این که با این عملیات سرنوشت جنگ مشخص می شود.

دیدگاه فرماندهان در باره زمان اجرای عملیات رمضان:

در مورد زمان عملیات حسن باقری معتقد به شناسایی بیشتر بود و می گفت : دیر نمی شود اما سایر فرماندهان سپاه می گفتند : اگر معطل نماییم آب خروجی از دریاچه کانال پرورش ماهی می تواند سرتاسر منطقه را فرا گیرد.

زمزمه های مخالفت با ادامه جنگ :

تا عملیات رمضان کسی در ایران مخالف ادامه جنگ نبود و نهضت آزادی بعد از شکست رمضان نوشته های مخالف خویش با ادامه جنگ را منتشر کرد.



#مخالفت_با_ادامه_جنگ
#حسن_باقری

#عملیات_رمضان

#اهداف_عملیات_رمضان
#محورهای_عملیاتی
#خاکریزهای_دو_جداره
#آسیب_شناسی
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com

دیدگاهای ارتش و سپاه در عملیات رمضان

دلایل مخالفت ارتش :

🟥مسلح نمودن زمین منطقه از طریق موانع و استحکامات فراوان ( لازم به ذکر است تاخیر سه هفته ای و فرصت طلایی معطوف شدن نظرات به سمت اسرائیل ، عراق با کمک مستشاران شرقی و غربی این زمینه را فراهم ساخت )
🟥عقب بردن خط دفاعی سنگرهای مثلثی تا هشت کیلومتر برای ایجاد موانع پیش رو و درگیری...
🟥فاصله سی کیلومتری از خط اول تا رسیدن به هدف نهایی یعنی تنومه
🟥فقدان راه مناسب پشتیبانی و تردد و اتکا به یک جاده مخصوص قاچاقچیان برای عبور تانک ها ، تدارکات و پشتیبانی و ....

دلایل موافقت سپاه :

✅برگشت نیروهای بسیجی اعزام به جبهه با پایان ماموریت آنها
✅برگزاری اجلاس غیر متعهدها و نیاز به دست پر بودن مسئولین شرکت کننده
✅ملت نیاز به پیروزی در جبهه ها دارد
✅منطقه بصره به عنوان دومین شهر عراق و بزرگترین بندر آن تهدید می شود
✅تهدید دشمن از جناح و دور زدن آن است در حالی که به کانال پرورش ماهی تکیه داده و ما دور می زنیم

همچنین :
🖌 فصل تابستان و گرمای شدید
🖌 مسیر طولانی سی کیلومتری برای نیروی پیاده
🖌 وجود میادین متعدد مین گسترده تله گذاری شده و ایجاد سنگرهای کمین درون آنها
🖌 ایجاد گشتی رزمی در مسیر
🖌 تلاش جهت گسترش جیش الشعبی و اعزام اجباری جهت بکارگیری در خطوط اول جبهه
🖌 گرفتن زمان از نیروهای خط شکن و اتصال آن به روشنایی روز جهت وارد نمودن قدرت زرهی و هوایی و نیروهای زبده گارد ریاست جمهوری
🖌 حفر کانال و بردن خاک به بیرون از منطقه جهت عدم استفاده ایرانیان
🖌 استقرار رادارهای رازیت جهت کنترل هر گونه تحرک در منطقه
🖌 و ........

***عملیات رمضان روشن کرد که کار جنگ به این آسانی نیست . هیچ چیزی بدتر از این نیست نسبت به عملیاتی که شما مطمئن به پیروزی باشی و هیچ فکر و احتمال شکست ندهی.....

#عملیات_رمضان
#ارتش
#سپاه_پاسداران
#آسیب_شناسی
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com

دیدگاهای ارتش و سپاه در عملیات رمضان

دلایل مخالفت ارتش :

🟥مسلح نمودن زمین منطقه از طریق موانع و استحکامات فراوان ( لازم به ذکر است تاخیر سه هفته ای و فرصت طلایی معطوف شدن نظرات به سمت اسرائیل ، عراق با کمک مستشاران شرقی و غربی این زمینه را فراهم ساخت )
🟥عقب بردن خط دفاعی سنگرهای مثلثی تا هشت کیلومتر برای ایجاد موانع پیش رو و درگیری...
🟥فاصله سی کیلومتری از خط اول تا رسیدن به هدف نهایی یعنی تنومه
🟥فقدان راه مناسب پشتیبانی و تردد و اتکا به یک جاده مخصوص قاچاقچیان برای عبور تانک ها ، تدارکات و پشتیبانی و ....

دلایل موافقت سپاه :

✅برگشت نیروهای بسیجی اعزام به جبهه با پایان ماموریت آنها
✅برگزاری اجلاس غیر متعهدها و نیاز به دست پر بودن مسئولین شرکت کننده
✅ملت نیاز به پیروزی در جبهه ها دارد
✅منطقه بصره به عنوان دومین شهر عراق و بزرگترین بندر آن تهدید می شود
✅تهدید دشمن از جناح و دور زدن آن است در حالی که به کانال پرورش ماهی تکیه داده و ما دور می زنیم

همچنین :
🖌
فصل تابستان و گرمای شدید
🖌 مسیر طولانی سی کیلومتری برای نیروی پیاده
🖌 وجود میادین متعدد مین گسترده تله گذاری شده و ایجاد سنگرهای کمین درون آنها
🖌 ایجاد گشتی رزمی در مسیر
🖌 تلاش جهت گسترش جیش الشعبی و اعزام اجباری جهت بکارگیری در خطوط اول جبهه
🖌 گرفتن زمان از نیروهای خط شکن و اتصال آن به روشنایی روز جهت وارد نمودن قدرت زرهی و هوایی و نیروهای زبده گارد ریاست جمهوری
🖌 حفر کانال و بردن خاک به بیرون از منطقه جهت عدم استفاده ایرانیان
🖌 استقرار رادارهای رازیت جهت کنترل هر گونه تحرک در منطقه

🖌وسعت زیاد منطقه عملیاتی :غرب جاده اهواز-خرمشهر و در شمال شرق بصره که ناحیه کوشک جناح راست،شلمچه منطقه چپ عملیات را تشکیل می داد که فاصله ای 60کیلومتری بود (چهار هزار کیلومتر مربع)
🖌مسطح بودن زمین و باز بودن زمین منطقه عملیات
🖌یگان های عمل کننده پیاده و تحرک کم
🖌نبودن خاکریز
🖌نامناسب بودن شرایط برای مهندسی
🖌مخالفت ارتش و اصرار سپاه
🖌 فصل تابستان و گرمای شدید و خستگی نیروها
🖌 و ........

***عملیات رمضان روشن کرد که کار جنگ به این آسانی نیست . هیچ چیزی بدتر از این نیست نسبت به عملیاتی که شما مطمئن به پیروزی باشی و هیچ فکر و احتمال شکست ندهی.....

#عملیات_رمضان
#ارتش
#سپاه_پاسداران
#آسیب_شناسی
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com

هنر جنگ :

هلموت کارل برنهارت گراف فون مولتکه (به آلمانی: Helmuth von Moltke the Elder)؛ ( ۲۶ اکتبر ۱۸۰۰ – ۲۴ آوریل ۱۸۹۱) فیلدمارشال آلمانی :

نابغه جنگی و به عنوان تجسم «سازمان نظامی پروس و نبوغ تاکتیکی» :

آبرو و اقتدار هر ملتی به متحدین و همراهان و دوستانش بسته است.

#آسیب_شناسی
#فون_مولتکه
#تجارب_جنگ
#ژئوپلیتیک

http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com

دلایل سرخوردگی برخی رزمندگان و فراموشی فرهنگ دفاع مقدس

  • چه عواملی باعث تغییر نگاه های افراد از فرهنگ استثنایی جبهه شده است؟
  • چه دلایلی سبب ایجاد تعارض های بعضاً شدید در بین رزمندگان و روی آوردن به امور دنیوی و یا جریانات سیاسی و گاهاً معاند شده است؟

هشت سال دفاع مقدس عرصه ای منحصر به فرد برای تربیت نسلی بود که علی رغم گذشت بیش از سه دهه بازماندگان آن با حسرت و تاثر به بازماندن از آن یاد می کنند و از این که نتوانستند بیشتر از آن فرهنگ استفاده نموده و یا هم پای قافله شهدا باشند هر گاه به یاد آن می افتند آهی از نهاد دل برکشیده و از آن روزگاران و فرهنگ ناب آن که مدینه فاضله ای بود از رفتارهای کامل و منطبق بر اصول اسلامی ، به عنوان بهترین مقطع عمر خویش خویش نام می برند. با پایان جنگ رزمندگان هر کدام به دیار خویش برگشته و به زندگی عادی برگشتند و به نوعی ارتباط آنان از هم گسسته شد ، الان پس از سه دهه مواجه هستیم با دسته بندی هایی از جریانات اجتماعی و سیاسی متفاوت و بعضاً متعارش که سوالات و شبهات فراوانی را در اذهان ایجاد کرده است که به دلیل گسترده بودن مطلب و از حوصله خارج بودن مطالعه از سوی نسل کنونی به صورت تیتر وار به ذکر ایجاد این روند اشاره می کنم:

  • هشت سال دفاع مقدس صحنه ای بی بدیل از رفتارها و اعمال منطبق بر اصول اسلامی و انسانی بود که فردی که برای اولین بار اعزام می شد علی رغم مشکلات و سختی های جنگ ، به دفعات مکرر اعزام و یا تا آخر دفاع مقدس در آنجا باقی می ماندند.
  • پایان غیر منتظره جنگ علی رغم شعارهای داغ در آن زمان به مثابه شوک و ضربه ای بود برای برخی افراد که آن را متعارض با دیدگاه های خویش می دانستند.
  • علی رغم توصیه و تاکید امام خمینی ره مبنی بر عدم فراموشی رزمندگان عرصه دفاع مقدس و بازماندگان قافله شهادت در پیچ و خم زندگی و امور دنیوی ، با پایان جنگ مسئولین و متولیان کشور رزمندگان را فراموش نموه و در جامعه سرشار از مشکلات فراوان از لحاظ معنویت و معیشتی آنها را رها نمودند. (صحیفه نور ج۲۱،ص۹۳)
  • با اختصاص سهمیه رزمندگان و برخی امتیازات ناقص مسئولین سعی کردند خود را حامی قشر ایثارگران معرفی نمایند که با اجرای ناقص و بد این قانون در بین رزمندگان به جای حل نمودن مشکل با عکس العمل های بعضاً ناخوشایندی روبرو که سبب نتایج منفی در این قشر و در جامعه پیرامون بودیم که این روند علی رغم گذشت بیش از سه دهه هنوز ادامه داشته و حتی به درون اقوام و خویشان ایثارگران کشیده شده است با ذکر این نکات :
    • برخی رزمندگان طی حضور در جنگ سالها بود از روند تحصیل بازمانده و با وجود ضربات و صدمات روحی امکان ادامه تحصیل برای آنها فراهم نبود.
    • برخی رزمندگان از روستاها و شهرها از طبقات فرودست و بی سواد و کم سواد بودند و از این امتیاز نمی توانستند استفاده نمایند.
    • برخی از رزمندگان خود دارای تحصیلات عالیه بودند و نیازی به سهمیه نداشتند.
  • قرار گرفتن در بروکراسی شدید و مریض اداری پس از جنگ که هنوز ادامه دارد.
  • فرایند و چرخه ناقص درمان جسمی و روحی جانبازان که علی رغم گذشت سه دهه سبب ناراضایتی اکثریت افراد رزمنده شده است.
  • مواجه شدن با سیستم تبعیض آمیز در جامعه و به عبارت بهتر روند قانون گریزی و عدم اجرای قانون به صورت کامل
  • گسترش طبقات اجتماعی با درآمدهای سرسام آور در کنار طبقات محروم و عدم تطابق آن با اهداف دفاع مقدس و انتظارات افراد رزمنده
  • گسترش فسادهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی در جامعه و نبود اراده قاطع و برنامه ریزی شده برای مقابله با آن
  • سوء استفاده جناحی و گروهی از شهدا و دفاع مقدس در برخی مقاطع
  • بیان اغراق آمیز از دفاع مقدس و شهدا در بیانات راویان دفاع مقدس که با توجه به این که بخش زیادی از آنها در جنگ حضور نداشته اند بر این معضل افزوده است.
  • عدم پاسخگویی به ابهامات،سوالات و شبهات موجود در روند دفاع مقدس پیرامون چرایی ها از سوی فرماندهان و مسئولین کشور در آن دوران علی رغم این که امام در بحث پذیرش قطعنامه 598 قول ارایه دلایل از سوی مسئولین امر را داده بود.
  • درگیری فرماندهان و مسئولین امر در دوران دفاع مقدس به زدن برچسب و اتهام به یکدیگر و بعضاً اتهام خیانت به جای مسئولیت پذیری و بیان واقعیت ها ؛ به خصوص زمانی که همه نگاهها به دنبال این دلایل هستند.
  • هجوم گسترده و شبیخون فرهنگی بر ضد ارزش های اسلامی و ملی و رواج ضد ارزش ها در خلاء تبلیغ و بیان واقع بینانه از فرهنگ دفاع مقدس.
  • سنگ اندازی و مشکلات فراوان برای افرادی که در صدد بیان واقعیت های عریان جنگ بوده و خواهان بیان دفاع مقدس همانگونه که بوده نه آن طور که برخی می خواهند گفته شود.
  • و.........

شهدا رفقا هم غریبه شده اند.....

#سرخوردگی_رزمندگان_انزوا

#آسیب_شناسی
#روایتهای_مخدوش

https://t.me/safeer59

آثار جنگ :

آوارگی و مهاجرین جنگ تحمیلی
با تهاجم هوایی، زمینی و دریایی مردم مستقر در شهرهای مرزهای غربی ایران خانه و کاشانه و برخی عزیزان خود را از دست داده و با حداقل های زندگی که در یک چمدان، ساک و یا حداکثر در صندوق ماشین های سواری بود به شهرهای تقریبا امن مهاجرت نمودند. هشت سال زندگی از صفر شروع نمودن در غربت و نگاه منفی اولیه برخی از هموطنان به دلیل عدم آگاهی از شرایط صحنه جنگ و اسکان در منازل و مساکنی که بعضا حداقل های زندگی را نداشتند باعث شد تا صدمات روحی و روانی به این بخش از مردم شهرهای نوار مرزی وارد آید.
جنگ پایان یافت دوران سازندگی آغاز شد اما شهرهای ویران شده هیچگاه به شرایط اولیه برنگشتند و به دلیل وجود وضعیت نابسامان بسیاری از مردم این شهرها دیگر به خانه و کاشانه اولیه خویش بازنگشتند.

 


#مهاجرین_جنگ_تحمیلی
#آوارگی
#آسیب_شناسی_جنگ 
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46

واگویه های نی زارهای هور (4) و قسمت پایانی

نجف زراعت پیشه
ابرهیم همت با اندک نیروهای باقیمانده خویش در خط مجنون جنوبی به مقاومت می پردازد و به دلیل کمبود نیرو با کاظم رستگار فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا ع نزد قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ثارالله آمده تا یک دسته برای نگهداری خط مجنون جنوبی از وی بگیرد ؛ واگویه های حاج ابراهیم همت از  نگاه و دید تلخ قرارگاه نشینان و متهم نمودن همت به ناکارآمدی و از طرف دیگر نگاه نیروهای تحت امر همت به خاطر به عهده گرفتن این ماموریت های سخت فاقد امکان موفقیت سبب آزردگی همت شده و کاظم رستگار در این لحظات سردار خیبر را دلداری می داد اما ابرهیم همت دلتنگ بود و .... قاسم سلیمانی قول یک گروهان را به وی داد؛ هنگام برگشت و در هنگام رسیدن به نزدیک خط خودی بود که با انفجار توپ دشمن همت نیز به خیبریون پیوست و ساعت ها سر و پیکر همت  و همراهش در کنار جاده افتاده بود ؛قبل از آن خرازی نیز با قطع دستش منطقه عملیات را ترک کرده بود.
اینک از دستاوردهای عملیاتی خیبر تنها جزیره مجنون شمالی و بخشی از جزیره مجنون جنوبی باقی مانده بود که به دلیل دارا بودن ذخایر نفتی و تعدادی حلقه چاه  از رازش اقتصادی بالایی برقرار بود . دشمن آتش پرحجم خویش را بر جزایر مجنون متمرکز نمود ، سانت به سانت آن را شخم زد ، دیگر نایی برای مقاومت باقی نمانده بود ؛ عده ای با توجه به فقدان نیرو و امکانات تقاضای عقب نشینی از مجنون را داشتند که با اطلاع امام  وی دستور به حفظ جزایر نمودند و در این جا سپاه با تمام نیرو و فرماندهانش به میدان آمد تا این دستور امام تحقق یابد حتی اگر منجر به از بین رفتن ساختار سپاه شود و این گونه بود که علی رغم بکارگیری همه امکانات به لحاظ عده و عده که آماری بالغ بر 1800000 خمپاره و توپ را در این وسعت و زمان کم بر جزایر ریخت اما جزایر مجنون حفظ شد و با ایجاد پاسگاههای آبی مقابل جزایر و ادامه آن در هورالعظیم تا چذابه این منطقه تثبیت و تامین شد........ و بن بست جنگ که بعد از فتح خرمشهر آغاز شده  با انجام عملیات های رمضان ، والفجر مقدماتی ، والفجر یک  ادامه و اینک با نرسیدن به اهداف عملیات در خیبر کلاف به هم پیچیده سرنوشت جنگ وارد مرحله حساس تری شد.


درس های خیبر :
عملیات خیبر که در به نوعی جهش در جنگ محسوب می شد و اولین عملیات آبی خاکی در جنگ تحمیلی  در ابتدا با رشادت ، جسارت و البته با  رعایت غافلگیری توسط بچه های شناسایی سردار گمنام هور علی هاشمی در قرارگاه نصرت بود ثابت نمود حتی اگر بهترین طرح و برنامه توسط طراحان مجرب نوشته شود در صورتیکه در مرحله اجرا اصول و قواعد حاکم بر آن موضوع به درستی رعایت نشود منجر به شکست و نرسیدن به اهداف مد نظر می شود.
جنگ یک سری اصول و قوانین از جمله وحدت فرماندهی ، تجمیع و صرفه جویی در قوا ، اصل غافلگیری و ..... دارد که متاسفانه در خیبر تمامی این اصول و قواعد در مرحله اجرا و عمل نتوانست محقق شود و با عدم تامین امکانات مورد نیاز و هماهنگی های لازم  سبب شد تا اهداف  بالا و مهم خیبر برای استقرار نیروها از روستای البیضه تا القرنه (محل اتصال رودهای دجله و فرات)در کنار رودخانه دجله و از القرنه تا تنومه و بعد از  آن به نهر کتیبان در شمال کانال پرورش ماهی تنها به جزیره مجنون شمالی و بخشی از جزیره جنوبی ختم شود که مسایل ناشی از پدافند از این مناطق ناشی از وضعیت محیطی و سایر موارد سبب شد تا بخش عمده ای از نیروی ما را صرف نماید.ادامه این روند باعث ادامه شرایط فرسایشی جنگ شده و با هرز رفتن نیرو و امکانات در درازمدت سبب عوارض و چالش های فراوانی می شود که نتایج آن غیر قابل جبران بود.
با ورود به سال 1363 این سوال در ذهن پیش می آید که آیا فرماندهان با درس گرفتن از شکست در خیبر می توانند زمینه طراحی یک عملیات مهم و تاثیر گذار را در سال بعد فراهم نمایند یا اختلافات و چالش های موجود گسترده شده و بدون تلاش برای راه حلی اساسی به روزمرگی و فرسایشی شدن رهسپار می شویم که در این صورت تجربه جنگ های گذشته ثابت نموده که عاقبت خوبی در انتظار نخواهد بود.

#عملیات_خیبر
#هورالعظیم_شرق_دجله
#عملیات_آبی_خاکی
#آسیب_شناسی_جنگ
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46

واگویه های نی زارهای هور (3)

نجف زراعت پیشه
با ورود نیروهای لشکر 14 امام حسین با یک طرح ابتکاری که روی نفربر زرهی اجرا نموده بودند توانستند در طلاییه مقداری پیشروی نمایند اما مجدداً شدت آتش دشمن آنها را متوقف نمود ؛ رها سازی آب در منطقه نیز بر پیچیدگی موضوع افزود ، دشمن با تثبیت وضعیت خویش در طلاییه  از ناحیه جنوب جزیره مجنون شمالی پاتک های خود را برای تصرف جزایر آغاز نمود .
در همین زمان نیز که هفت روز از عملیات خیبر گذشته بود نیروهای مستقر در شرق دجله نیز در حالی که از پشتیبانی آتش و لجستیک محروم بودند در مقابل فشارهای زرهی دشمن که از پل های روی دجله گذشته بودند مقاومت کرده و در برخی نقاط به درگیری تن به تن رسیده بود ، کارزار مقابله آرپی جی با تانک های تی 72 علی رغم شجاعت و ایثار بچه ها در نهایت منجر به شهادت و زخمی شدن نیروها شده بود با تصرف  روستای الصخره نیروهای تیپ 15 امام حسن مجتبی ع و لشکر 5 نصر به سمت آخرین روستای واقع در خشکی منطقه یعنی البیضه سرازیر شدند در حالی که دشمن از مواد شیمیایی گسترده در عقبه و خط مقدم استفاده کرده و روند ارتباطات خط مقدم با رده های مستقر در شط علی را مختل نموده بود. با تصرف منطقه العزیر  نیروهای خودی مجبور به عقب نشینی شده و همه در جاده خندق تجمع نموده که بالغ بر چندین هزار نفر می شد و جمعی چهارصد تا پانصد نفره نیز در جناح البیضه منتظر رسیدن قایق ها و انتقال آنان به عقب بودند .
متاسفانه در محور شرق دجله چون فرماندهی قرارگاه نصر همزمان فرماندهی لشکر 5 نصر را هم به عهده داشت نتوانست در زمینه ساماندهی و هماهنگی بین امکانات و نیروها درست عمل نماید به گونه ای که حتی فرماندهی تیپ 15 امام حسن ع یک ماشین یا حتی موتور برای سر زدن به نیروها در اختیار نداشت و پیکرهای شهدا در منطقه به همین دلیل نتوانست به نزدیک اسکله انتقال یابد و در همین زمان نیز بهروز غلامی فرمانده تیپ 15 امام حسن به شهادت می رسد.


تکاپوی شدیدی از جانب فرماندهان برای انتقال نیروهای شرق دجله صورت می گیرد و به سختی موفق می شوند در آخرین لحظات که نیروهای دشمن به چند صد متری نیروهای خودی در روی جاده خندق رسیده بودند با گسیل صدها قایق در ساعت دو نیمه شب نیروها را از آنجا تخلیه نموده و به سمت جزیره مجنون انتقال دهند و  در آخرین لحظات تعداد صد اسیر عاقی که در اختیار نیروهای خودی بود با سخنرانی عبدالعلی بهروزی فرمانده تیپ 15 امام حسن ع و بر اساس رافت اسلامی آزاد ضدند ؛متاسفانه به دلیل ناهماهنگی یاد شده نیروهای مستقر در البیضه هیچ قایقی اعزام نشد و با تنگ‌تر شدن حلقه محاصره و شهادت تعداد زیادی از رزمندگان تعدادی تن به آبهای سرد هور در تاریخ هشتم اسفند ماه 1362 زده تا شاید بتوانند خود را نیروهای خودی برسانند آنهم با چهل کیلومتر آب و نیزار (برخی در نیزارها بعد از چند شبانه روز توسط گشتی های دشمن به اسارت درآمده و برخی نیز توسط گشت های خودی پیکر نیمه جان آنها از آب گرفته شد) باقیمانده نیروها در روستای البیضه به اسارت دشمن در آمدند در حالیکه از شدت آتش دشمن بر این روستا تمامی منطقه در آتش در حال سوختن بود.این بحث ناهماهنگی بین قرارگاه نصر و یگان های تحت امر از مکالمات بجا مانده از فرماندهان خیبر متفق القول و مشهود می باشد.
 

#عملیات_خیبر
#هورالعظیم_شرق_دجله
#عملیات_آبی_خاکی
#آسیب_شناسی_جنگ
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46

واگویه های نی زارهای هور (3)

نجف زراعت پیشه
با رسیدن زمان عملیات همه محورهای سه گانه آماده انجام اولین عملیات آبی خاکی در سطح وسیع بودند ، برای انحراف توجه دشمن عملیاتی ایذایی نیز در تنگه چذابه در منتهی الیه شمال هورالهویزه با محوریت تیپ 57 ابوالفضل لرستان و نیروهای طرح لبیک استان خوزستان در قالب گردان حضرت ابراهیم ع و ....با نام والفجر 6 انجام شد تا ضمن گیج نمودن دشمن پشتیبانی لجستیکی و پشتیبانی از ناحیه العماره به هور را توسط دشمن مسدود نماید.
بار اصلی عملیات بر دوش یگان های دریایی و هوانیروز بود اما متاسفانه تعداد 70 بالگرد اختصاص داده شد در حالی که 230 بالگرد نیاز بود ضمن این که بالگردها سیستمی که قابلیت پرواز در شب را داشته باشد نداشته و تنها با ابتکارات و شگردهای خاص در باتلاق گاوخونی تمرین نموده و در منطقه عملیاتی نیز ابتکارات فرماندهان باعث استفاده موفق از آنان شد. 
تعداد 2000 قایق برای نقل و انتقال نیروها مورد نیاز بود اما تنها 700 عدد قایق از انواع مختلف فراهم شد و به دلیل سوار نمودن بیش از ظرفیت قایق ها از نیروها برخی در میانه راه در آبراهه ها واژگون شده و برخی دیگر به دلیل پیچیده شدن لاشه های نی های گندیده پراکنده در آبراهه ها به دور پروانه ها متوقف شده بودند و برخی دیگر نیز به دلیل تصادم یا فشار بر موتور قایق ها به دلیل راندن بد یا سرعت بالا و یا ظرفیت زیاد موتور قایق ها جام کرده و از کار افتاده بودند.
به هر حال نیروهای محور هور علی رغم همه مشکلات فوق با بخشی از استعداد خویش توانستند به سرعت و بدون درگیری قابل ملاحظه خود را به رودخانه دجله رسانده و حتی بخشی از آنان با گذشتن از رودخانه دجله در کنار اتوبان العماره بصره مستقر شدند ؛ دلیل سرعت رسیدن به اهداف در چهل کیلومتری عمق دشمن بدون درگیری نداشتن نیروی مدافع دشمن در این منطقه بود چرا که ارتش کلاسیک باتلاق های هورالهویزه را بدون داشتن تجهیزات تخصصی کامل و نیروهای ماهر عملی نمی داند.

منطقه عملیاتی خیبر اسفند 1362


در محور زید ارتش جمهوری اسلامی با لشکرهای 14 امام حسین اصفهان و 7 ولی عصر عج به خطوط دشمن حمله برد اما بر اساس پیش بینی قبلی و هشدار فرماندهان ارتش با استکامات و موانع بسیار روبرو و با آتش شدید دشمن  نیروها مجبور به عقب نشینی با شرایط بد و ناهنجاری شدند و در ساعات اولیه دستور خاتمه عملیات  در محور پاسگاه زید زده شده و لشکرهای 14 و 7 سپاه به محور طلاییه و هور مامور شدند.
همه نگاهها به طلاییه دوخته شده بود ، نیروهای حمید باکری لشکر عاشورا به همراه لشکر نجف اشرف بعد از تصرف جزیره مجنون شمالی که نیروی چندانی نداشت به سمت مجنون جنوبی رفته و قرار بود با پیشروی به سمت پل شحیطات با لشکر 27 حضرت رسول تهران که از طلاییه به سمت آنها می آمد الحاق نموده و بعد از تصرف پل به سمت نشوه در کناره شط العرب و روبروی بصره استقرار یابند .
زمانی که نیروهای حمید باکری و احمد کاظمی در نقطه مورد نظر رسیدند یکی از اشتباهات و خطاهای مرگبار جنگ رخ داد ؛ گویی لشکر 27  از آخرین هماهنگی ها در این محور  عملیاتی خبردار نشده و هنوز در دو کوهه اندیمشک بودند و اینجا بود که با هشیار ارتش عراق و تمرکز زرهی دشمن در منطقه فضای عملیاتی منطقه صحنه خون به خود گرفته و فرزندان این مرز و بوم هر چند نبردی عاشورایی از خود به نمایش گذاشتند اما نبرد گوشت و زره .........
زمانی نیروهای حاج همت به طلاییه رسیدند که روشنایی روز فرا رسیده بود و دید و تیر منطقه را ارتش دشمن با استقرار زرهی و آتش شدید توپخانه و ادوات در اختیار خود گرفته بود، دستور زدن به خط در روز برای اولین بار به گردان های حاج همت داده شد اما خط مستحکم دشمن غیر قابل نفوذ بود و آتش پر حجم و تیر تراش دشمن نیروها را مثل برگ خزان بر زمین می ریخت .....................
گردان بعدی وارد می شد و باید از روی پیکرهای گردان قبلی عبور می کردند و باز هم .... فرماندهان لشکر عنوان می کردند نمی شود  اما فرماندهان قرارگاه و فرماندهی جنگ تاکید بر بر شکستن خط طلاییه داشتند چرا که سرنوشت خیبر در طلاییه مشخص می شد.........

#عملیات_خیبر
#هورالعظیم_شرق_دجله
#عملیات_آبی_خاکی
#آسیب_شناسی_جنگ
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46

واگویه های نی زارهای هور (2)

نجف زراعت پیشه
زحمات طاقت فرسا و شبانه روزی نیروهای گمنام و بی نام و نشان سردار هور علی هاشمی به نتیجه رسید و با اعلام امکان انجام عملیات و پیشروی سریع در منطقه هور بر خلاف محورهای خشکی عزم ها بر انجام عملیات استوار گشت . کم کم دایره اطلاعات منطقه عملیاتی گسترده شده که ضمن دلخوری و ناراحتی برای برخی فرماندهان و مسئولین از دیر مطلع شدن اما بارقه امیدی بود تا سرنوشت جنگ را تغییر دهد .
برای وسایل و تجهیزات مورد نیاز مشکلات عجیبی رخ داد چون تامین صدها قایق موتوری و همچنین لباس های غواصی و موارد مورد نیاز عملیات آبی خاکی در فرصتی اندک می توانست زحمات هشت ماهه نیروهای اطلاعاتی را خنثی نماید ، با شگردهای عجیب وسایل فوق از بنادر جنوبی و شمالی با رده طبقه بندی و شبانه به دشت آزادگان منتقل شد در حالی که این تجهیزات غالباً نو وآکبند بودند که در میانه عملیات مشکل ساز شد.
برای آموزش شنا ،قایق رانی و آشنایی با عملیات آبی خاکی که برای اولین بار در دفاع مقدس صورت می گرفت ابتدا قرار بود در استخرهای سرپوشیده انجام شود اما فقدان استخر کافی و محدودیت زمانی باعث شد صرفنظر نموده و نیروها در اواخر پاییز و زمستان 1362 در آبهای سرد رودخانه های کارون و دز مشغول آموزش شوند که اگر انگیزه و روحیه قوی رزمندگان برای این امر مقدس نبود در لحظات عادی امکان یک لحظه انجام آن نبود.
تیپ 15 امام حسن مجتبی ع به عنوان اولین یگان آبی خاکی مشخص شده و علاوه بر آموزش های خاص توسط تکاوران نیروی دریایی ارتش دارای گردانی سکانی با گذراندن دوره های فنی تعمیر و راه اندازی قایق  گشت که در آغاز عملیات علاوه بر نقل و انتقالات تیپ ، تحت امر قرارگاه سایر نیروهای عملیاتی را نیز پشتیبانی می کرد.
در محدوده تقسیم کار فرماندهان ارتش چند هفته قبل از عملیات از موضوع آگاهی یافتند و به شدت از این امر ناراحت بودند اما استدلال فرماندهان سپاه رعایت حفاظت اطلاعات و عدم آگاهی ستون پنجم دشمن برای انتقال اخبار و لو رفتن عملیات بود . با آرام شدن فرماندهان ارتش توسط آقای هاشمی رفسنجانی که به تازگی فرماندهی عالی جنگ را به عهده گرفته بود محورهای عملیاتی هور و طلاییه به نیروهای سپاه سپرده شده و محور پاسگاه زید به ارتش جمهوری اسلامی سپرده شد که با توجه به سختی و مشکل بودن کار در این منطقه بواسطه موانع و استحکامات دشمن که عبور از آن را تقریباً غیر ممکن ساخته بود سبب شد تا دامنه اعتراض ارتش گسترده شود و عبور از این محور را شکست خورده تلقی نمودند . 
برای کسب رضایت ارتش نیروهای دو لشکر عملیاتی از سپاه به نام های 7 حضرت ولیعصر عج و 14 امام حسین ع برای شکستن خط اول و پیشرو بودن برای ارتش در رده عملیاتی آنها قرار گرفت هر چند دامنه اعتراضات اندکی فرو نشست اما یکی از افسران ارشد ارتش طی نامه ای به فرماندهان قرارگاه ضمن برشمردن اشکالات عملیات عدم دقت در انجام آن و برطرف نمودن اشکالات را باعث ایجاد تلفات بالا و نرسیدن به اهداف مورد نظر برشمرد .


محور هورالهویزه و استقرار در شرق دجله و اتوبان العماره بصره به عهده لشکر 5 نصر و تیپ 15 آبی خاکی امام حسن مجتبی ع سپرده شد تا در اولین ساعات آغاز عملیات با استقرار در حاشیه دجله از روستای البیضه تا القرنه جناح راست عملیات تامین شود. مهمترین مشکل این محور تامین وسائط نقلیه موتوری ، بالگرد ، لندی گراف و .... برای نقل و انتقال نیرو ، تجهیزات و امکانات پشتیبانی بود و به دلیل مسیر طولانی امکان حمایت آتش ادوات و توپخانه و حتی هوایی در شرایط تحریم وجود نداشت و تمان نگاههای این محور معطوف به طلاییه و زید بود که با پیشروی نیروهای خودی  به منطقه خشکی متصل و حمایت شوند.
محور اصلی و حیاتی عملیات خیبر طلاییه بود که به نیروهای لشکر 27 حضرت رسول ص ، 31 عاشورا ، 8 نجف اشرف و ... سپرده شده بود تا پس از تصرف مجنون شمالی و ورود به مجنون جنوبی از طریق پل شحیطات با هم الحاق نموده و به سمت نشوه در روبروی بصره به پیش روند.

 

خیبر از دیدگاه ارتش


#عملیات_خیبر
#هورالعظیم_شرق_دجله
#عملیات_آبی_خاکی
#آسیب_شناسی_جنگ
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46

واگویه های نی زارهای هور (1)

نجف زراعت پیشه
بعد از سه سال بن بست در جنگ و رکود در جبهه ها که ناشی از استحکام خطوط پدافندی دشمن در جبهه های زمینی جنوب بود در ابتدای سال 1362 باتلاق های هور الهویزه نظر فرماندهان سپاه را به خود جلب کرد ، ساکت و چراغ خاموش بدون اطلاع دادن به مسئولین نظامی و سیاسی و حتی ارتش شناسایی های منطقه که چاله ای از آبهای دجله و نیزارهای متراکم بود توسط علی هاشمی و نیروهای گمنام قرارگاه سری نصرت آغاز شد.
کشور آبستن حوادث متعددی از جمله جنگ شهرها ، اختلافات ارتش و سپاه ، تنگناهای اقتصادی و فرسایشی شدن جنگ  بود و لازمه تغییر این وضعیت تحرک جدی در جبهه های جنگ بود اما چگونه؟
نقطه قوت ارتش بعث عراق زرهی با حمایت هوایی و آتش توپخانه بود بر همین اساس باتلاق های هور برای ناکارآمد نمودن قدرت زرهی و همچنین کم نمودن اثرات آتش توپخانه و بمباران های هوایی بهترین گزینه بود اما چهل کیلومتر پشت سر گذاشتن آبراهه های هور و تامین پشتیبانی و لجستیکی  نیروها امری مهم بود که در صورت تحقق آن می توانست ضمن پشت سر گذاشتن بن بست جنگ تحولی بزرگ و تاثیر گذار در سرنوشت کشور داشته باشد.
هدف عملیات خیبر از سه جناح بود :
1.محور هورالهویزه با عبور از چهل کیلومتر باتلاق ها توسط قایق ها ، لندیگراف و بالگرد حد فاصل روستای البیضه در شرق دجله تا تقاطع رودهای دجله و فرات در القرنه 
2. محور طلاییه برای تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی و الحاق در طلاییه و پیشروی تا نشوه در مقابل بصره
3. محور پاسگاه زید تا با پیشروی نیروها و رسیدن به نهر کتیبان در شمال کانال پرورش ماهی
به نظر می رسید با رسیدن به اهداف فوق که نظر کارشناسان نظامی و سیاسی در جلسات سه گانه در حضور امام خمینی ره بعد از فتح خرمشهر بود می توانست ضمن تامین نقطه قوت ما در روی میز مذاکره باعث دور شدن تهدید از مرزهای خودی در خوزستان شده و از سوی دیگر با خارج شدن شهرهای مرزی ما از زیر برد توپخانه دشمن دست برتری را برای ما ایجاد نماید .
ظاهراً طرح خوب و بدون عیب و نقصی بود و در صورت تهیه امکانات و نیازمندی های ارائه شده ایران می توانست سرنوشت جنگ را به سرانجام برساند اما در مرحله عمل اتفاقاتی بوجود آمد که هر سه محور با مشکل روبرو شدند...................

 


 

خیبر و اهداف عملیاتی در صورت موفقیت

در صورت دستیابی به اهداف عملیات خیبر  نیروهای ما به پشت رودخانه شط العرب رسیده و بصره بزرگترین بندر عراق و دومین شهر بزرگ عراق در دید و تیر ما واقع شده و توازن جنگ کاملاً به نفع ما بود . در نقشه  اهداف عملیات خیبر در صورت دستیابی به صورت نوار قرمز نشان داده شده است.

#عملیات_خیبر
#هورالعظیم_شرق_دجله
#عملیات_آبی_خاکی
#آسیب_شناسی_جنگ
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46

وحدت فرماندهی (بروز و اوج اختلاف در ارتش و سپاه)

آسیب شناسی
در زمستان 1361 و در ادامه فرماندهی مشترک جنگ در زمینه انتخاب منطقه و صحنه عملیاتی  بین سرهنگ صیاد شیرازی و محسن رضایی اختلاف افتاد ، ارتش ارتفاعات حمرین با فرض تصرف ارتفاعات فوقی ، شرهانی و زبیدات را مطرح نموده و سپاه منطقه غرب ارتفاعات میشداغ که منطقه ای رملی بوده و فاصله نقطه رهایی تا هدف اصلی که شهر العماره به هفتاد کیلومتر بود را پیشنهاد داده بودند که با توجه به  نیاز ارتش به زمان برای کسب اطلاعات و طرح ریزی عملیاتی  مورد قبول واقع نشده و طرح عملیاتی سپاه که آماده اجرا بود مورد قبول واقع شد ضمن این که ایرادات ارتش بر طرح عملیاتی سپاه به لحاظ اصول نظامی وارد بود از جمله:
1.دور از دسترس بودن هدف در حلفائیه(پل غزیله) و در ادامه شهر عماره با فاصله ای هفتاد کیلومتری (10 کیلومتر از بین رمل ها ، سی کیلومتر از خط اول تا پل غزیله در حلفائیه و سی کیلومتر نیز از حلفائیه تا عماره و شرایط سخت طبیعی و موانع)
2. دشمن از محور عملیاتی در عماره آگاه شده که به وضوع در سخنرانی صدام و ساخت سرود عماره عماره در تلویزیون عراق مشهود بود.
3.برتری هوایی دشمن در دشت باز و گسترده شرق عماره
4.عدم امکان دسترسی به جناحین
5. عدم وجود عقبه و جاده های مناسب از خط تماس
6.عدم امکان پشتیبانی آتش توپخانه از نیروهای خودی
7.مقابله با زرهی دشمن با فرض تصرف خطوط دشمن در فضای باز شرق عماره

والفجر مقدماتی و اوج اختلافات ارتش و سپاه:
در جلسه ای که در ساعت 20:30 مورخ 5/11/1361  دوازده روز قبل از عملیات والفجر مقدماتی  در سنگر جناب سرهنگ علی صیادشیرازی فرماندهی نیروی زمینی ارتش داشتیم اظهار نمودند : برادران مصراً به دنبال اجرای طرح هستند. برادران حتی بدون هماهنگی با من دستورات لازم را هم صادر کرده اند.
جناب صیادشیرازی ادامه دادند که در این وضعیت من گفتم :  پس من چی ؟
جناب سرهنگ علی صیادشیرازی فرماندهی نیروی زمینی ارتش در مورخ 7/11/1361 عازم تهران شد. ظاهراً اختلاف او با سپاه به اوج رسیده بود. در جمع فرماندهان در مسجد پادگان دزفول همه را به وحدت و اتحاد مقدس دعوت کرد و تأکید کرد کاری که باعث تفرقه باشد نکنند. ایشان در موقع خداحافظی جناب سرهنگ حسنی سعدی را به سِمت جانشین فرماندهی نزاجا در جنوب تعیین کردند.

عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک


جناب سرهنگ علی صیادشیرازی فرماندهی نیروی زمینی ارتش در مراجعت گفت : 
تهران به حضور آقای خامنه ای هم رفتم. ایشان گفتند که از (مانور)رزمایش چیزی نمیتوانم بگویم. شما را متوجه سه مطلب می کنم:
1.زمان از نظر تاریخ تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها که حدود یک ماه وقت داریم.
2. باید مشتمان در کنفرانس پر باشد.
3. به عکس العمل دشمن در تمام عملیاتها توجه شود ؛ مردم منتظر هستند.

جلسات ستادی مشترک زیادی با برادران برگزار شد. بالأخره رمز عملیات والفجر مقدماتی در ساعت 21:30 مورخه 17/11/1361  با فرمان مشترک جناب سرهنگ علی صیادشیرازی و برادر محسن رضایی ابلاغ شد. (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه با کتاب بازخوانی جنگ تحمیلی نوشته تیمسار عبدالحسین مفید از طراحان عملیاتی در دوره فرماندهی مشترک جنگ رجوع نمایید.)
عملیات متاسفانه نتوانست به اهداف خویش دسترسی پیدا کند  و با شکست طرح سپاه در منطقه فکه  ارتش آماده عملیات بر اساس طرح خویش در ارتفاعات جبل فوقی و جبل حمرین گشت در حالی که رعایت اصل غافلگیری از بین رفته بود و تکیه بر آتش پرحجم متمرکز گشت . این عملیات که به والفجر 1 مشهور شد در فروردین 1362 انجام شد اما متاسفانه نتوانست به اهداف خویش دست یابد و مثل مقدماتی با تلفات زیاد مجبور به توقف آن شدند . 
با توجه به از بین رفتن وحدت فرماندهی و بروز اختلاف بین فرماندهان ارتش و سپاه جنگ بعد از این مرحله برای هدف گذاری ، شناسایی و اجرا به سمت تکیه هر کدام از نیروها به سمت خود رفت .

#اصول_جنگ
#وحدت_فرماندهی
#صیاد_شیرازی
#محسن_رضایی
#اختلافات_ارتش_سپاه
#عملیات_والفجر_مقدماتی
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46

دیپلماسی و جنگ:

در طی جنگ عراق علیه ایران فرماندهان نظامی و برخی مسئولین ایران  تصور می کردند چون می جنگیدند دیپلماسی و وزارت امور خارجه هم باید در خدمت عملیات نظامی در جبهه ها باشند و در صحنه سیاسی نیز همان شعارهای جنگی سر داده شود بر همین اساس سیاست خارجی ما در دوران دفاع مقدس یک کارکرد انفعالی داشت که تا روزهای منتهی به پایان جنگ نیز ادامه داشت  در حالی که عراق عکس این کار را عمل می کرد نظامی ها نیز با بکارگیری همه امکانات در جبهه می جنگیدند  و سیاسی هایشان هم در دیپلماسی و در سنگر سیاسی بنام صلح تلاش فراوانی می کردند  یعنی در حالی که پرچم صلح را در دست داشتند در زمین و دریا و هوا می جنگیدند و به همین خاطر  دیپلماسی عراق موفق تر بود و نتیجه این فعالیت در دنیا معرفی عراق به عنوان صلح طلب و ایران به عنوان جنگ طلب معرفی شده بود .


#دیپلماسی_جنگ
#اصول_جنگ 
http://telegram.me/safeer59
http://www.safeer.blogfa.com

عاقبت و سرنوشت رزمندگان

سخنانی ناب منتسب به شهید حمید باکری : 

دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند در غیر این صورت زمانی فرامی‌رسد که جنگ تمام می‌شود و رزمندگان امروز سه دسته می‌شوند:

اول دسته‌ای که به مخالفت با گذشته خود برمی‌خیزند.

دوم دسته‌ای راه بی‌تفاوتی برمی‌گزینند و در زندگی مادی غرق می‌شوند و همه چیز را فراموش می‌کنند.

دسته سوم به گذشته خود وفادار می‌مانند و احساس مسوولیت می‌کنند که از شدت مصائب و غصه‌ها دق خواهند کرد.

پس از خداوند بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود.

**** خدا کند که در این بازار مکاره دروغ و ذبح اخلاق بتوانیم  عاقبت به خیر از این آزمون عبور نماییم.

#انتظار
#امید
#عاقبت_به_خیری
http://telegram.me/safeer59
http://www.safeer.blogfa.com

تشکیل دادگاه تخلفات جنگی : 2/5/67

مقطع پایانی جنگ:
خروج عراق  از فاز پدافندی به آفندی
دادگاه تخلفات جنگی :
در  2/5/1367 حکم امام برای آقای رازینی مبنی بر تشکیل دادگاه تخلفات جنگی و برخورد قاطع با متخلفین و اجرای اشد مجازات صادر شد.

 

حجت الاسلام علی رازینی


‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‌‏جناب حجت الاسلام آقای علی رازینی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح‏

‌‏     جنابعالی موظف می باشید: ‏

‌‏     1ـ دادگاه ویژۀ تخلفات جنگ را در کلیۀ مناطق جنگی تشکیل و طبق موازین شرع‌‎ ‌‏بدون رعایت هیچ یک از مقررات دست و پاگیر به جرایم متخلفان رسیدگی نمایید.‏

‌‏     2ـ هر عملی که به تشخیص دادگاه موجب شکست جبهۀ اسلام و یا موجب خسارت‌‎ ‌‏جانی بوده و یا می باشد مجازات آن اعدام است. والسلام.‏

‌‏2 / 5 / 67‏

‌‏روح الله الموسوی الخمینی‏
#علی_رازینی
#دادگاه_تخلفات_جنگی
#مقطع_پایانی_جنگ
#آسیب_شناسی
http://Www.Safeer.blogfa.com
http://telegram.me/safeer59
https://chat.whatsapp.com/FTviPLNfy2e0VWgtX1PFXA

تهاجم گسترده عراق به جبهه های جنوب 31/4/1367

محاصره خرمشهر و پیشروی عراق تا سه راهی حسینیه
مقطع پایانی جنگ:
خروج عراق  از فاز پدافندی به آفندی
با عدم پذیرش قطعنامه 598 توسط عراق تهاجم گسترده عراق به جبهه های جنوب آغاز شد و هدف عراق در این مقطع کسب امتیاز با دستاورد اشغال مناطقی از ایران  بود لذا جهت تصرف خرمشهر و اشغال جاده اهواز-خرمشهر ورسیدن به دروازه اهواز(کوشک) و سه راه حسینیه با هدف گرفتن اسرای بیشتر ارتش عراق افسار گسیخته به راه افتاد . در حالی که همه سردرگم و بدون داشتن اطلاعات و برنامه بودند با پیام امام وضعیت 180 درجه بر عکس شد ؛ با انتقال پیام روح بخش امام توسط سید احمد(و تشر امام به فرماندهان سپاه و از دست رفتن خرمشهر را نقطه حیات و ممات سپاه دانستن  ) ، سبب شد تا نیروهای تازه نفس مثل روزهای پر احساس جنگ راهی جبهه  برای مقابله شوند ، فرماندهان در حالی که اسلحه در دست گرفته بودند به مصاف متجاوزان رفتند و جلو پیشروی دشمن در س راه حسینی گرفته شد و در این نبرد عاشورایی نقش واحد ضدزره 201 ائمه ع در زدن تانک های دشمن تماشایی بود ؛  به دلیل حضور زیاد مردم در پادگان ها سپاه توانایی تجهیز را نداشت(تداعی روزهای طلایی جنگ و اعزام نیروی حدود 70000نفر هفتادهزار) 


در اثر این مقاومت بعد از 24 ساعت ارتش عراق در اطلاعیه ای اعلام عقب نشینی به مرزهای بین المللی جنوب کرد. 

تهاجم ارتش عراق به جبهه های غرب 2/5/1367
در  دوم مرداد در غرب کشور ارتش عراق با پیشروی سریع قصرشیرین،سرپل ذهاب،گیلانغرب،نفت شهر،سومار،و مناطق میمک ،صالح آباد،گلان،امیرآباد و شهر مهران را اشغال کردند. در کرمانشاه نیز در محور قصر شیرین و سرپل ذهاب تا پل مایت (ماهیت) پیشروی کرد که در حقیقت بستر و مسیر را برای هجوم ارتش آزادی بخش ملی ایران (سازمان منافقین خلق) فراهم می کرد.
منطقه شمالغرب عملیات ارتش عراق بدون کسب موفقیت در ارتفاعات منطقه متوقف شد(پیشروی سی کیلومتری)
#مقطع_پایانی_جنگ
#آسیب_شناسی
http://Www.Safeer.blogfa.com
http://telegram.me/safeer59
https://chat.whatsapp.com/FTviPLNfy2e0VWgtX1PFXA

پذیرش قطعنامه  598 : 27/4/1367

مقطع پایانی جنگ:
خروج عراق  از فاز پدافندی به آفندی
پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران:عراق با درک ضرر در قبول 598 و عدم کسب امتیاز پس از هشت سال کارشکنی بر طبل جنگ می کوبید صدام معتقد بود که اگر ایران 598 را نمی پذیرفت حداکثر تا دو سال پس از آن هر چیزی که ما روی کاغذ می نوشتیم ایران آن را می پذیرفت.


ایران در 27 تیر ماه سال ۶۷ قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت. در این زمان ایران در وضعیت بسیار بدی از حیث نیرو و تجهیزات ناشی از تحریم های گسترده قرار داشت در حالیکه صدام با تبدیل عراق به یک پادگان نظامی علی رغم تلفات و خسارات فراوان ناشی از جنگ اینک ضمن نو نمودن تجهیزات و امکانات جنگی خویش با آخرین جنگ افزارهای پیشرفته جهانی و همچنین برخورداری از سلاحههای ممنوعه شیمیایی و بیم تجهیز به سلاح هسته ای از جانب فرانسه اینک دارای 57 لشکر آماده رزم بود که روز به روز به تعداد آن افزوده می شد.

به عقیده محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران شرایط تیر ماه سال ۶۷ نسبت به قبل و بعد از آن تاریخ، بهترین زمان برای پذیرش قطعنامه بود. او می‌گوید: 
«اگر قطعنامه پذیرفته نمی‌شد، عراق به کرمانشاه و خرمشهر وارد می‌شد و هیچ‌وقت قطعنامه ۵۹۸ را نمی‌پذیرفت و آن‌ها قطعنامه ۵۹۹ را به ایران تحمیل می‌کردند که در آن قطعنامه امتیازات بزرگی را از ایران می‌گرفتند.»
#پذیرش_قطعنامه_598
#مقطع_پایانی_جنگ
#آسیب_شناسی
http://Www.Safeer.blogfa.com
http://telegram.me/safeer59
https://chat.whatsapp.com/FTviPLNfy2e0VWgtX1PFXA

عملیات توکلنا علی الله : حمله ارتش عراق به جبهه میانی: 21/4/1367

مقطع پایانی جنگ:
خروج عراق  از فاز پدافندی به آفندی

حمله گسترده و با استعداد چند لشکر  از سپاه چهارم و سپاه گارد ریاست جمهوری طی عملیات توکلنا علی الله که طی آن کلیه مناطق زبیدات و مقر لشکرهای 21حمزه،و 77 خراسان در جبهه میانی و ناباورانه  عین خوش،موسیان و دهلران به تصرف عراق درآمد و غنیمت تجهیزات و اسناد فراوان و گرفتن 7116 نفر اسیر را در پی داشت.  اصلاً هدف ارتش عراق و در کنار آن ارتش آزادی بخش ملی ایران یا منافقین از این حملات برای گرفتن اسیر از ایران جهت مبادله در آینده بود .
با سقوط دهلران و قرارگاه نیروی زمینی ارتش که سبب  فرار نامطلوب  نیروهای ارتش شد و اندیمشک شرایط سختی را در این زمان با وجود این همه نیروی سرگردان می گذراند کشور وارد مرحله ای سخت و طاقت فرسا شد ، فرماندهان در یک بلاتکلیفی بسر می بردند ؛ نه نیروی کافی برای مقابله با این تهاجم به دلیل فصل گرما و اثرات خستگی ناشی از فرسایشی شدن جنگ بود و نه تجهیزات و از همه مهم تر برنامه ای وجود نداشت.

 

حملات گسترده ارتش عراق به عین خوش و اشغال دهلران و موسیان


بعد از این شکست و از دست رفتن تجهیزات و اسرای فراوان و هزیمت نیروها بود که سران قوا برای پیشگیری از شرایط بدتر تصمیم به انتقال این نتایج به امام را گرفتند ، با این اوضاع سران قوا نزد امام رفته و از وضعیت تلخ جبهه ها گفتند ، امام ابتدا قبول نمی کردند و حتی عنوان نمودند : جوان های مردم کشته شدند می ترسید بیایند ما پنج نفر را بکشند ......  اما با بیان عقب نشینی ها و اسرایی که از ما گرفته شده اند و با بیم اشغال مجدد خوزستان و استدلات ارائه شده امام تصمیم به پذیرش قطعنامه گرفتند.
در اینجا حتی هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا پیشنهاد اعلام موافقت با پذیرش قطعنامه را نموده و بعد او را دستگیر و محاکمه نمایند اما امام نپذیرفتند و مقدمات نوشتن نامه برای توجیه مسئولین و مردم آغاز شد. 
#عملیات_توکلنا_علی_الله
#اشغال_موسیان_دهلران
#مقطع_پایانی_جنگ
#آسیب_شناسی
http://Www.Safeer.blogfa.com
http://telegram.me/safeer59
https://chat.whatsapp.com/FTviPLNfy2e0VWgtX1PFXA

عملیات چلچراغ

مقطع پایانی جنگ:

خروج عراق  از فاز پدافندی به آفندی  :

عملیات آفتاب ارتش آزادی بخش ملی ایران (سازمان منافقین) در اول  فروردین 1367 در جبهه شوش تجربه‌ای برای رهبران سازمان شد تا از نیروهای بعثی دشمن بیش از پیش کمک بگیرند. با جلسات محرمانه‌ای که سرکرده منافقین با صدام و فرماندهان آن داشت تصمیم می‌گیرند که از حمایت‌های گسترده آنها  بهره‌مند شوند. صدام با تجهیزات فراوانی شامل چندین دستگاه خودروی زرهی، ۱۰۰ قبضه تفنگ ۱۰۶ میلیمتری، ۳۰۰ قبضه انواع خمپاره اندازهای ۶۰ و ۸۱ کماندویی، ۱۰۰ قبضه توپ پدافند هوایی، ۸۰ قبضه دوشکا و ۵۰ قبضه موشک دوش پرتاب سهند در اختیار منافقین قرار داد.

 شب قبل از شروع عملیات تمام محورهای منطقه توسط توپخانه ارتش عراق  زیر آتش قرار گرفت. این آتش راه را برای منافقین باز کرد تا شهر را به تصرف درآورند. این در حالی است که شهر مهران خالی از سکنه بود و منافقین یک شهر خالی از سکنه و نیمه ویران را کاملا ویران ساختند. منافقین با تبلیغات فراوان این تصرف را برای خود فتح الفتوحی دانستند.سازمان عمل کننده: یک لشکر پیاده مکانیزه ارتش عراق و 3000 نفر نیرو از سازمان منافقین که در 15 گروه سازماندهی شده بودند ازساعت 23 تاریخ 28 خرداد 1367 در جبهه ای به طول 17 کیلومتر و عمق دو کیلومتر در منطقه عمومی مهران تهاجم خود را  آغاز کرد. در حالی که نیروهای خودی ،در مواضع مسلط و دارای دید وتیر مناسب مستقر بودند.

پیش از آغاز درگیری،عراق همگام  با اجرای آتش سنگین توپ خانه در محور قلاویزان وشلیک گلوله های منور در محور کنجان چم،زمینه ی نفوذ گروهی از منافقین را به منطقه فراهم کرد که لباس سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران را پوشیده بودند. بدین ترتیب گروه های سازمان دهی شده ی منافقین توانستند در حد فاصل تپه ی 270 تا پاسگاه مرزی تعان از نقاطی که پوشش دفاعی مناسبی نداشتند، با استفاده از زبان فارسی به عقبه ها نفوذ کرده،منتظر دریافت دستور بمانند.

عملیات چلچراغ ارتش آزادی بخش ملی (سازمان منافقین خلق ایران)

 با این مقدمه ،عملیات دشمن در محدوده پدافندی لشکر 16 زرهی قزوین ارتش و لشکر 11 امیرالمومنین ع سپاه آغاز شد.پس از اجرای آتش تهیه ،دشمن توانست با ایجاد رخنه در خط پدافندی لشکر16 زرهی قزوین ،از آن عبور و با بستن جاده ی مواصلاتی و تنگه ی کنجان چم،لشکر امیرالمومنین را محاصره کند. درهمین زمان،گروه های سازمان دهی شده ی منافقین که از مدتی قبل در عمق منطقه پخش شده بودند،با پشتیبانی ارتش عراق به مهران حمله کردند. در ساعت 8:30 روز 29 خرداد 1367 شهر مهران برای سومین بار اشغال شد. منافقین سپس نیروهای خود را درمنطقه گسترش دادند و از تنگه ی کنجان چم تا حوالی شهرک ملک شاهی و از سه راهی صاحب الزمان تا شیار آبزیادی را تصرف کردند. در اشغال سوم مهران،حدود 250 نفر از رزمندگان اسلام شهید یا اسیر شدند که طی روزهای اشغال،منافقین تعدادی از اسیران را سر بریدند و بقیه را به اردوگاه های منافقین در عراق منتقل کردند.

عملیات چلچراغ منافقین29/3/67 که به اشغال مهران،قلاویزان،کومک، زالوآب ،کج،کانی سخت،دراجی منجر شد سبب ناامن شدن عقبه نیروها در جاده اسلام آباد به مهران شد به مدت  11 ساعت طول کشید و غرور ناشی از فتح شهر خالی مهران سبب سر دادن شعار امروز مهران فردا تهران در میان آنان شد و مقدمه ای برای انجام عملیات فروغ جاویدان که با شعار دیروز مهران امروز تهران تهاجم سراسری خویش را برای فتح 36 ساعته تهران و براندازی نظام جمهوری اسلامی به خیال خام خویش در سوم مرداد 1367 آغاز کردند

#عملیات_چلچراغ_ارتش_آزادی_بخش_ملی

#سازمان_مجاهدین_منافقین_خلق_ایران

#مقطع_پایانی_جنگ_عراق_علیه_ایران

#آسیب_شناسی_جنگ_دفاع_مقدس

http://telegram.me/safeer59

عملیات بیت المقدس 7 :22/3/67

 

مقطع پایانی جنگ: آخرین تلاش ها

خروج عراق  از فاز پدافندی به آفندی

با سقوط منطقه عملیاتی شلمچه و تعیین آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ  وی به پایگاه گلف اهواز آمد تا طی جلسه‌ای با فرماندهان سپاه، دلایل عقب‌نشینی نیروهای ایران از شلمچه و چگونگی مدیریت جبهه‌ها و مقاومت در برابر عراق را بررسی کند. پس از این جلسه عملیات بیت‌المقدس 7 با هدف گرفتن ابتکار عمل از ارتش عراق در حمله به خطوط پدافندی ایران و بازپس‌گیری شلمچه از دست آن توسط قرارگاه مرکزی کربلای سپاه طرح‌ریزی و در محور شلمچه و پنج ضلعی اجرا شد.

 درحالی‌که ارتش عراق آماده می‌شد تا به جزایر مجنون حمله کند، عملیات نیمه گستردۀ بیت‌المقدس 7 با هدف ضربه زدن و انهدام قوای دشمن در منطقه شلمچه به منظور جلوگیری از تلاش مجدد آن‌ها جهت تصرف شلمچه، ممانعت از ایجاد استحکامات جدید، ارزیابی توان دشمن و جلوگیری از تصرف جزایر مجنون طراحی و از ساعت 20: 22 روز 22/ 3/ 1367 با رمز مبارک "یا ابا عبدالله (ع)" در حد فاصل پاسگاه بوبیان تا جنوب کانال پرورش ماهی (منطقه عملیاتی کربلای 5) توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز شد.

عملیات بیت المقدس 7

 در همان ساعات اولیه خطوط پدافندی دشمن شکسته شد و یگان‌های ارتش عراق در خط مقدم پس از مقاومت اندک و با توجه به سرعت و فشار نیروهای خودی مجبور شدند مواضع خود را ترک کرده، عقب‌نشینی کنند. سپس، نیروها با پشت سر گذاشتن دژهای مرزی، حرکت خود را به سوی منطقه پنج ضلعی و پاسگاه بوبیان و غرب کانال پرورش ماهی ادامه دادند.

دشمن ضمن عقب‌نشینی تدریجی، سعی می‌کرد با ایجاد موانع، پیشروی نیروهای عمل کننده را به تأخیر بیاندازد تا اینکه نیروهای احتیاط وارد منطقه عملیاتی شده، پاتک خود را آغاز کنند. ساعت 40: 6 بامداد، دشمن که خود را بازیافته و نیروهایش را سازمان داده بود، با به‌کارگیری قوای زرهی اولین پاتک خود را در محور غرب کانال پرورش ماهی آغاز کرد و توانست منطقه کله گاوی را بازپس گیرد. متقابلاً، نیروهای خودی وارد عمل شده و موفق شدند این منطقه را مجدداً تصرف کنند. پس از آن، تعداد دیگری از یگان‌های زرهی و مکانیزه دشمن وارد منطقه شدند و درحالی‌که نیروهای ایران موفق شده بودند ضمن تصرف محور بوبیان، در محور کانال از روی پل اول به سمت غرب کانال پرورش ماهی تا نوک کانال؛ و نیز در محور، پنج ضلعی، این منطقه را تحت اختیار خود قرار دهند، دومین پاتک عراق حدود ساعت 12 (ظهر روز اول) آغاز شد. نیروهای عراقی تا حدود ساعت 17 توانستند منطقه تحت تصرف نیروهای خودی را عقب برانند. درحالی‌که تعدادی از نیروهای خودی عقب‌نشینی کرده و در جریان آن توانسته بودند تلفات زیادی بر دشمن وارد کنند، تعدادی دیگر همچنان در منطقه شمالی کانال شهید ادب (مثلثی مقابل پاسگاه بوبیان) حضور داشتند.

 

ظهر روز دوم، حرکت دشمن با وارد کردن یگان‌های بیشتری برای تصرف این منطقه آغاز شد، مقاومت به شدت ادامه داشت ؛نیروهای خودی به منظور وارد آوردن تلفات بیشتر به دشمن و نیز جلوگیری از پیشروی او در منطقه مثلثی –که از نقاط مهم پدافندی عراق بود- چندین بریدگی در سیل بندها ایجاد کردند که در پی آن، منطقه مثلثی را آب فراگرفت و دشمن را با مشکلات زیادی مواجه کرد. اما به به دلیل آمادگی سپاه سوم ارتش عراق، کمبود نیرو، شدت گرمای هوا، نداشتن قدرت تحرک کافی و پاتک سنگین دشمن و عدم پشتیبانی آتش و لجستیکی  نیروهای خودی نتوانستند مواضع تصرف شده را نگه دارند و به مواضع قبلی خود بازگشتند. تنها نتیجة این عملیات انهدام بخشی از نیروهای دشمن و نشان دادن ارادة ایران جهت ادامة عملیات در مناطقی بود که ارتش عراق دست به تهاجم می‌زد.

#عملیات_بیت_المقدس_7

#آسیب_شناسی

#مقطع_پایانی_جنگ

http://telegram.me/safeer5

تعیین هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشینی فرمانده کل قوا و تشکیل ستاد فرماندهی کل قوا

مقطع پایانی جنگ:

خروج عراق  از فاز پدافندی به آفندی  :

12خرداد سال 67 حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) با حکم امام خمینی (ره) و با پیشنهاد آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت به عنوان جانشین فرمانده کل قوا منصوب شد.

هاشمی رفسنجانی زمانی به این سمت منصوب شد که چند ماه پیش از آن، قطعنامه 598 از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر اما ایران به دلایلی از پذیرش آن خودداری کرده بود. از سوی دیگر ارتش بعث عراق از لاک دفاعی بیرون آمده و سیاست تهاجمی اتخاذ کرده بود. در این راستا توانسته بود در ماه‌های فروردین و خرداد مناطق عملیاتی فاو و شلمچه را که ایران در عملیات‌های والفجر هشت و کربلای پنج در سال‌های 64 و 65 به تصرف خود درآورده بود، از تسلط ایران درآورد و نیروهای ایرانی را مجبور به خروج از آن مناطق کند.

چند ماه پس از اینکه هاشمی رفسنجانی با حکم امام خمینی (ره) به جانشینی فرمانده کل قوا منصوب شد، قطعنامه 598 از سوی ایران پذیرفته شد. ایران تا آن زمان قطعنامه 598 را نه رد کرده بود و نه پذیرفته بود. ایران آن قطعنامه را نسبت به قطعنامه‌های دیگر مثبت می‌دانست، اما به دنبال تغییر در ترتیب بندهای آن بود.

تعیین هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا

در این زمان آقای خامنه ‏ای، رئیس جمهور، طی نامه ‏ای به محضر امام خمینی اعلام داشت:

... پیشنهاد مشخص این جانب که قبلًا نیز کتباً و شفاهاً معروض گردیده، این است که:

  • کلیه امور مربوط به نیروهای مسلح، ارتش، سپاه، ژاندارمری اعم از عملیات، پشتیبانی، امور سازمانی و اداری و غیره به شخص واحدی مفوض و محول گردد.
  • شخص مزبور از سوی حضرت عالی موظف گردد که امور را از نزدیک و با قاطعیت تمشیت کند.
  • دادگاه نیروهای مسلح موظف گردد که در تعقیب قضایی متهمین و اجرای محکومیتها به طور کامل از نظر و دستور وی تبعیت کند. با توجه به همه جوانب، به نظر این جانب، تنها فرد مناسب برای تصدی این مسئولیت مهم، جناب آقای هاشمی رفسنجانی است.

امام خمینی در پاسخ چنین مرقوم فرمودند:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی- دامت افاضاته‏

با توجه به درگیری رویاروی امریکای جهانخوار علیه اسلام و ایران و هماهنگی غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامی و جلوگیری از پیروزی اسلام، به پیشنهاد رئیس جمهور محترم، جناب حجت الاسلام آقای خامنه ‏ای- دامت افاضاته جنابعالی را با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب می‏ نمایم. و جنابعالی موظف به اجرای دستورات ذیل می ‏باشید:

  • ایجاد ستاد فرماندهی کل تا تهیه زمینه وحدت کامل
  • ‏هماهنگی کامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای انتظامی در تمامی زمینه‏های دفاع مقدس اسلام. بدیهی است انسجام و ادغام مورد قبول و صحیح ادارات و سازمانهای مربوط و پشتیبانی‏ کننده در هماهنگی نیروهای مسلح نقش اساسی را دارا خواهند بود.
  • تمرکز صنایع نظامی و تهیه ما یحتاج دفاع مقدسمان و انسجام امکانات تعمیراتی، پشتیبانی، فنی، مهندسی، رزمی، آموزشی و تحقیقاتی و نیز بسیج همه امکانات و ابزار در جهت اهداف مشخص از سوی فرماندهی کل.
  • سعی در استفاده هر چه بهتر از امکانات و نیروها؛ و جلوگیری از به کار گرفتن امکانات مادی و معنوی در غیر موارد ضروری. و در همین راستا، حذف یا ادغام سازمانها و تشکیلات تکراری و غیر ضروری.
  • تمرکز امور تبلیغی و فرهنگی نیروهای مسلح در تمام زمینه‏ ها.
  • استفاده درست و قاطع از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ و تنبیه متخلف در هر رده.
  • بهره ‏برداری صحیح از کمکهای مردمی در تمامی زمینه‏ ها.
  • قوای مقننه و اجراییه و قضاییه موظفند تمامی امکانات و سیاست های خود را در جهت نیازهای جنگ به کار گیرند.

از مردم عزیز ایران و نیروهای نظامی و انتظامی می‏خواهم تا با صبر و شکیبایی انقلابی و با قدرت و استقامت در مقابل توطئه ‏های استکبار جهانی ایستادگی نمایند؛ و مطمئن باشند که پیروزی از آنِ صابران است. جهان امروز غرق در نامردمی ها و حیله‏ هاست؛ و شما یاران اسلام در اوج قداست و شرافت می ‏باشید. من به همه شما دعا می‏ کنم، خداوند یار و پشتیبان مبارزانِ راه خدا باد. توفیق جنابعالی را از خدای تعالی مسألت دارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

***به نظر می رسد تصمیمی بسیار خوب و منطقی اما دیر صورت گرفت.
***آقای منتظری در تاریخ 16/3/67 از هاشمی درخواست می کند که از ریاست مجلس که در 8/3/67 انتخاب شده بود کناره گیری و تمام وقت خویش را به جنگ اختصاص دهد.
***ملاقات هاشمی در 15/3/67 و بررسی وضعیت جنگ با امام : ارائه راهکار توسط هاشمی با توجه به جمع بندی جبهه ها و یکسره کردن کار جنگ : 
                      **صلح 
                   **جنگ با بسیج عمومی و واگذاری امکانات مورد نیاز به جنگ که کشور را در وضعیت ریاضتی شدید قرار می دهد ( امام نظرش روی بسیج عمومی بود و در جواب نداشتن جهاد و مالیات را عنوان کردند)
نیرو نمی آید و کم است.................حکم جهاد می دهم
بودجه و امکانات نداریم..............مالیات بگیرید اگر نیاز شد استقراض شود
مشکل ارز داریم.........بوید خودتان فکری کنید راهی پیدا کنید بروید نفت پیش فروش کنید......


******بر همین اساس آقای هاشمی از  مسئولین و فرماندهان درخواست برآورد امکانات و تجهیزات مورد نیاز را می کند که با جمع بندی آنان برنامه ریزی برای وضعیت ادامه جنگ صورت پذیرد.

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

#هاشمی_فرمانده_کل_قوا
#تمرکز_امکانات_نیروها_جنگ
#انضباط_قانون_جنگ

صحیفه امام، ج‏21، ص: 56 و 57

http://telegram.me/safeer59

سقوط شلمچه 4/3/67 :

نجف زراعت پیشه

منطقه شلمچه، در غرب خرمشهر و نقطه مرزی ایران با عراق طی دوران دفاع مقدس کانون تحولات و نقطه ثقل توازن و یا عدم توازن جنگ برای ایران و عراق بوده است. با توجه به موقعیت ساحلی و بندری شهرهای خرمشهر ، آبادان ، بصره و چاههای نفت پیرامون آنها در برگیرنده اهداف مهمی به لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی می‌باشند که تصرف و تسلّط بر آن‌ها می‌تواند برتری کشور مهاجم و تحمیل اراده آن به طرف دیگر را در پی داشته باشد. از این‌رو، شلمچه در راهبرد نظامی و عملیاتی عراق و ایران دارای جایگاه حیاتی بوده و در طول دوران دفاع مقدس، از نقش تعیین‌کنندگی برخوردار بوده است. منطقۀ شلمچه صحنه عملیات‌های مهمی چون الی بیت‌المقدس، رمضان، کربلای 4، کربلای 5، کربلای 8 و بیت‌المقدس 7 بوده که در این میان، نبرد کربلای 5 از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، زیرا عبور از موانع و استحکامات افسانه ای آن معروف به دیوار بارلو که باعث تصویب قطعنامه 598 و قبول بخشی از شرایط ایران از سوی جامعه بین‌الملل شد.

یکی از مهم‌ترین محورهای تهاجم عراق به ایران، محور خرمشهر-آبادان بود و عراق برای رسیدن به خرمشهر از شلمچه عبور کرده ، اما با مقاومت‌های شدید نیروهای مردمی و نیروهای مسلح روبه‌رو شد و پس از 34 روز  خرمشهر به تصرف نیروهای عراق درآمده و تا 575 روز بعد در اشغال عراق باقی ماند. این شهر استراتژیک طی مرحلۀ چهارم عملیات الی بیت‌المقدس در سوم خرداد 61 آزاد شد اما با توجه به اهمیت شلمچه به عنوان سدی در برابر حمله ایران به شهر بصره عراق، لشکر 5 و 9 ارتش عراق به این منطقه منتقل شدند تا جلوی پیشروی نیروهای ایران به سمت بصره را بگیرند.

سقوط شلمچه چهارم خرداد 1367

ارتش عراق که در سال 1367 با افزایش کمی و کیفی نیروهای نظامی خویش  از استراتژی پدافندی به استراتژی آفندی تغییر وضعیت داده، بعد از حملة به فاو و سقوط ناباورانه آن طی 36 ساعت سبب شد تا  تقویت خطوط پدافندی بیشتر مورد توجه و اهمیت قرار گرفته و عملیات آفندی در اولویت بعدی قرار گیرد ،  تمام همت فرماندهان به رفع ضعف‌های خطوط پدافندی و تقویت همه جانبه آنها معطوف شد و بر همین اساس تمام تدابیر و امکانات لازم برای پدافند از خط شلمچه پای کار آمد و فرماندهان یگان‌ها هم در منطقة عملیاتی شلمچه حضور داشتند، اگر سقوط فاو با اندکی تسامح ناشی از حضور نیروها و فرماندهان اصلی جنگ در شمالغرب شمرده می شد در این مرحله همه نیروها ، امکانات و تجهیزات مورد نیاز پای کار آورده شده و در خطوط پدافندی شلمچه بکارگیری شده بودند.

عراقی‌ها پس از حمله به فاو، در زمانی کمتر از 48 ساعت نقل و انتقال از منطقه فاو را با هدف آمادگی برای عملیات بعدی آغاز کردند. چند روز پیش از آغاز تهاجم دشمن، فعالیت‌های دشمن در این منطقه به نحو آشکاری افزایش پیدا کرد. همزمان در منطقه ام‌الرصاص دشمن به جمع‌آوری موانع شامل خورشیدی و سیم‌های خاردار حاشیه ساحل اروند اقدام کرد. واحد ترابری لشکر گارد ریاست جمهوری نیز نفرات، تجهیزات، سلاح‌های ضدهوایی و مهمات را از منطقه هور، فاو و مناطق غرب به منطقه شرق بصره انتقال داد.برابر گزارش‌های شنود رادیویی، نیروهای دشمن از اول خرداد 1367 (پیش از شروع عملیات) فرکانس‌های بی‌سیم‌های خود را در منطقه آزمایش می‌کرده‌اند.برابر تحلیل محسن رضایی، فرمانده کل سپاه نیروهای خودی از زمان و مکان تهاجم دشمن آگاه و آماده رویارویی بودند.

 ارتش عراق دومین هجوم گسترده خود را در 38 روز پس از حمله به فاو در ساعت 8 صبح روز چهارم خرداد 1367 به منطقه شلمچه آغاز کردند. تهاجم توسط سه سپاه سوم، هفتم و گارد ریاست جمهوری آغاز گردید. ارتش عراق ابتدا با آتش توپخانه و شیمیایی به شدت منطقه را هدف قرار داده و بعد از آن واحدهای زرهی دشمن که نیروهای پیاده در پناه آن قرار داشتند پیشروی را آغاز کردند ؛ در این عملیات، نیروهای سپاه گارد از محور کانال پرورش ماهی (محور شمالی)، سپاه سوم از محور جاده شلمچه (محور وسط) و سپاه هفتم از محور جزیره‌ام الطویل (محور جنوبی) وارد عمل شدند.

نیروها در مواضع خویش در وضعیت آماده باش بودند، غافل‌گیری هم وجود نداشت و خطوط دفاعی نیز تقویت شده البته نیروی احتیاط کمی در اختیار بود. گرمای شدید خرداد ماه جنوب و  گرمازدگی نیز از از اختصاصات این شرایط بود . برخلاف انتظار فرماندهان مقاومت نیروهای خودی در همان ساعات اولیه شکسته و نیروهای دشمن با نفوذ در خاکریزها به سرعت پیشروی می کردند ، بسیاری از رزمندگان از شدت عطش زمین گیر شده و در فقدان پشتیبانی آتش خودی  و هواپیماها،توپخانه و تیربارهای مسلط دشمن بر روی تانکها نیروهای پیاده را هدف قرار می داد....... در ناباوری فرماندهان حاصل عملیات سخت و پیچیده کربلای 5 تنها توانست هشت ساعت(برخی فرماندهان حاضر در صحنه سه ساعت ذکر کرده اند) مقاومت نماید و شلمچه سقوط کرد که نشان دهنده نبود اراده برای جنگیدن و مقاومت بود امری که در نتیجه طولانی و فرسایشی شدن جنگ و خستگی نیروها و استهلاک تجهیزات شده بود .

سقوط شلمچه علی رغم آمادگی نیروها و فرماندهان  نشان دهنده برتری عراق و تغییر تاکتیک آن در تهاجم و بازتاب نسبتاً گسترده‌ای در رسانه‌های خبری داشت. پیش از این، سقوط فاو با آن که بسیار با اهمیت بود، ولی به دلیل غافلگیری ایران، به منزله برتری کامل عراق ارزیابی نمی‌شد.  با سقوط شلمچه، تحلیل کارشناسان دستخوش تغییر و به ‌تدریج برتری عراق و ضعف‌های ایران مورد توجه قرار گرفت و توازن جنگ به سود عراق تغییر کرد. هم اکنون در جنوب تنها منطقه جزایر مجنون شمالی و بخشی از جنوبی بود و استراتژی آفندی ارتش عراق در گام بعدی برای تصرف آن به حرکت در می آمد آیا در گام سوم توانایی سد نمودن حرکت برق آسای ارتش عراق و ممانعت از سقوط جزایر مجنون  توسط رزمندگان ایران وجود دارد یا .......؟؟؟

#سقوط_شلمچه

#آسیب_شناسی

#مقطع_پایانی_جنگ

http://telegram.me/safeer59

ماه مبارک رمضان در در دفاع مقدس :

نجف زراعت پیشه
فضای معنوی حاکم بر جبهه ها و در میان  نیروهای رزمنده در موقعیت های زمانی و مناسبت های مذهبی رفتارهای متفاوتی را در مناطق عملیاتی 8 سال دفاع مقدس رقم می زد ، به خصوص ماه های رمضان و محرم که با انجام اعمال و آداب خاصی همراه بود. در ناب ترین خاطرات هر رزمنده ای بدون شک می توان چند خاطره از روزهای سپری شده در ماه های رمضان و محرم را یافت. تلفیق حال و هوای جبهه با اجرای برنامه ها و مراسم در مناسبت های این ماه ها باعث می شد تا رزمنده ها شرایط خاصی را تجربه کنند.
روزه از جمله وظایف هر مسلمان می باشد که در صورت صحت وسلامت و نبودن در سفر با توجه به شرایطی که در احکام اسلامی قید شده واجب می باشد ؛ در جبهه های نبرد حق علیه باطل به دلیل وجود شرایطی نظیر آمادگی جسمانی برای مقابله با تحرکات دشمن و همچنین در حرکت بودن مداوم رزمندگان به سمت مناطق عملیاتی مختلف که حکم مسافر پیدا می نمود باعث ایجاد شرایط متفاوتی در جبهه های جنگ شده بود.

رمضان در دفاع مقدس


ذکر خاطرات و نقل قول ها از ماه مبارک رمضان  در جبهه با سختی و البته شیرینی هایی همراه می باشد. علی‌رغم شوق و اشتیاق رزمنده ها برای گرفتن روزه به عنوان یک وظیفه الهی ، اما بسیاری از رزمنده ها بنا به شرایط حاکم بر جبهه های نبرد نمی توانستند روزه بگیرند.
در 8 سال دفاع مقدس یعنی از31 شهریور سال 59 که جنگ تحمیلی آغاز شد شروع ماه رمضان در تیرماه بود و در آخرین سال جنگ یعنی سال 67 ماه رمضان در فروردین و اردیبهشت قرار گرفت و نتیجه اینکه در هشت سال دفاع مقدس، ماه رمضان بین دو فصل بهار و تابستان  در اوج گرما و به خصوص در منطقه جنوب استان های خوزستان و ایلام که همراه با شرجی شدید بود واقع شد، روزهایی طولانی همراه با هوای گرم و شرجی که تحمل آن بسیار مشکل بود.
از جمله تحریفاتی که این روزها توسط برخی در فضای مجازی و یا در گفتن خاطرات در برخی جمع های مذهبی صورت می گیرد این است که تلاش می کنند با خاطرات نه چندان دقیق به روزه داری رزمندگان در جبهه و در ماه رمضان بپردازند و متاسفانه این چنین القاء کنند که رزمندگان علی رغم دستور فرماندهان( از اصول مهم جنگ) و احکام  دین   باز هم رزمندگان روزه می گرفتند.
در دفاع مقدس قاطبه رزمندگان ما که بر اساس تکلیف در مناطق جنگی حاضر شده بودند بر اساس حکم مراجع  دینی  بود  و در حکم شرعی، همه رزمندگان به عنوان مسافر قلمداد می شدند و  آنها و حتی فرمانده هان اختیاری از خود نداشتند که درمحورها و مقرهای مختلف در مناطق عملیاتی قصد ده روزه کنند و نمازها را کامل خوانده وروزه بگیرند و به اعتراف همه رزمندگان در سال های دفاع مقدس امر و دستور فرمانده درحین و قبل از عملیات نافذ بود و شرعاً و قانوناً رزمنده ای جایز نبود خلاف دستور آنان عمل کند چرا که علاوه بر حکم شرعی که بر همه اطاعت از آن واجب بود اطاعت از فرماندهی نیز در صحنه جنگ نیز ضروری و تخلف از آن می توانست سبب ضرر و زیان های زیادی شود.
البته استثنائاتی نیز در این بین بود که برخی می توانستند روزه بگیرند از جمله  رزمندگانی بودند که در جبهه اجازه گرفتن روزه را داشتند  کسانی که در جبهه رانندگی می کردند مثل راننده های کامیون، تانکر آب، راننده وسایل نقلیه ی سبک که خودرو تحویلشان بود، چون بین مقرهای پشتیبانی و عملیاتی در تردد بودند و به فتوای امام ره و مراجع تقلید، افراد کثیر السفر و یا دائم السفر بودند می بایست روزه می گرفتند یا رزمندگانی که در پادگان، مقرهای پشتیبانی و یا خطوط پدافندی به مدت طولانی مستقر بوده و  جابجایی نداشتند که این افراد نیز با اطمینان کامل از این وضعیت و مهم تر از آن  با اجازه فرمانده هان تحت امر به گرفتن روزه می پرداختند.

رمضان در دفاع مقدس


نتیجه این مومنان و مسلمانان در رمضان ماه خدا و به امر او طبق احکام و سفارشات اسلامی موظف به گرفتن روزه می باشند و طبق همان احکام و سفارشات که دفاع از حریم سرزمین را واجب دانسته و حضور آحاد افراد اسلامی را برای حفظ مرزها لازم و ضروری می داند و به دلیل شرایط حرکت مداوم و غیر قابل پیش بینی در جبهه ها و احتمال حملات از جانب دشمن به خطوط عملیاتی بر اساس دستور فرماندهی که از اصول مهم جنگ بوده و شکست یا پیروزی در جنگ بسته به این عامل می باشد لذا بخش اعظم رزمندگان در این ماه که در فصل گرما و تابستان نیز بود مجبور و مکلف به نگرفتن روزه بودند و تنها تعداد معدودی بنا به حکم شرعی و اجازه فرماندهی مجاز به گرفتن روزه بودند. تنها نیروهای ستادی و اداری که شرایط باثباتی داشتند از جانب فرماندهی مجاز به قصد ده روزه و گرفتن روزه بودند و سایر نیروهای رزمی از گردان ها و واحدهای رزمی و مهندسی رزمی و نیروها و واحدهایی که ضرورت حضور در منطقه را داشتند از جانب فرماندهی مجاز به گرفتن روزه نبودند . یاد رزمندگانی که در طی ماه رمضان های دفاع مقدس به دیدار یار رفتند گرامی باد خصوصاً عملیات رمضان  سال 1361 و عملیات بازپس گیری فاو توسط ارتش عراق در سال 1367
#ماه_رمضان_روزه
#تابستان_گرما_شرجی
#اطاعت_فرماندهی
 https://t.me/safeer59

دلتنگی‌های یک بازمانده:قرار ما این نبود...(2)

نجف زراعت پیشه

جبهه ها محیطی بود که برای انجام کارهای سخت و ماموریت های خطرناک مسابقه حضور برپا و همه سعی می نمودند از همدیگر سبقت بگیرند ، هر کسی هم سعی دارد خطرناک ترین و مشکل ترین کارها را خود انجام داده و دوست و همرزم خویش را معاف نماید که اوج آن در عملیات بود آیا نمونه های ایثار این رزمندگان را شنیده اید؟؟

***آخرین نفر در برگشت از خط مقدم

***فرستادن همرزمان به عقب و سرگرم نمودن دشمن با مقابله و خریدن زمان برای نجات همرزمان

***اولین نفرات،دسته،گروهان و گردان خط شکن و عبور از موانع و استحکامات افسانه ای

***ساعات متعدد نگهبانی در دل شب در کمین و مواضع خطرناک....

***رفتن به ماموریت های بی بازگشت

****و ......................

در جبهه از کمد ، اتاق خاص و ..... برای نگهداری وسایل خبری نبود همه ساکها ، لوازم بعضاً قیمتی و وسایل  خویش را به میله چادر آویزان ، زیر یا روی تخت کناری گذاشته و از بابت حفظ آنها نگرانی نداشتند و با خیال راحت به امور خویش و ماموریت های محوله می‌پرداختند ،  اما امان از این روزها ،خلف وعده ، دزدی و اختلاس های چند هزار میلیارد دلاری و ...... هر روز و هر ساعت باید انتظار خبر پخش یک اختلاس یا دزدی را از فضاهای مجازی یا رسانه‌های عمومی داشته باشیم و من مانده ام و نگاه پرسشگر و متعجب بیرونی نسل جوان ما ؛ آیا شما این را می خواستید؟

 پارتی بازی مقوله ای دیگر است این روزها بند "پ" و "ج" و خلاصه افراد قدرتمند ، پولدار و ذی نفوذ را برای انجام کار حتی از نوع قانونی آن زبانزد همه است ، اگر شما به نوعی به این اهرم ها دسترسی نداشته باشید اعم از استخدام ، اشتغال ، تحصیل ، مجوز های مختلف  یا راه اندازی کارهای قانونی .... کار شما  راه نمی‌افتد و  ما شاهد رواج رشوه و فساد در قالب های مختلف آن هستیم ؛  یاد اون روزها می افتم که در جبهه هم پارتی بازی بود اما برای حضور در عرصه خطر و مشکلات ، بسیاری از بچه های جبهه با پارتی بازی علی رغم داشتن سن کم و نداشتن شرایط اعزام با وساطتت افراد ذینفوذ قبول شده و اعزام می شدند و هنگام اعزام به عملیات و انجام دادن کارهای سخت باز هم وساطتت و گریه و زاری و ... کارساز بود ؛دریغ که این روزها می بینیم خیلی ها برای سربازی، شغل و امور مربوط به فرزندان و با بستگان خود چه حق‌هایی را که ناحق نمی کنند و چه حق خوری ها که نمی شود.

بچه‌‌های جبهه یک‌جور نبودند یک عده عرفانی و گوشه گیر که بعضاً درون خودشان بودند و عده ای دیگر شلوغ و فضول و هر چی بگم که کم گفتم به عبارت بهتر از دیوار راست بالا می‌رفتند و همان هایی بودند که تدارکات از دست و آنها در امان نبوده و شب و روز به عناوین مختلف اقلام بیشتر خوراکی را پاتک می زدند  اما بازار حلالیت طلبی در روزها و ساعت های منتهی به عملیات داغ داغ بود؛ اما گروه سومی بودند که در اکثریت بودند و حد وسط و اعتدالیون را تشکیل می دادند و به عبارتی بین این دو گروه محسوب می شدند، همانگونه که نماز شب و عبادت های آنان در یادها مانده است  شلوغ کاری های آنان نیز هنوز بعد از چند دهه سبب نشاندن لبخند بر لبان بازماندگان عرصه جهاد و شهادت می باشد

شهیدان بهبهان

آن روزها همه خود را رستم دستان فرض می کردند هیچ‌کس نقص های عضو جسمی خود را آشکار نمی کرد در تمام آموزش ها و صبحگاه‌ها شرکت می کردند تا مبادا در هنگام عملیات یا رفتن به ماموریت از لیست حضور در عملیات و خط مقدم جبهه حذف شود اگر بگویم بودند کسانی که علی‌رغم بیماری های شدید نظیر دیسک کمر از صخره‌های ده متری درون آب پریده یا در سخت‌ترین آموزش‌ها در کوهستان‌ها و مناطق سخت برای حضور در عملیات مشارکت فعال می کردند و باور این موضوعات برای نسل امروزی باورکردنی نیست.

 اخلاق و خوبی های حاکم در جبهه چنان این رزمندگان را به خود جذب کرده بود که به سختی این محیط را ترک می کردند و چند روز مرخصی در شهر برای آنان عذاب آور بود و جلوه های ناهنجار در شهرها را برای خود قابل تحمل نمی دانستند و قبل از اتمام مهلت مرخصی به جبهه ها بر می‌گشتند و برخی افراد نیز مرخصی خود را همراه با یگان های دیگر در محورهای عملیاتی  به سر می بردند.

 یاد قضیه خنده آوری افتادم و اشک و لبخند های صورتم را دگرگون کرد ساعت هفت بسیج که همیشه به 11 و 12 می رسید اکنون دست مایه خنده و تمسخر برخی و بهتر بگویم شاید علامت بی نظمی بسیجی ها محسوب می‌شود اما آیا می دانید کم نبودند بسیجیانی که با مخالفت پدر و مادر خویش روبرو بودند و حتی توسط آنان درون خانه زندانی شده بودند که این معطلی و گذشت زمان سبب فرصتی برای رهایی و حضور آنان در ستون اعزام به جبهه می شود ضمن این که شلوغی بدرقه کنندگان به خصوص پدران و مادران رزمندگان و عموم جامعه که جگرگوشه های خود را روانه ی عرصه پیکار می‌کردند که با پایان بردن جنگ شهادت شاهد تحقق عدالت و رفاه در جامعه باشند و شاهد جامعه ای باشند که با تحقق اخلاق و رفتارهای انسانی به همه رذالت های اخلاقی مهر ابطال زده شود؛ کم‌کم باید بروم گریزی نیست ؛...

اما .....

بچه ها خوشا به حالتان ، شرمنده شما شدیم ، ما کم گذاشتیم .....

بعد جنگ بر خلاف سفارش پیر و مرادمان نه تنها در پیچ و خم زندگی گم شدیم بلکه کم آوردیم و........

بعد از جنگ مسابقه مارتن دنیا طلبی و رفاهیات بدجوری نتیجه داد و غالباً رفوزه شدیم.....

بعد جنگ جای هنجارهای ارزشی با .... عوض شد و ما دچار چند دستگی بودیم....

بعد جنگ سهم طلبی از سفره انقلاب باعث ایجاد جامعه ای با شاخصه ظهور تبعیض و فقر و ... شد....

بعد جنگ تب سازندگی باعث فراموشی فرهنگ و برجسته شدن مدل های دیگر کشورها و عدم توجه با خصوصیات بومی ایران در سکوت بزرگان بود......

بعد جنگ بیشتر فرماندهان ما یا همراه این جریان شدند یا به اجبار به گوشه ای پناه بردند.....

بعد جنگ همه به دنبال ثبت پیروزی ها و موفقیت ها به نام خویش بودند.....

بعد جنگ غالباً به دنبال تقصیر کارها به گردن دیگران بودیم ........

بعد جنگ نتوانستیم یک روایت واحد از دوران همدلی و همزبانی از هشت سال ایثار از حضور ایران شامل ارتش، سپاه،بسیج،جهاد،ژاندارمری و ..... را به تاریخ و نسل جوان ارائه دهیم......

بعد جنگ آفرینندگان دوران خون شهادت نخواستند،نیامدند یا نگذاشتند روایت واقعی از آن دوران را به تشنگان نسل جدید و پژوهشگران ارائه دهند و فرصت طلبان بعضاً با اغراق یا کم گذاشتن آسیب های جدی به این فرهنگ وارد آوردند.....

در یک کلام ....

بچه ها .... جنگ را ما با ملاک های مصرح در دانشگاه های جنگ نگذراندیم و ایمان و روحیه شما باعث رقم زدن برخی ناممکن ها شد ..... الان هم خودتان می توانید به ما و این جامعه خمود و ستمدیده و زیر بار گران خمیده عنایتی و رخصتی......

دست ما را بگیرید که سخت .............

#دلتنگی

#فرهنگ_جبهه

http://telegram.me/safeer59

آزمونی بزرگ برای ایران :چه باید کرد؟  

توان کشور برای اجرای برنامه‌های عمرانی و خدماتی با توجه به تحریم های اقتصادی گسترده مناسب نیست و شرایط ویژه و به قول صاحب نظران شرایط جنگی بر کشور ما حاکم است و هدف دشمنان ایران زمین  اساس و موجودیت کشور و اضمحلال آن را هدف قرار داده است پس با توجه به کاهش درآمدها و نیاز به تأمین احتیاجات مردم لازم است که در این موقعیت حساس مثل دوران جنگ تحمیلی کمبودها را با توزیع یکنواخت برای همه قابل تحمل سازیم و با قطع پرداخت های بودجه ای  خاص در وضعیت و دوران  آرامش و راحتی مردم و شرایط عادی کشور هم وزن ادعاهای مطرح فرهنگی خویش نقشی ماندگار به جا گذاشته تا یادگار مثبتی در نگارش تاریخ بر جای بماند 

همان‌گونه که در دفاع مقدس بسیاری بودجه های سازمان های غیر ضروری کاهش یا قطع شد و در راه عبور از بحران و جنگ هزینه شد امروز نیز باید از هزینه‌های غیر ضروری کاسته یا قطع نمود؛. 

باور نمایید مشکلی خاص برای این افراد و سازمان ها و...... پیش نمی آید...... پس تا دیر نشده هزینه‌های زائد را حذف نمایید ، برای نمونه بودجه موسسه ها، بنیاد ها ، سازمان ها ، فرهنگستان ها، ستادها و افراد خاص را حذف کنید و به نفع مردم برای تامین نیازها و رفاه آنها اختصاص بدهید!

ایران، چالش ها و راه حل

براستی چرا مردم ما علی رغم شرایط جنگی و پرپر شدن عزیزانشان در جبهه ها و سایر سختی های آن از اقتصاد دوران جنگ به نیکی یاد می کنند؟؟

چون اگر کمبود بود برای همه بود و اقلام مورد نیاز به طور مساوی و قیمت واحد در تمام نقاط ایران توزیع می شد  اما این روزها قیمت های افسار گسیخته، تبعیض های عجیب و غریب، فقدان نهادهای نظارتی و مدیریتی موثر، بازی های سیاسی بازیگران در جناح های دوگانه و سرگردانی مردم این ولی نعمتان بنا به گفته بنیانگذار جمهوری اسلامی در دسترسی و تهیه ابتدایی‌ترین نیازها با قیمت مناسب بسیاری را شرمنده زن و بچه های خود نموده است.

برنامه ریزان، تصمیم گیران و مدیرانی که ادعاهای شما برای مدیریت جهانی گوش فلک را کر نموده است  باور نمایید حال ایران خوب نیست بیابید برای مدتی:

 

**استراتژی واحد و منطقی و قابل پیاده شدن برای عبور از این بحران طراحی و اجرا نمایید

 

**قانون محور همه تصمیمات قرارگرفته و اجازه تخطی آن را به کسی ندهید


**از اختلافات و بازی های سیاسی تمام ناشدنی بی خاصیت دست بردارید و حل مشکلات مردم را اولویت خود قرار دهید.

 

**با پیروی از تجربیات گذشته و همچنین تجارب دیگران با پیروی از اصول علمی و نظرات کارشناسی از روش آزمون و خطا دست بردارید.

 

**بودجه های غیر ضروری و یا در اولویت پایین را به نفع رفاه و کاهش آلام مردم رتبه بندی نمایید

 

**از شعار های خلاف منافع ملی و غالباً  غیر عملی هزینه بردار دست برداشته و گام های عملی بردارید و نگران افتتاح طرح ها و بهره مندی مردم در دوره های بعد یا رقیبان شما در جناح مقابل نباشید چرا که نظاره گر اعمال شما خداوندی است که ذره المثقال خیر و شر از نگاهش دور نمی ماند.

 

**و........

 

مبادا روزی فرا رسد که بابت فرصت های از دست رفته پشیمان شویم که فرصت ها مثل ابرها در گذرند 
و
مبادا مصداق بارز این آیه قرآن قرار بگیریم که چرا چیزی می گویید که به آن عمل نمی کنید.....

افکار عمومی مردم ایران و جهان شما را در آزمونی سخت قرار داده که فرصت تکرار آن و اصلاح عملکردهای غلط  امکان پذیر نیست بیاییم با تصمیمات درست در این بزنگاه تاریخی دنیا و آخرت خویش را رقم بزنیم ان شاالله
#ایران_اوضاع
#چه_باید_کرد
http://telegram.me/safeer59

ایران، ترور، و چالش هایی در ناکارآمدی مدیریتی :

‏نهادهای اطلاعاتی، امنیتی، انتظامی  دقیقا چه می‌کنند؟؟ 

آیا وقت استفاده از تجارب خود و دیگران جهت استحکام ساختار اطلاعاتی نرسیده؟ 

آیا چند نهاد موازی می تواند امنیت کامل را برای ما ایجاد نماید یا تمرکز آنها در یک نهاد واحد؟؟

آیا وقت پایان دادن به شعارهای دهن پرکن احساسی هزینه تحمیل کن به کشور فرا نرسیده است؟؟

آیا به این باور نرسیده ایم که سرمایه های انسانی و مدیریتی فراتر از سرمایه های مادی دیگر است و در نحوه حفاظت افراد و مدیران باید تجدید نظر اساسی شود؟؟

آیا به این باور نرسیده ایم که اقناع افکار عمومی باعث استحکام عقبه حمایتی نظام می شود و در صورت ترک برداشتن این اعتماد بالاترین تکنولوژی نیز به کار ما نمی آید؟؟

امنیت ملی ایران

آیا فرسایشی شدن یک بحران و جنگ بسان موریانه توانایی اضمحلال و سست نمودن بنای مستحکم را فراهم نمی سازد؟؟

آیا اراده ای برای مقابله با سرچشمه فساد و تباهی در سیستمی که حاصل چند صد هزار شهید و زخمی و ایثارگر می باشد وجود دارد؟؟

آیا برای توسعه و امنیت پایدار اتکای ما همچنان تکیه بر مدیریت افراد فسیل شده در راستای حفظ وضع موجود است یا....؟؟

آیا زمان مسئولیت پذیری مسئولان و پاسخگویی آنها فرا نرسیده است؟؟ 
آیا اراده ای برای بر هم زدن قاعده رعایت مصلحت با هزینه ذبح عدالت و حقیقت وجود دارد یا محکوم به تحمل این وضعیت مصیبت بار هستیم؟؟ 

آیا فضای ناامیدی را در جوانان و نسل جوان نمی بینید؟؟ (مهاجرت نخبگان معروف به فرار مغزها ) 

آیا نگاهی به آمار حاشیه نشینی و جرائم رنگارنگ و در حال افزایش انداخته اید؟؟ (آمار قوه قضائیه ) 

آیا از سرگردانی و نارضایتی مردم در نهادهای اداری و ناکارآمدی آنها با خبر هستیم؟؟ 

آیا با رفتن اصلاح طلبان و آمدن اصول گرایان قرار است چه معجزه ای رخ دهد؟؟ 

آیا زمان استفاده از نظرات کارشناسان متکی بر اصول علمی در حوزه های مخصوص به خود فرا نرسیده است؟؟ 

آیا وقت عمل به توصیه های اخلاقی دین مبین اسلام برای پیروی از رسول رحمت ص فرا نرسیده است؟؟ 

آیا اعتقاد داریم که روزی در محضر الهی حاضر شده و باید پاسخگوی اعمال، رفتار و گفتار خود باشیم و هیچ بهانه ای از کسی پذیرفته نیست؟؟ 

آیا... آیا.....؟؟؟ 
لایکلف الله نفسا الا وسعها 

باید باور نماییم که تاریخ تکرار مکررات است
مبادا ثمره ایثار ها و خون شهیدان را..... و عبرت نسل های دیگر شود....
فاعتبروا یا اولی الابصار.......
http://telegram.me/safeer59

عملیات خیبر 

۳ اسفند ۶۲ بود که عملیات خیبر با رمز یا رسول الله (ص) آغاز شد. 
نتیجه عملیات:
محور شمالی : هورالعظیم : در شب و روز اول، نیروها در محور شمالی به جاده بصره – العماره رسیدند. 

محور جنوبی : پاسگاه زید : اما در جنوب (ارتش جمهوری اسلامی ایران) نیروها نتوانستند از موانع عبور کنند و عملیات در آنجا خیلی زود متوقف شد. 

محور میانی طلاییه : باید تعدادی از نیروها از راه هور به جزایر مجنون حمله می‌کردند و گروهی هم از طریق طلائیه که تنها راه خشکی در منطقه شمالی عملیات بود این حمله را انجام می‌دادند. عملیات در طلائیه با یک روز تأخیر انجام شد اما نیروهای هور از این موضوع مطلع نشدند و به سمت جزیره جنوبی رفتند. حالا باید از سمت طلائیه حمایت می‌شدند اما کسی آنجا نبود. شرایط سختی پیش آمده بود و به همین خاطر نیروهایی که قرار بود شبانه به خط بزنند را در روز، راهی منطقه کردند. عراق هم هر چه توان داشت بر روی طلائیه متمرکز کرد تا این نیروها به جزیره جنوبی نرسند. عراق می‌دانست که اگر نیروها به جزیره جنوبی برسند، کار عملیات به انجا می‌رسد به همین خاطر از تمام توانش بهره برد تا ایرانی‌ها را زمینگیر کند. یگان‌های ایران در طلائیه و مجنون خیلی شهید دادند و عملیات خیبر در رسیدن به اهداف کامل خویش یعنی استقرار در پشت رودخانه دجله و شط العرب در نشوه ناموفق ماند.

اما چرا خیبر ناکام ماند؟؟
از جمله مشکلات این عملیات در عدم تامین کامل وسایل مورد نیاز نظیر قایق ، بالگرد ، حمایت هوایی ، آتش پشتیبانی و وجود اختلاف شدید در نیروهای عمل کننده بود به نحوی که تنها زمانی کوتاه به فرماندهان ارتش برای ورود به عملیات اطلاع و در خواست مشارکت و همکاری شد که به مخالفت آنان روبرو شد اما سرانجام راضی شدند.


....... اگر بخواهیم عملیات خیبر را از زبان فرماندهان آن زمان روایت کنیم باید گفت «زمانی که فرماندهان ارتش متوجه این موضوع شدند، برخی از آن ها با انجام عملیات مخالفت کردند اما شهید صیاد شیرازی همه آن ها را جمع کرد و برای آن ها صحبت کرد و آن ها را راضی کرد که با انجام عملیات موافقت کنند. ایشان در قرار گاه جنوب به فرماندهان ارتش گفت که من حرف شما را که مبتنی بر تاکتیک های نظامی است، درک می کنم ولی ما برای اینکه اثبات کنیم که ارتش با نظام و همراه با جنگ است، باید در این عملیات شرکت کنیم و حضورمان هم بايد قوی و با تمام وجود باشد.»

وی ادامه داد: بعد از پایان یافتن مخالفت ها، ارتش وارد عملیات شد و نقش اصلی را در عملیات خیبر را هوا نیروز ایفا کرد. آن زمان سردار جلالی که فرمانده هوانیروز بود و سپس فرمانده نیروی هوایی سپاه شد، خودش شخصا اولین پرواز این عملیات را انجام داد تا بقیه خلبان ها وارد عمل شوند. (امیر سرتیپ دوم عباسعلی منصوری آرانی :سایت خبر آنلاین کد 459919مورخه  31/6/1394)

در نهایت اگر شما بهترین طرح عملیاتی را داشته اما از اصول جنگ نظیر وحدت فرماندهی ، ابزار و تجهیزات لازم و پشتیبانی .... برخوردار نباشید امکان رسیدن به اهداف عملیاتی به حداقل می رسد و در خیبر به نگهداری جزایر مجنون ختم شد اما در صورت استقرار در پشت دجله و شط العرب می توانست تحویلی عظیم در جنگ و حتی پایان آن محسوب شود.
http://telegram.me/safeer59

منطقه عملیاتی خیبر شرق دجله ، طلاییه و زید

 

مسئولیت

فرصت ها مثل ابر در گذرند..... دریابید ..... (مولا علی ع)
چقدر زود دیر می شود........


ای برادر : 


کجا میروی؟...
 کمی درنگ کن...


آیا با کمی گریه، چند قطره اشک ، یک فاتحه یا برگزاری یک همایش یا سرودن چند بیت شعر و ..... شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی راکه بارفتن خود بردوش تو گذاشته ایم از یادخواهی برد؟ یا نه ؟ ما نظاره گر خواهیم بود که با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد ؟؟؟ 

مسئولیت سنگین


#شهدا_مسئولیت
#فرهنگ_دفاع_مقدس 
#بازماندگان_قافله_ایثار_شهادت
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com

دفاع مقدس و ماه مبارک رمضان

ماه مبارک رمضان در در دفاع مقدس :

نویسنده : نجف زراعت پیشه

فضای معنوی حاکم بر جبهه ها و در میان  نیروهای رزمنده در موقعیت های زمانی و مناسبت های مذهبی رفتارهای متفاوتی را در مناطق عملیاتی 8 سال دفاع مقدس رقم می زد ، به خصوص ماه های رمضان و محرم که با انجام اعمال و آداب خاصی همراه بود. در ناب ترین لحظات و خاطرات هر رزمنده ای بدون شک می توان چند خاطره از روزهای سپری شده در ماه های رمضان و محرم را یافت. تلفیق حال و هوای جبهه با اجرای برنامه ها و مراسم در مناسبت های این ماه ها باعث می شد تا رزمنده ها شرایط خاصی را تجربه کنند.

ماه مبارک رمضان و انجام مراسم عبادی در جبهه ها

روزه از جمله وظایف هر مسلمان می باشد که در صورت صحت وسلامت و نبودن در سفر با توجه به شرایطی که در احکام اسلامی قید شده واجب می باشد ؛ در جبهه های نبرد حق علیه باطل به دلیل وجود شرایطی نظیر آمادگی جسمانی برای مقابله با تحرکات دشمن و همچنین در حرکت بودن مداوم رزمندگان به سمت مناطق عملیاتی و یا انجام ماموریت های فوری مختلف که حکم مسافر پیدا می نمود باعث ایجاد شرایط متفاوتی در جبهه های جنگ شده و نیروهای رزمنده از آنجایی که تابع امر فرماندهان بودند باید متناسب با موقعیت زمانی و شرایط ایجاد شده عمل به دستور می نمودند. رزمنده می بایست بعد از نماز صبح و تعقیبات آماده صبحگاه و ورزش های صبحگاهی می شد که حداقل یک ساعت به طول کشیده و خستگی و عطش ناشی از آن نایی برای وی نمی گذاشت ، بعد از آن در شرایط عادی باید آماده حضور در کلاس های مختلف نظامی ، اخلاقی و ... می شد؛ آموزش های آبی خاکی(غواصی،پاروزنی،آموزش شنا و ...) ، رزم های شبانه  ، رزم در کوهستان و راهپیمایی و کوهپیمایی های طولانی سبب خستگی مفرط و تشنگی شده و عملاً به جز ساعتی محدود امکان استراحت و خوابیدن وجود نداشت و هر لحظه نیز باید آماده جابجایی به نقاط مختلف برای انجام ماموریت می بود.

بر همین اساس به دلیل نامشخص بودن وضعیت استقرار از لحاظ قصد ده روزه (حکم مسافر) و از آن مهم تر شرایط آمادگی جسمانی از جانب فرماندهان اجازه روزه گرفتن به رزمندگان داده نمی شد و علی‌رغم شوق و اشتیاق رزمنده ها برای گرفتن روزه به عنوان یک وظیفه الهی ،اکثریت قریب به اتفاق رزمنده ها بنا به شرایط حاکم بر جبهه های نبرد نمی توانستند روزه بگیرند مگر اندک افرادی که بنا به شرایط خاص در مقر ساکن بوده و در ماموریت ها شرکت نمی نمودند یا کسانی که در جبهه شغل رانندگی داشتند مثل راننده های کامیون، تانکر آب، راننده وسایل نقلیه ی سبک که خودرو تحویلشان بود، چون بین مقرهای پشتیبانی و عملیاتی در تردد بودند و به فتوای امام ره و مراجع تقلید، افراد کثیر السفر و یا دائم السفر بودند می بایست روزه می گرفتند.

تشنگی و رمضان

در 8 سال دفاع مقدس یعنی از31 شهریور سال 59 که جنگ تحمیلی آغاز شد شروع ماه رمضان در تیرماه بود و در آخرین سال جنگ یعنی سال 67 ماه رمضان در فروردین و اردیبهشت قرار گرفت و دفاع مقدس، ماه رمضان بین دو فصل بهار و تابستان در اوج گرما و به خصوص در منطقه جنوب استان های خوزستان و ایلام که همراه با شرجی شدید بود واقع شد، روزهایی طولانی همراه با هوای گرم و شرجی که تحمل آن بسیار مشکل بود ضمن این که در شمالغرب و ارتفاعات عبور و مرور از چنین ناهمواری هایی نیاز به شرایط جسمانی مناسب و تغذیه کامل دارد.

از جمله تحریفاتی که این روزها توسط برخی در فضای مجازی و یا در گفتن خاطرات در برخی جمع های مذهبی صورت می گیرد این است که تلاش می کنند با خاطرات نه چندان دقیق به روزه داری رزمندگان در جبهه و در ماه رمضان بپردازند و متاسفانه این چنین القاء کنند که رزمندگان علی رغم دستور فرماندهان( از اصول مهم جنگ) و احکام  دین  باز هم رزمندگان روزه می گرفتند.

جنگ ، ماه مبارک رمضان و فرهنگ جبهه

در دفاع مقدس قاطبه رزمندگان ما که بر اساس تکلیف در مناطق جنگی حاضر شده بودند بر اساس حکم مراجع و علی الخصوص امام خمینی ره  بود  و طبق حکم شرعی، همه رزمندگان به عنوان مسافر قلمداد و  آنها اختیاری از خود نداشتند که درمحورها و مقرهای مختلف در مناطق عملیاتی قصد ده روزه کنند و نمازها را کامل خوانده وروزه بگیرند و به اعتراف همه رزمندگان در سال های دفاع مقدس امر و دستور فرمانده درلحظات حضور در جبهه و هنگام عملیات و پدافندها و هر گونه ماموریت محوله نافذ بود و شرعاً و قانوناً رزمنده ای جایز نبود خلاف دستور آنان عمل کند چرا که علاوه بر حکم شرعی که بر همه اطاعت از آن واجب بود اطاعت از فرماندهی نیز در صحنه جنگ نیز ضروری و تخلف از آن می توانست سبب ضرر و زیان های زیادی شود و بواسطه بدهکاری روزه های ماه رمضان قضای آن را در زمان مرخصی یا بعد از پایان جنگ به جا می آوردند.

اما شرایط درون پادگان ها و محورهای عملیاتی که معمولاً نیروها به حالت پدافند در حال پاسداری از مرزهای ایران اسلامی بودند علی رغم این که بنا به دستور روزه نداشتند اما از فضای معنوی بالایی برخوردار بود و مثل ماههای قبل اما با شدت بیشتر در گوشه و کنار سنگرها و مناطق دنج در دل شب و یا گرمای روز به خودسازی معنوی پرداخته و با قرائت قرآن و دعاهای وارده ساعات و لحظات خویش را می گذراندند ؛ آشپزخانه یگان ها هم طبق روال قبل برای تامین خطوط عملیاتی و نیروها به پخت غذا ادامه می دادند اما خود رزمندگان با توجه به سفارشات حضرت امام خمینی ره جهت خودسازی که در آن روزها آئینه و الگوی هر رزمنده ای بود تلاش می کردند که با انجام آنها به معرفت و قرب الهی دست یابند ؛ قرائت مداوم قرآن ، نمازهای جماعت در وقت های تعیین شده ، نماز شب های عرفانی ، ادعیه سفارش شده ماه مبارک رمضان ، دعای عهد صبحگاهی رای ظهور حجت خدا ، قرائت سوره واقعه قبل از خوابیدن ،  زیارت عاشورا های با اخلاص به سمت کربلا و همه اذکار و عباداتی که می توانست پله های ترقی انسان از بعد عرفانی و معنوی شود.

در روزهای ماه مبارک رمضان صحنه های عبادی و اخلاقی بی بدیلی در جای جای جبهه ها در روی یونولیت های داغ باتلاق های هورالهویزه ، بیابان های تفتیده کوشک و طلاییه و زید ، رملهای فکه ،سرزمین پررمز و راز شلمچه به همراه نمکزارها و حوضچه های فاو ، تپه ماهورهای موسیان،دهلران و مهران و قصر شیرین ، ارتفاعات سربه فلک کشیده کردستان و شمالغرب بودیم که این سالکان راه حق با گسستن ارتباط مادی با این جهان در اعماق درونی خویش غرق شده و لحظات معنوی نابی را رقم می زدند که اندک تصاویر آن توسط قاب دوربین یا چشمان افراد دیگر ثبت شده است.

خلاصه این که مومنان و مسلمانان در رمضان ماه خدا و به امر او طبق احکام و سفارشات اسلامی موظف به گرفتن روزه می باشند و طبق همان احکام و سفارشات دفاع از حریم سرزمین را واجب دانسته و حضور آحاد افراد اسلامی را برای حفظ مرزها لازم و ضروری می داند و به دلیل شرایط حرکت مداوم و غیر قابل پیش بینی در جبهه ها و احتمال حملات از جانب دشمن به خطوط عملیاتی بر اساس دستور فرماندهی که از اصول مهم جنگ بوده و شکست یا پیروزی در جنگ بسته به این عامل می باشد لذا بخش اعظم رزمندگان در این ماه که در فصل گرما و تابستان نیز بود مجبور و مکلف به نگرفتن روزه بودند و تنها تعداد معدودی بنا به حکم شرعی و اجازه فرماندهی مجاز به گرفتن روزه بودند.

#ماه_رمضان

#دفاع_مقدس

#فرهنگ_دفاع_مقدس

#اخلاق_جبهه

 

http://telegram.me/safeer59

http://Www.Safeer.blogfa.com

 

ای کاش

مي‌دوني يه گردان بره خط ، گروهان برگرده يعني چي؟ مي‌دوني يه گروهان بره خط ،دسته برگرده يعني چي؟ مي‌دوني يه دسته بره خط ،نفر برگرده يعني چي؟' مي دوني تنها فرزندت بره براي دفاع از ميهنش و مردمش و آرمانهاش و برنگرده يعني چي؟........

و البته تا کسی جنگ نرفته باشد و در موقعیت های محاصره و ...... قرار نگرفته باشد نمی تواند درک نماید.

به راستي شهداي ما هيچ كدام اهل تحليل و دعواهاي سياسي نبودند؟ پس چرا کمتر از شهدایی مثل شهید داوود کریمی،شهید کاظم رستگار،شهید حسن بهمنی و شهیدان ....... گفته و نوشته می شود.

آیا ما از جریان های سیاسی شهید نداشتیم؟

شهید مصطفی چمران و شهید ...... که اگر اطلاعیه امام در وصف شهید چمران و شهادت وی در آخر خرداد نبود خدا باید به او رحم می نمود

آیا براستی شهدای ما تنها توصیه و وصیت آنان در زمینه رفتن به جبهه ، حفظ حجاب خواهران، مسجد ، نماز جماعت  و .... بود؟؟؟

آیا شهدای ما تنها تک بعدی بودند و فقط به امور شخصی و عبادی خویش پرداخته و هیچ دغدغه ای جز شهادت نداشتند؟؟

آیا شهدای ما در پی مقابله با جريانات متحجر و التقاطي، دفاع از مظلوم و فرياد عليه چپاولگران و سرمايه‌داران زالوصفت، درگيري با اسراف‌كنندگان بيت‌المال و مديران خائن، شناخت جريانات فكري و فرهنگي، مطالبه عدالت و... نبوده‌اند كه هيچ نشانه‌اي از اين رفتارها در داستان‌ها و خاطرات منقول از ايشان منعكس نمي‌شود؟!

دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه گفتار و نوشتار در زمینه انتقال معارف و فرهنگ دفاع مقدس


آیا شهدای ما بی تجربه و بدون آموزش به سمت مسلخ رفتند ؟

آیا شهدای ما برای حفظ جان و سلامتی خویش اقدامی نمی نمودند؟

آیا شهدای ما تنها رفتن روی میدان های مین بود ؟ پس زحمات و تلاش شبانه روزی بچه های عارف و سخت کوش تخریب چه می شود؟؟

آیا نیروهای ما بدون برنامه و شناسایی مثل آپاچی ها یا به عبارت بهتر امواج یا افواج انسانی به سمت خطوط پرتراکم از موانع و استحکامات دشمن هجوم می بردند؟؟ پس زحمات نیروهای اطلاعات و عملیات و واحد طرح و عملیات چه می شود ؟؟

رونمایی از کتاب هایی که بعضاً تطابقی با فرهنگ دفاع مقدس ندارند

چرا امروز شهیدان در چشم و ابرو و خواب و کرامت خلاصه می شوند؟

شهید عاشق ، شهید خندان ، شهيد نماز شب  خوان  ، شهیدی با خصلت های اخلاقی خوب ، شهید با کرامات ویژه با تخصص های خاص ، شهید .......

آیا شهدا شوخی نمی کردند؟؟؟ آیا سر به سر هم نمی گذاشتند؟؟؟ آیا از وسایل تدارکات تک نمی زدند یا اگر اقدام شد شهید نمی شدند؟؟؟؟؟

آیا شهدا قبلاً عاشق نبودند؟؟آیا در زندگی آنها خلاف عرف و اخلاق مشاهده نمی شد؟؟؟ آیا در دوران پهلوی کاری .......؟؟

آیا شهدا با اوصافی که می نویسیم اگر ایراد محتوایی یا فنی گرفته شد توانایی هضم آن را داریم یا بلافاصله.......؟؟؟

آیا در همه لحظات از فرمانده در تمام لحظات اطاعت می کردند یا نه برخی اوقات .....؟

براستی شهدایی که امروز در مورد آنها مقاله و کتاب نوشته می شود چقدر با واقعیات تطابق دارد؟

بعد از شهادت با خانواده آنان چگونه رفتار شد؟؟؟ 

براستی به جز دادن سهمیه به رزمندگان و فرزندان شهدا چه اقدامی برای اعتلای فرهنگ شهادت در جامعه شد؟ آیا می دانید با این کار  و به دلیل عدم بسترسازی فرهنگی و مشکلات سوء مدیریت در جامعه  سهمیه شده بلای جان جامعه ایثارگران؟؟؟؟؟

براستی برای مشکلات فرزندان شهدا ، پدر و مادر و همسر و ..... اقدامی شد یا تنها با پرداخت ماهیانه مبلغی ........؟؟؟ خدایا ببخش که این ها را به چشم خویش دیده ام.......

راستی جانبازان شیمیایی چه اقدامی برای آنها شده ؟؟؟ آیا می دانید پیدا نمودن پزشک متخصص ، دارو و هزینه های آن باعث شده که این قشر عطای آن را به لقایش ببخشند و هر روز یکی از آنها به سمت آسمان پر می کشد؟؟؟؟؟ 

آیا تنها برای شکایت قضایی از آلمان یا سایر اروپایی ها جانبازان شیمیایی عزیز شده و دعوت می کنید  تا طومار شکایت علیه کشور ..... را امضا نمایند؟؟؟؟ و بعدها هم خبری نشد که نشد......

کتاب های بیشماری امروز در حال چاپ پیرامون جبهه و شهدا می باشد ؟


چرا هیچکس از فریادها و روش فرماندهی حاج احمد متوسلیان حرفی نمی زند و همه آن را در بحثی جناحی به این و آن حواله می دهند و سعی بر تخریب دیگران دارند؟؟

چرا کسی از نظرات و اعتراضات شهیدان رستگار و بهمنی نمی گوید که دغدغه جنگ داشتند و حفظ جان انسان ها .... و غریبانه در بدر آسمانی می شوند اما از کرامت و خواب های آنان بیشتر می نویسند؟؟؟

چرا کسی از اشکالات متخصصان نظامی ارتش و نقد فرماندهی جنگ نمی گوید و تابو شده است؟؟

چرا کسی از خرازی نمی گوید که از سفر مکه که برگشت .........؟؟؟

چرا کسی از چمران و آمریکایی و نهضتی خطاب کردن وی نمی گوید؟؟؟؟؟ (آمریکایی برگرد....)

چرا کسی از مظلومیت همت در آخرین لحظات و درددل هایش با کاظم رستگار فرمانده لشکر سیدالشهدا ع نمی گوید؟

چرا همه از مجمع عقلا شکایت و محکوم به ترسو بودن و .... می کنند ؟؟؟؟

مگر جنگ بنا به قول ژنرال های نظامی دستور سیاسیون نیست و نظامی ها فقط اجر کننده می باشند؟؟؟؟؟؟ سیاست،استراتژی و همه همین را می گویند مگر اینکه ما خود نظری و سخنی جدا داشته باشیم؟؟؟؟؟

چرا کسی از مظلومیت بچه های در خیبر و بدر و فقدان قایق برای پشتیبانی و به عقب بردن آنها نمی گوید ؟؟ اما همه در صف اول نقل کرامات ایستاده ایم؟؟؟

چرا کسی از عملکردها و تجزیه و تحلیل های با پشتوانه علمی نمی پرسد اما همه در فکر به زیر کشیدن رزمندگان و فرماندهان صحنه های بی بدبل جنگ در جهت اغراض سیاسی هستیم؟

چرا کسی نمی پرسد آیا بعد از رمضان و شکست آن آسیب شناسی شد؟

چرا کسی از مقدماتی و والفجر یک و تجارب آن نمی گوید اما برای کوبیدن ارتش و سپاه آن هم برای اغراض سیاسی و جناحی در آن مقطع خاص از همدیگر سبقت می گیرند؟؟

راستی رابطه حزب توده با جنگ ، شوروی و ..... چه بود چرا هنوز ما منبع معتبری در این زمینه نداریم و به محض ارتباط شکست به مسئله حزب توده و افسران آن با عکس العمل روبرو می شویم؟؟؟

راستی از کربلای 4 و 5 و سال سرنوشت ، کسی عالمانه نمی گوید و همه در فکر انتقام گرفتن از همدیگر هستند؟؟؟

راستی قضیه مک فارلین مگر تصمیم شخصی بود یا جناحی؟؟؟ به خدا نیروهای رزمنده توسط تانک های تی 72 و سلاح های مدرن روسی پرپر می شدند آیا سلاحی که بتواند از تلفات بیشتر جلوگیری نماید نباید تامین می شد یا تنها باید در شعارهای احساسی شاهد بر زمین افتادن بهترین جوانان این مرز وبوم می بودیم؟؟؟ 

آیا کسی می گوید سه سال جنگ در بن بست بود .... چرا که سیل تجهیزات ، تغییر در استراتژی جنگ و استحکامات جهنمی احداث شده توسط مستشاران روسی ، یوگسلاوی ، مصری و فرانسوی سبب عقب راندن ما در عملیات ها می شد؟؟؟

هنگام عملیات و در پشت جبهه هواپیماهای سوخو،میگ،میراژ و .... عرصه را بر رزمندگان و اقتصاد ایران تنگ کرده بودند چگونه می شد این مشکل را حل نمود؟؟؟

ای کاش از عقب نشینی ها و اوضاع نابسامان آن و ..... نوشته می شد؟؟؟

به بیراهه رفتم .........

اما امروز روز نوشتن از زلف سیاه ، ابروی کمانی ، خانواده دوست ، درسخوان ، عارف و ...... خصلت های از این دست می باشد  و با نگرش احساسي محض که در ذهن خویش ساخته اند تنها به فکر تیراژ و سرازیر نمودن اشک و غلیان احساسات خوانندگان می باشند؟؟؟

امروز روز اضافه نمودن درجات ریز و درشت بر شانه های افراد و شهدا می باشد و این جماعت اگر ذره ای تلاش نموده و فرهنگ دفاع مقدس را می شناختند متوجه می شدند در دوران هشت ساله بچه های رزمنده از عنوان و مسئولیت فرار کرده و تنها بر حسب تکلیف می پذیرفتند....

تا دیروز تنها به افراد آقا،برادر و سید خطاب می شد و بس ؛ اما امروز دیگر برای اطلاق معرفی افراد عنوان کم می آوریم؟؟؟؟ سردار.....دکتر....حاج......و...؟؟؟؟

شايد به خاطر همين گونه روايت صرفاً احساسي است كه از بستر ارتباط نسل جديد با شهداي جنگ تحميلي، رفتاري ناقص بروز يافته و يك رابطه شخصي و نگاه فردي توليد شده و روح شهدا در عرصه‌هاي اجتماعي كشور امكان بازتوليد و بازتعريف پيدا نكرده است!

امام خمینی ره و شهیدان

براستی آنهایی که از چهارماه آخر جنگ می خواهند دیگران را متهم نموده و بهره برداری نمایند آیا می دانند که بسیاری از بچه های این مرز و بوم از عطش و گرمای شدید بر زمین افتاده و به شهادت رسیدند؟؟؟

آیا کسی گفته آنقدر نیرو برای تکمیل و جایگزینی کم بود که در صورت اقدام دشمن در همان سال 66 می توانست تا اهواز به پیش بیاید؟؟

آیا می دانید آن قدر در خط و محور عملیاتی مانده که برخی بچه ها سرشان شپش زده یا به بیماری های دیگر دچار شده بودند؟؟؟

براستی کسی نوشته که عراق این همه نیرو را از کجا اورد و در حالی که تعداد رزمندگان ما در آب می رفت بر تعداد نیروهای دشمن مثل مور و ملخ اضافه می شد؟؟

آیا کسی گفته که بر اساس اصول نظامی جنگ طولانی مدت باعث فرسایش نیرو و هزینه های بسیار برای کشور می شود و باید جایگزین شود؟؟؟

آیا ....آیا......آیا.......؟؟؟؟؟؟

محض رضای خدا در کنار این همه انتشارات رمان،داستان ،قصه های ریز درشت از واقعیات جنگ بدون پر وبال دادن به آن هم بنویسید و مطمئن باشید نجات در صدق است......

روایت احساسی از جنگ تنها برای لحظاتی سبب رضایت مخاطبان می شود و در درازمدت سبب آسیب هایی می شود که یکی از آنها دست کم گرفتن دشمن و قدرت خودی می باشد که سبب اطلاعات غلط و ... می شود

 

روایتی خلاصه از هشت سال دفاع مقدس :

آمدند ، کشتند ، خوردند ، سوزاندند ، غارت کرده و  مثل سریال های همیشگی تاریخ تهاج به ایران  نشد ...

زیرا.....

جوانان و نوجوانان شجاعی از این سرزمین بی ادعا ، بی سهمیه ، بی تجربه ، فاقد سلاح کورد نیاز ، فاقد آموزش های کافی در مقابل این ارتش آموزش دیده مجرب ایستاده و نگذاشتند ذره ای از خاک میهن اسلامی ما مثل تاریخ دویست ساله اخیر ایران از مام میهن جدا شود .

و این نوشتارها از رزمنده ای بود که با سه رده پارتی بازی عازم جنگ شد در عملیات های خیبر ، بدر ، والفجر 8 و 9 و کربلای 2و 1 وکربلای 4 و 5 و والفجر 10 شرکت نمود تا زمانی که بر اثر جراحت ها دیگر توان نظامی برای جنگیدن نداشت و در جبهه ای دیگر با سلاح قلم به جنگ دشمنان پیدا و پنهان و روایت روزهای در کنار بهترین جوانان این مرز و بوم را به نگارش و رشته تحریر درآورد 

اما 

اعتراف می کنم این جبهه به مراتب از جبهه جنگ سخت می باشد و توان حقیری مثل من اندک و با  اکثر همرزمان خویش که نشست و برخاست دارم به حال آن روزها و شهدا غبطه می خوریم از وانفسای این روزها و می گویند ای کاش .........

ان شاء الله که جوانان تازه نفس این عرصه را تقویت نموده تا شاهد عرضه بهترین روایت بر مبنای واقعیات باشیم تا در صورت تکرار این واقعه باز هم جوانان این کشور عرصه را بر متجاوزان تنگ نمایند.

گل اشکم شبی وا می شد ای کاش
همه دردم مداوا می شد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا!
شهادت قسمت ما می شد ای کاش(علیرضا قزوه)

ای کاش شهادت قسمت ما می شد ای کاش ....

 

فرماندهان سپاه در سال 1361

چرا فرماندهان سپاه حسن باقری و مجید بقایی شناسایی و حضور در منطقه عملیاتی را بر دیدار امام ترجیح دادند؟

«بعد از عملیات محرم و مسلم بن‌عقیل در سال 61 قرار بر این بود که عملیات وسیعی طراحی و اجرا شود. در همه رده‌ها، فرماندهان در حال بررسی و شناسایی بودند. اطلاعات زیادی از اسرای عراقی گرفته شده بود. کارهای اطلاعاتی زیادی نیز انجام شده بود که چگونه به یک عملیات بزرگ موفق دست پیدا کنیم.
تقریبا هر روز تیم‌هایی به شناسایی می‌رفتند. شهید «مجید بقایی» فرمانده قرارگاه کربلا و شهید «حسن باقری» جانشین فرمانده یگان‌های زمینی سپاه و تیم‌های دیگر نیز مشغول فعالیت بودند چون آماده انجام یک عملیات بزرگ بودند فرماندهان سپاه برای دیدار با حضرت امام (ره) راهی تهران شدند؛ اما شهید باقری ، شهید مجید بقایی و تعدادی از نیروهای اطلاعات و عملیات به این دیدار نرفتند.
حرف شهید باقری این بود که به امام (ره) چه بگوییم؟! بگوییم نیروهای بسیجی را چند ماه آموزش داده‌ایم، اما نمی‌دانیم می‌خواهیم کجا عملیات انجام دهیم؟

شهیدان حسن باقری و مجید بقایی در جمع فرماندهان ارشد سپاه


روز نهم بهمن سال 61 پس از اینکه در منطقه شرهانی به اجرای عملیات شناسایی پرداختند بعد از آن به منطقه عمومی فکه آمدند  بر روی یکی از ارتفاعات این منطقه‌، می‌شد مناطق مقابل در خاک عراق را دید. در مورد منطقه و ارتفاعات و نحوه انجام عملیات و آزادسازی ارتفاعات بحث شد. این بحث‌ها هم در سطح عملیاتی و هم در سطح راهبردی بود؛ چرا که انجام یک عملیات بزرگ نیازمند حضور 20 لشکر بود. عکس‌های هوایی و زمینی آن منطقه را نیز به همراه داشتند.
در دیدگاه ادوات و خمپاره اندازهای ارتش جمهوری اسلامی ضمن مشاهده میدانی عوارض منطقه روبرو  عکس‌های هوایی و نقشه های میدانی  را در سنگر  جهت تطبیق عوارض منطقه مورد بررسی قرار دادند اما همچنان درباره وضعیت و چگونگی ارتفاعات اختلاف نظرها وجود داشت.
حدود ساعت 9 صبح بود. آفتاب از سمت شرق می‌تابید و زاویه تابش آفتاب به گونه‌ای بود که با تابش در چشم دشمن مانع دیدن افراد و عوارض روبرو به  وضوح بود در حالی که طبق معمول هر روزه نیروهای دشمن اقدام با شلیک خمپاره و توپ به سمت محور خودی می نمودند و همین امر باعث شده بود که برخی از این گلوله ها در فواصل بسیار نزدیک به زمین اصابت و سبب انفجار شدید شود.
با ادامه اختلاف نظر در زمینه تطبیق نقشه با تپه دیده بانی حسن باقری به برادرش محمد باقری می گوید که به سنگر پرسنل ادوات ارتش رفته و مختصات دقیق سنگر را از خمپاره چی‌های ارتش سوال کند تا دچار اشتباه نشده و مطمئن نقطه فوق را ثبت نمایند.در کانال ارتباط سنگر دیدبانی به سمت سنگرهای نیروها به راه افتاد در حالی که شلیک و انفجار گلوله های ادوات دشمن ادامه داشت ، چند متری از سنگر دور شده بود که صدای سوت خمپاره وی را مجبور به نشستن و پناه گرفتن می کند و  صدای انفجار شدیدی در فاصله نزدیک گرد و خاک و دود را در فضا می گستراند .
با نگاهی به محل انفجار مشاهده می کند که گلوله درست در میانه سنگر اصابت نموده و سراسیمه با بالای دیدگاه برمی گردد ، تمام افراد در سنگر روی زمین افتاده و  صدای ذکر و یا حسین قطع نمی شد برادران مومن نیا و قلاوند همان لحظه به شهادت رسیده ، برادر پالاش پایش قطع شده و مرتضی صفار در حالی که ترکشی به نزدیک قلبش خورده بود در حال خروج از سنگر بود . 
مجید بقایی در حالی که پاهایش قطع شده بود نفس می کشید و حسن باقری اگر چه ترکش های ریزی خورده بود اما موج انفجار سبب آسیب رساندن زیادی به او شده اما با این وجود در حال ذکر گفتن بود . با کمک برادران ارتش مجید و حسن در یک جیپ گذاشته و مرتضی صفار و پالاش هم در یک جیپ دیگر گذاشته شده و به سمت بهداری به راه افتادند ، حدود  10 دقیقه بعد مجید بقایی در مسیر بهداری درون جیپ به شهادت رسید ، با توجه به ترکش‌های زیادی که به بدن حسن باقری برخورد کرده و موج انفجار رگ‌های بدنش را نابود کرده بود وی به حالت اغما فرو رفته بود و در همین حالت در مسیر ذکر «یا صاحب الزمان(عج)» و «یا حسین(ع)» بر سر زبان داشت. 
در میانه راه محمد باقری مقر فرعی یگان امام  امام رضا(ع) آمبولانسی را مشاهده می کند و بلافاصله حسن را به درون آن منتقل می کنند تا با وصل نمودن سرم به وی سایر اقدامات درمانی نیز صورت بگیرد و بلافاصل با قرارگاه تماس گرفته تا بالگردی برای انتقال مجروحین و شهدا بیاید اما ده دقیقه بعد اعلام نمودند که حسن نیز به شهادت رسیده و به دیدار معبودش رفت.

نتیجه کارهای اطلاعاتی  فرماندهان شهید این شد که منطقه مورد نظر برای عملیات مناسب نبوده و به خاطر وضعیت نامناسب در آن منطقه عملیات نکنیم و با انتخاب منطقه جدید نیروها آماده عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر یک شوند.

منبع : لحظه شهادت شهیدان حسن باقری و مجید بقایی به روایت سرلشکر محمد باقری ،  ۰۸ بهمن ۱۳۹۷ ، https://defapress.ir/fa/news/329908/% 

#حس_مسئولیت_پذیری
#ارزش_جان_رزمندگان
#آسیب_شناسی_دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_مقدماتی
https://t.me/safeer59

 

ایران و عراق بعد از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت

وضعیت آتش بس بین ایران و عراق :(نه صلح و نه جنگ)

آیا می دانید که هنوز بین ایران و عراق وضعیت آتش بس که از 29 مرداد 1367برقرار شده است کماکان به قوت خود باقی و تبدیل به وضعیت صلح نشده است ، یگانه مرجع مورد استناد معاهده 1975 الجزایر می باشد که هنوز دو کشور بر سر توافق و تفاهم برای اجرایی کردن آن به وحدت رویه نرسیده اند ، شاید مهم ترین کار از زمان پایان جنگ تعیین تکلیف این معاهده و برطرف نمودن اختلافات که در حقیقت دلایل آغاز جنگ هشت ساله بود می باشد که به دلایل مختلف از جمله شرایط نامساعد کشور عراق و بهانه رهبران عراق مبنی بر  این که معاهده توسط  صدام حسین امضا شده تا کنون به جایی نرسیده است ، در صورت عدم تعیین تکلیف این اختلافات ، به عنوان استخوان لای زخم می تواند مورد بهره‌برداری توسعه طلبان در اشکال مختلف قرار گیرد.
#وضعیت_آتش_بس
#نه_صلح_نه_جنگ
#متارکه_جنگ
#معاهده_۱۹۷۵
http://telegram.me/safeer59

 

رمل های فکه و رازهای آن :

عملیات والفجر مقدماتی : عملیات موانع(17/11/1361لغایت 21/11/1361)
راوی : نجف زراعت پیشه

بعد از فتح خرمشهر در سوم خرداد نگاه‌ها به سمت تعقیب متجاوز در خاک عراق برای پذیرش خواسته های ایران آغاز شد. اولین عملیات نیروهای رزمنده در خاک عراق برای رسیدن به دروازه های بصره عملیات رمضان بود که متاسفانه این عملیات با ذهنیت عملیات‌های پیروزمند قبلی در تابستان ۶۱ با شکست روبرو شد و ایران متوجه شد در ساختار ارتش عراق تغییراتی رخ داده است. 

 مشکلات و چالش های رودرروی جبهه خودی :

 

1.تغییرات در جبهه دشمن :(مدیریت بهتر برای جنگیدن )

*دفاع مطلق در جبهه های جنگ زمینی با مسلح کردن زمین از طریق مهندسی و تغییر وضعیت زمین نظیر میادین وسیع مین،کانالها،رادارها،خاکریزهای مثلثی و.... و آرایش جدید نیروی زرهی با کمک مهندسی رزمی و تجهیز به تانک های تی ۷۲(بازسازی سلاح و تجهیزات)
*برطرف کردن نقاط ضعف پدافندی و جمع و جور شدن خطوط جبهه جنگ و پیوستگی خطوط نبرد
*گرفتن زمان و فرسایشی کردن جنگ
*هماهنگی زرهی با توپخانه
*تکمیل یگانهای رزم و ایجاد احتیاط و تکمیل جیش الشعبی از مردم عراق به اجبار
*دفاع در زمین،و حمله در هوا و دریا
*گرایش به سمت آمریکا و غرب و اخذ کمک های اطلاعاتی توسط سازمان سیا

 

2.ایجاد اختلاف بین سپاه و ارتش: مثل عملیات‌های پیروز گذشته بواسط تفاوت در تدابیر هماهنگی وجود نداشت؛ دلایل اختلاف سپاه و ارتش عبارت بود از:
 تاکید سپاه روی نیروی پیاده،غافلگیری و جنگ در شب(کلاسیک،انقلابی،شهادت طلبانه)
 تاکید ارتش روی یگان توپخانه،زرهی و جنگ در روز
 نگرانی ارتش از رشد نیروهای سپاه به واسطه اختصاص اعزام مردمی و در دست گرفتن جنگ توسط سپاه
اختلافات از مرحله سوم و چهارم رمضان آغاز شد و بعدها برای غلبه بر این مشکل قرارگاه خاتم الانبیاء تشکیل شد و ارتش و سپاه برای هماهنگی عملیاتی درون آن موظف شدند.

 

3. کمبود نیرو و سا ختارها و سازماندهی آنان :
در این زمان فتوای امام برای حضور در جبهه ها هم صادر شد ، امام بر رفتن جوان ها اصرار داشت (صدور حکم واجب کفایی برای حضور در جبهه‌ها) یعنی فقط کم سن و سال ها و مریض ها مستثنی بودند

 

4.ورود همه جانبه اتحاد جماهیر شوروی به جنگ و ارسال کمک های فراوان به عراق بواسطه دستگیری اعضای حزب توده و در کنار آن کمک های ایران به مجاهدان افغان

اما ایران برای ادامه جنگ بعد عملیات رمضان مجبور بود زیرا :
الف) از بین رفتن برتری سیاسی –نظامی ایران کسب شده از فتح خرمشهر طی رمضان
ب) نداشتن امتیاز مهم برای میز مذاکره و در اشغال بودن 2500 کیلومترمربع
ج) عدم قبول 1975 توسط عراق به عنوان ثمره ۴۰۰ سال جنگ با همسایه غربی


در این زمان برای برای انجام عملیات دو نظر وجود داشت:

 

1-جنوب فکه(سپاه)شنزار،رملی و انجام غافلگیری به دلیل عدم تصور حمله ایران از این ناحیه(خنثی شدن برتری تسلیحاتی دشمن)


2-شمال فکه(ارتش)عارضه دار بودن زمین و راحت بودن مانور نیروهای پیاده،امکان انهدام قوای دشمن در ارتفاعات حمرین،محدودیت زرهی دشمن و همچنین تحمیل خط پدافندی جدید به قوای دشمن در صحرا و دشت.


جغرافیای منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی:


منطقه‌ی عملیاتی والفجر مقدماتی شامل محدوده‌یی در جنوب غربی ایران می‌شود که از جنوب بین چزابه (شمال بستان) در استان خوزستان تا چیلات (ارتفاعات شمال غربی دهلران) در استان ایلام واقع ‌شده است. این منطقه در مقابل منطقه‌یی در شمال شرقی استان میسان (العماره) عراق قرار دارد.


نقاط استراتژیک واقع در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی:


1. شهر العماره به دلیل مرکزیت بودن برای سپاه چهارم که در منطقه گسترش داشتند.
2. پل غزیله که عقبه‌ی لشکر1 و بخشی از لشکر14 و تنها گلوگاه راه (در جنوب منطقه‌ی عملیاتی) برای رسیدن به العماره بود.
3. ارتفاعات حمرین‌، فوقی و...
4. ستادهای فرماندهی و اداری لشکرها بیش‌تر در غرب جاده‌ی اتوبان غزیله ـ بزرگان قرار داشتند.
5. هورالهویزه، هورالسناف و هور بن ‌عمران.
6. تأسیسات عظیم نفتی شامل: تأسیسات بزرگان و چاه‌های مربوط و لوله‌های نفت موجود در این منطقه. این تأسیسات بسیار گسترده هستند


چرایی انتقال منطقه عملیاتی از بصره به العماره:


در حالی که عدم موفقیت در عملیات رمضان، دورنمای پیش‌روی در شرق بصره را دور از دست‌رس نشان می‌داد، پیروزی در عملیات محرم و تسلط بر زمین‌های تخت استان میسان، دست‌یابی به شهر العماره عراق _ که به عنوان تهدید هم زمان علیه دو شهر بصره و بغداد محسوب می‌شد _ را امکان پذیر کرده بود.
به همین منظور و نیز از آنجایی که فرماندهان جنگ ناگزیر بودند در مقابل تجهیزات برتر عراق، زمین سخت را گزینش کرده و درگیری در وضعیت دشوار را به دشمن تحمیل کنند، منطقه رملی غرب ارتفاعات میشداغ _ حدفاصل فکه تا چزابه _ برای انجام عملیات سرنوشت ساز “والفجر” انتخاب شد، رمل یک مزیت برای نیروهای پیاده بود و زرهی عراق قدرت مانور در این زمین را نداشت


اما مشکلاتی در ادامه پیش آمد که به اختصار ذکر می گردد:


*تاخیر در انجام عملیات به دلیل اختلاف نظر ف نیروی زمینی ارتش با طرح سپاه(سه هفته تاخیر)
*آغاز عملیات از بستان و ارتفاعات مرزی میشداغ تا پل غزیله که منطقه‌ای وسیع بود و از نقطه رهایی یعنی حرکت نیروها باید ۱۸ کیلومتر با تجهیزات کامل طی می کردند
*پشتیبانی ضعیف هوایی و قوت دشمن
*آموزش ضعیف رزمندگان
*فقدان تجربه کافی
*موانع متعدد شامل کانال(سه کانال با عرض سه متر)،میادین مین،سیم خاردار و سنگرهای مستحکم به حالتی که بعدها به عملیات موانع نامیده شد
*حضور منافقین برای اسارت رزمندگان
*اسارت نیروهای شناسایی اطلاعات و عملیات
*جاسوسی در سطح بالا(توده)
*خنثی شدن عامل غافلگیری در رمل(دشمن با توجه به عملیات طریق القدس و عبور رزمندگان از مناطق رملی نسبت به این منطقه حساس و با این تاکتیک ایران آشنا بود)
*عدم انتخاب هدف مناسب برای عملیات(پل غزیله)
*مانور عملیات غیرجبهه ای ،محاصره ای و احاطه ای بود اما در حین اجرا به یک تک جبهه ای تبدیل شد که دلیل آن توجه دشمن و تغییر جهت و آرایش نیروهای دشمن بود.
*اگر یک ماه قبل عملیات صورت گرفته بود موفق بود(غافلگیری و عدم آمادگی دشمن)که این تجربه در خیبر،بدر ، و فاو استفاده شد
*پشت منطقه رملی دشت گسترده و همواری(دشت باز العماره) بود که قرار بود زرهی دشمن استقرار یابد اما هنوز نشده بود و فرماندهان جاده های ترابری پیش بینی کرده بودند که بلافاصله از این نقطه ضعف استفاده کنند اما به دلیل تاخیر در عملیات دشمن رمل را از حالت جناجی خارج و به منطقه اصلی و پشتیبانی نبرد مبدل کرد.
*مشکل اساسی تصمیم گیری در جبهه و توسعه اختلاف بین ارتش و سپاه
*عدم رعایت اصل مهم غافلگیری در ذهن و عملکرد

 


و


عملیات والفجر مقدماتی آغاز شددر حالی که:


منطقه عملیاتی لو رفته
رزمنده ای که ساعت ها با تجهیزات و کوله پشتی سنگین
ساعت ها پیاده روی در دریایی از رمل
میادین مین وسیع و تله گذاری شده
کانالهای عریض و عمیق
کمینها. دشمن مسلح آماده و .......
نیروها برخی به اهداف رسیدند
اما اغلب نرسیدند
و الحاق و پیوستگی صورت نگرفت
و در نهایت با تلفات فراوان مجبور به عقب نشینی شدیم


و


فکه ماند و شهدای گمنام و زخمی ها و اسرای زیاد
و تجربه گرانقدر
رعایت اصل غافلگیری
که سال بعد در عملیات آبی_خاکی خیبر استفاده شد

 

 

بعد از عقب نشینی شهید صیاد شیرازی به سپاه اعتراض نموده

 

و


ایده آتش به جای خون را پیشنهاد می دهد


یعنی :

استفاده از آتش پرحجم توپخانه برای نابودی دشمن و عدم استفاده از نیروهای پیاده برای شکسته خط مقدم
و
صبح بدون مقاومت جدی بر سر دشمن هجوم و مناطق هدف را متصرف شوند
و
عملیات والفجر در فروردین 1361 یک به شیوه ارتش اجرا می شود که ان هم شکست خورد و جنگ به بن بست پیچیده ای می رسد.

 

#والفجر_مقدماتی
#والفجر_یک
#عملیات_موانع
http://telegram.me/safeer59

 

دفاع مقدس کوله باری از تجربه در گذشته و  الزامات جنگ آینده : (2)

نجف زراعت پیشه

دفاع مقدس و الزامات جنگ آینده :(چه باید کرد؟)

فرصت شناسی و بکار گیری عملی آن:

مسئله مهمی که در این جا پیش می آید این است که جنگ آینده ماهیتی چند بعدی دارد که ریشه در اقتصاد ،اخلاق،فرهنگ جامعه دارد که البته تمام آن متوجه نیروهای نظامی نبوده و نهادهای موجود در کشور باید هماهنگ و یکپارچه در این زمینه برنامه ریزی و متناسب با تهدیدات فوق اقدامات خویش را در سه سطح کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت هماهنگ نمایند ؛تعدادی از این تهدیدات که ممکن است ما را در جنگ آینده درگیر نموده و با مشکل روبرو سازد عبارتند از :

اقتصاد و معیشت :

پس از جنگ و برای بازسازی خرابی ها با اجرای برنامه های پنج ساله و همچنین برنامه چشم انداز بیست ساله هر چند اشکالات جدی به نحوه اجرا توسط مجاری امور وارد است اما اقتصاد ایران علی رغم ایرادهای جدی وارد به آن از پتانسیل های عظیمی برخوردار شده که در صورت استفاده از ظرفیت های آن در هر حوزه می توانیم از صادرات تک محصولی نفت رهایی یافته و بی نیاز شویم؛ شاید برخی به عدم سرمایه گذاری خارجی ها  و مشخصاً غرب در نتیجه تحریمها اشاره جدی داشته باشند اما بسیاری از بخش های اقتصادی در ایران از جمله کشاورزی ، خطوط ارتباطی  و  ... را می توان با امکانات داخلی ایجاد و با بکارگیری نیروی انسانی موجود در جمعیت جوان کشور از مزایای فوق العاده آن در جهت راه اندازی سایر بخش ها استفاده نمود.

 

موقعیت ارتباطی استثنایی ایران در پیوند شمال-جنوب و شرق به غرب امتیاز طلایی می باشد که با استفاده درست از آن می توان بر حساسیت های قومی-مذهبی، امنیتی و ... غلبه و بر مشکلات و معضلات اقتصادی رودرو فائق آمد.

ورود به دوران جدید قرن بیست و یکم مساوی بود با تغییرات وسیع در منابع قدرت که اقتصاد به نسبت سایر منابع از اهمیت بالاتری برخوردار شد،نیار جمعیت به نیازهای اولیه و ابتدایی حیات نظیر غذا و امکانات رفاهی و در مراحل بعدی نیاز به تحصیل و توسعه و ....سبب شد که اقتصاد کشورها در مرتبه اول قرار گیرد و سایر بخشها در حاشیه.کشورهایی که در این چرخه نتوانستند پا به پای کشورهای غنی و توسعه یافته عمل نمایند یا دچار بحران ها و تنش های متعدد گشته یا درکمترین مرتبه نیروهای ماهر و متخصص که با هزینه کشورهای فوق به بالاترین سطح تخصص رسیده و اکنون آماده حضور در بازار کار و فعالیت بودند برای برخورداری از امکانات رفاهی و کار مناسب راهی کشورهای توسعه یافته شده و مهاجرت نمایند که در فرایند طولانی پدیده فرار مغزها به صورت اپیدمی کشورهای توسعه نیافته و از جمله ایران ما را نیز فرا گرفت و سبب ضرر و زیان های زیاد به کشور گردید.

کمبود نیروی انسانی ، فقدان قوانین یا ناقص بودن آنها،نبود سرمایه گذاری داخلی و خارجی و .... سبب چالش های متعددی نظیر افزایش بیکاری ، فقر ،راندمان پایین تولید و در یک کلام ناامنی و عدم توسعه همه جانبه اقتصادی می شود که با هویدا شدن علائم وسیع و روشن آن در حاشیه مرزی کشور که همجوار با همسایگان می باشد و روستاها ، سبب مهاجرت این مناطق به شهرها و به خصوص هسته سیاسی کشور می شود و با تخلیه این مناطق و عدم توسعه نیافتگی آنان در خلاء نیروهای انسانی که بهترین عامل دفاعی در مواقع بحران به شمار می رودامکان نفوذ از این مجاری برای مطامع دشمنان را فراهم می سازد و به یاد داشته باشیم که توسعه یافتگی و امکانات رفاهی در کشورهای همجوار نظیر ترکیه و حوزه خلیج فارس سبب جلب توجه و نگاهها به آنسوی مرزها شده که تبعات امنیتی خاص خود را دارد.

از دیدگاه ژئوپلیتیک و همانگونه که مقام معظم رهبری در پیامهای نوروزی دو سال اخیر به درستی بحث اقتصاد یا برجسته کرده به عنوان مهم ترین و پایه ای ترین بحث باید اقتصاد ایران مورد توجه ویژه قرار گرفته و سر وسامان گیرد که لازم است چالش های زیر در این زمینه رفع شود:

  • فراهم نمودن زمینه های اشتغال و برطرف کردن معضل بیکاری برای در امان ماندن از پدیده مهاجرت و سایر تبعات منفی آن
  • زدودن فقر در سطح جامعه:

فقر ماهیتی ویران کننده دارد و یکی از عوامل نفوذ و جذب افراد از طریق سازمان های جاسوسی و نهادهای افراطی نظیر سلفی ها و داعش و اقدامات ضد امنیتی استفاده از افراد با ویژگی فقر اقتصادی می باشد لذا باید با سروسامان دادن به اقتصاد با شیوه های علمی و بکاربردن سرمایه گذاری های داخلی و خارجی و بر طرف کردن موانع پیش روی آن زمینه های ایجاد و گسترش فقر را از بین برده تا راه نفوذ دشمن مسدود شود؛ شاید یکی از راههای پیشنهادی برای زدودن این چالش کمک های مستقیم به مردم و نیازمندان باشد که در حقیقت یک مسکن به شمار می رود و در صورتی که بخواهیم معضل فوق را ریشه ای حل شود فراهم نمودن زمینه های توسعه همه جانبه مناطق به خصوص مرزی و اشتغال می باشد.

  • تسهیل و اجرای توسعه همه جانبه با تدوین قوانین با تاکید بر سرمایه گذاری داخلی و خارجی به خصوص در مناطق پیرامونی و دور از مرکز ؛ در این مسیر گام مهم نظارت و ضمانت اجرایی کامل بر حسن اجرای قوانین فوق و برخورد جدی با متخلفان و تشویق افراد و نهادهای کاری می باشد.
  • اجرای طرح ها و پروژه های عمرانی و توسعه در مناطق مختلف  پیرامونی با اولویت بکارگیری افراد بومی
  • استفاده از مزیت نسبی مناطق مختلف برای توسعه حداکثری

دیپلماسی و سیاست خارجی :

همانگونه که استراتژیست ها بیان می کنند جنگ در ادامه سیایت و به عنوان آخرین ابزار از آن استفاده می شود و بر اساس نظر سون تزو استراتژیست چینی در 500 سال قبل از میلاد بیان کرده هنر جنگ در جنگ نکردن و به اهداف جنگ رسیدن است بر همین اساس وجود یک سیاست خارجی مدون و منطقی می تواند ایران را دریای متلاطم و مواج بحران های منطقه ای و بین المللی بدون پرداخت هزینه های گزاف بیرون آورد همانگونه که در جنگ ایران و عراق و هشت سال دفاع مقدس اگر هماهنگی کامل بین سیاست خارجی و اعمال قدرت رزمندگان در جبهه های نبرد وجود داشت می توانستیم شاهد اثرگذاری بهتری از قدرت و نفوذ ایران اسلامی باشیم؛ هر چند باید در این راستا رفتارهای احساسی آن دوران را بر سر راه محدویت بکار بردن ابزار دیپلماسی در نظر گرفت.

امروزه نیز یک سیاست خارجی منسجم و مدون با ملاحظات دفاعی نظام می تواند چهره مقتدری را در عرصه نظام بین الملل از خود نشان داده و از تهدیدات علیه کشور جلوگیری نماید و در اولین گام باید همسایگان خویش را دریابیم که صرف نظر از خوب یا بد بودن آنها نقش بسیار مهمی در وضعیت سیاسی امنیتی و منافع ملی ما دارد و ریشه های بسیاری از منازعات و بحران ها در همین مسئله نهفته می باشد که تثبیت و نهادینه نمودن قراردادهای مرزی و مکمل های آن و همکاری های اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و ....می تواند نقش اساسی در این امر داشته باشد و در دومین گام استفاده از ظرفیت ها و توانمندی های سازمان ها و نهادها و اتحادیه های منطقه ای و بین المللی برای پیشگیری و حل منازعات و تنش ها می باشد.  

 

افکار عمومی و مردم :

وحدت مردم و جامعه در دفاع مقدس به عنوان یکی از عوامل قدرت و پیروزی ایران در مقابل تهدید دشمن خارجی محسوب می شود و مردم ایران صرف نظر از تنوع قومی،دینی ،مذهبی،سیاسی و ...با وحدت کلمه در مقابل دشمن از تمامی توانمندیهای خویش استفاده کرده و سبب کسب افتخار و پیروزی در دفاع مقدس شدند. برای مقابله با دشمنان در زمان حال نیز وحدت آحاد ملت در مقابل تهدیدات و چالش های پیش رو یکی از بزرگترین و مهمترین عوامل اقتدار نظام می باشد و باید از هرگونه اقدام و فعالیتی که این پارامتر مهم و موثر را خدشه دار نماید و موجبات تفرقه میان آنان را فراهم آورد جلوگیری کرد؛ رد صورتی که نظام سیاسی بتواند مردم و افکار عمومی را با خود همراه سازت انگیزه تهاجم خارجی به حداقل رسیده و خطر حضور نیروهای مهاجم حتی اگر در عمق سرزمینی باشد به دلیل ضدیت افکار عمومی و مردم با آنها و پشتیبانی از نظام سیاسی کاهش می یابد و همچنان که شاهدیم گزینه های روی میز قدرت های فرامنطقه ای تا کنون به دلیل مردم و رهبری و مشخص نبودن میزان خسارات آنان هیچگاه عملیاتی نشده و در صورت ادامه روند هیچگاه به وقوع نمی پیوندد.

 

شبکه های اجتماعی و فضای مجازی:

عصر کنونی به درستی عصر ارتباطات نام نهاده شده و بدون شک هیچ خبر و اقدامی را نمی توان پوشیده گذاشت و تمامی اتفاقات در سطح جهان در کمترین لحظه به سرتاسر جهان مخابره و سبب آگاهی جهانیان می شود و سرعت این پدیده به اندازه ای می باشد که لحظه به لحظه بر امکانات و کیفیت آن افزوده می شود؛ به هر حال این پدیده را می توان مثل تیغ دو دم در نظر گرفت که هم در جهت مثبت و هم منفی می توان از آن استفاده نمود و راهکار مقابله همه جانبه با آن مستلزم صرف هزینه های فراوان می باشد که در پایان نیز بدون رسیدن به نتیجه مد نظر فقط توانایی محدود کردن و حتی عکی العمل نهادهای بین المللی را به دنبال دارد. اما چه باید کرد؟

به نظر می رسد درستی و صداقت و عملکرد مناسب که از توصیه های اساسی دین مبین اسلام می باشد و پاسخگویی صریح و بدون ملاحظه به شبهات و اقدامات و کارهای انجام شده توسط افراد،نهادها و ....و ارایه یک الگو و مدل از آینده می تواند نقش دشمن در استفاده منفی از عملکرد شبکه های فوق را به نتیجه مثبت تبدیل نموده و با ابزار دشمن به مصاف با وی رفته و در جهت تامین منافع ملی به خدمت گرفت . این امر با توجه به تنوع قومی،دینی،مذهبی،سیاسی و .. در پهنه سرزمین ایران که از هزاران سال قبل وجود داشته حائز اهمیت است و متاسفانه هم اکنون محور تنش ها و منازعات پیرامونی ما بر محور مذهب و قومیت در جریان است و در صورتی که تفکر مبتی بر اعتقادات و ایدئولوژی به طور تام به سیاست خارجی و عرصه تصمیم گیری های استراتژیک سرایت ماید منجر به ایجاد،گسترش بحران ها و جنگ های نیابتی در منطقه می شود.

 

چالش آب:

جنگ آینده را به درستی جنگ آب نهاد اند چرا که کمبود منابع آبی و از آن مهم تر مدیریت صحیح منابع آبی هم اکنون چهره زشت و بحرانی خود را نشان می دهد.موقعیت ایران در جنوب غرب آسیا که منطقع گرمو خشک و کم آبی نیز می باشد از معضلات مهم و بحرانی می باشد این امر زمانی روی خود را نشان می دهد که در دو سطح داخلی و خارجی به آن توجه نماییم: کشورهای پیرامونی ما به استثنا ترکیه از کمی منابع آب رنج برده و از طرف دیگر سرشاخه های منابع آبی یکدیگر در کشور همسایه آنان قرار گرفته است در مورد ایران سرچشمه روزهای هیرمند و هریرود در افغانستان قرار داشته و پس از سیر آب نمودن این کشور وارد استان سیستان و بلوچستان و خراسان می شود و در غرب کشور برخی رودها نظیر میمه،دویرج،کرخه و ....از درون ایران سرچشمه گرفته و در ادامه به خاک عراق و برای رفع نیازهای کشاورزی و شرب منطقه استفاده می شود.

 

ادامه شرایط خشکسالی اقلیمی، افزایش جمعیت ،ساخت سدهای جدید،پروژه های کشاورزی و ...سبب کاهش حق آبه ورودی منابع آبی به کشورهای مصب رودخانه می شود که در گذر زمان سبب افزایش تنش های جدی در این زمینه خواهد شد و از سوی دیگر در درون کشور با توجه به نیاز صنایع،کشاورزی و جمعیت به آب با کمبود آن روبرو هستیم که منجر به انتقال آب از سایر حوضه ها شده و این امر سبب تنش و بحران های زیادی در آینده خواهد شد ضمن این که نشانه های آن در برخی از استان ها هویدا شده است.

 

منابع انرژی مشترک :

برخی منابع انرژی ما با کشورهای همجوار مشترک بوده که در زمینه استخراج آنها باید بر اساس پیمان ها و معاهدات دو جانبه بر اساس اصول حسن همجواری اقدام کرد که از جمله آن ها می توان به حوضه های گازی پاری جنوبی ، یادآوران،مجنون و ..اشاره کرد که استخراج منابع در برخی نقاط با توجه به امکانات مالی و همچنین تکنولوژی روز و پیشرفته سبب عقب ماندگی ما در این حوزه ها شده است و ایران به دلیل برخی ملاحظات از جمله تحریم و کمبود منابع مالی و از همه مهمتر مدیریت بهینه نتوانسته از حق خود به طور کامل استفاده نماید و در این زمینه باید سعی کرد با حداکثر توان و به خدمت گرفتن امکانات و با یک مدیریت صحیح و با ثبات و با رعایت اصول حسن همجواری از حق و حقوق و منافع ملی کشور استفاده و هم چنین زمینه های بروز بحران و تنش را از میان برداشت.

 

نظامی:

امروزه ارتش و سپاه با برخورداری از تجارب هشت سال دفاع مقدس و تکیه بر توانمندی های دفاعی خویش که البته با اشراف فرماندهی کل قوا بر آن صورت گرفته توانسته اند در حوزه های سرزمینی و تقسیم بندی آن نسبت به تهدیدات احتمالی عکس العمل مناسب را از خود انجام دهند و حتی با گستره این حضور به صورت مستشاری در کشورهای عراق و سوریه نسبت به تامین منافع ملی ایران و دور کردن تهدیدات در فراسوی مرزها اقدام نمایند.ارتش و سپاه به عنوان دو نیروی عملیاتی در هشت سال دفاع مقدس توانستند اقدامات بسیار خوبی در زمینه دفاع از کشور انجام دهند . از جمله نقاط قوت قابل ذکر حضور نیروهای مردمی و بسیج و سازماندهی آنان در صحنه نبرد بود که بدون ادعا تا آخرین روزهای جنگ و حتی روزهای پس از آن از تمامیت ارضی ایران دفاع کرده و مانع تحقق اهداف دشمن شوند ولی ایراداتی در زمینه نوع بکارگیری آنان وجود دارد که در استفاده آنان در بکارگیری در صحنه نبرد اشکال ایجادمی کرد:

  • طرح های نظامی:

طرح های مدون دفاعی با تکیه بر دکترین نظامی منطقی و معقول می تواند سبب عدم غافلگیر شدن کشور در شرایط بحرانی و تنش شود و به یاد داشته باشیم که دشمن از یک استراتژی واحد در نبرد استفاده نخواهد کرد و شیوه های صحنه نبرد در جنگ ایران و عراق با جنگ خلیج فاری به کلی متفاوت بوده و در نبردهای آتی نیز روش دشمن شبیه شرایط قبل نخواهد بود لذا بروز رسانی طرح ها بر اساس توانمندی ها خودی و ضعف دشمن یک امر ضروری می باشد.باید از این امر غفلت نکنیم که تجارب جنگ های قبلی کپی برداری نمی شود و ما با اشکال متنوع،جدید و بروز شده از آرایش استراتژیک،تسلیحات جدید و در یک کلام نوع جدیدی از نبرد روبرو می شویم که قابل مقایسه با شیوه های قبل نمی باشد و سکون در این مرحله به مثابه تسلیم شدن در مقابل تحرکات جدید دشمن می باشد.

 

  • نیروهای مردمی و بسیجی :
  • اختیاری بودن که ضمن این که سبب شجاعت و غیرت آنان در جنگ می شد اما به دلیل این که در انتخاب یگان ،رسته و .... مختار بودند از طرف فرماندهان دایره تصمیم گیری محدود بود
  • محدویت زمانی: نیروی بسیجی حداکثر زمان ماموریتش سه ماهه بود و در صورت اتمام ماموریت کسی نمی توانست مانع رفتن آنان شود و میزان حضور بسیجی ها حوزه تصمیم گیری را محدود می کرد به یاد داشته باشیم برخی عملیات ها نظیر والفجر مقدماتی ، کربلای5 و ...در زیر سایه این محدویت شکل گرفت.
  • عملیاتی بودن : بسیجی ها برای حضور در عملیات در جبهه حضور پیدا می کردند و از پدافندی و سکون و ...متنفر بودند و همین امر ضعف عمده ای برای نگهداری از مناطق تصرف شده پس از هر عملیات را تشکیل می داد.
  • ثابت بودن زمان حضور در جبهه: اکثریت بسیجی ها را دانش آموزان ،کشاورزان و روستائیان تشکیل می دادند و عمده حضور آنان به فصل زمستان محدود می گشت که آب و هوای خوزستان را مناسب برای انجام دادن می کرد لذا محدود شدن به فصل زمستان سبب آمادگی بیشتر دشمن و از دست رفتن اصل غافلگیری کامل آن می شد.
  • آموزش با دوره زمانی کم: نیروهای مردمی در یک دوره کوتاه آموزش دیده و وارد مناطق عملیاتی می شدند که عاملی می شد برای برخی نابسامانی ها در صحنه نبرد به طوری که برخی زمان ها به خصوص عملیات خیبر در العزیر و در عملیات بدر در روستای البیضه ما با امکاناتی مجهز روبرو شدیم که کسی با کاربرد آنها آشنایی نداشت و با سیاست صبر و انتظار متاسفانه توسط دشمن علیه ما بکارگیری شد.

لذا باید ضمن استفاده از این اهرم بسیار قوی در مصاف با بحران های پیش رو که کارآمدی خود را در دفاع مقدس به بهترین وجه نشان داده برای رفع ایرادات آن در زمینه آموزش،زمان و تبعیت از مقررات نظامی حداکثر تلاش را نمود.

  • فرماندهی و مدیریت نظامی:

فرماندهی و مدیریت مبتنی بر تواضع و احترام ومقابل نیروها و بسیجی ها رمز ماندگار موفقیت شکستن خطوط دشمن در سخت ترین شرایط و نفوذ در مستحکم ترین جبهه های نبرد با دشمن بود اما همین امر با توجه به جنس مردمی نیروها باید قواعد کلاسیک نظامی را زیر پا می گذاشت و همگام با نیروها و جلوتر از آنها در خطوط مقدم حضور می یافت و آخرین نیرویی بود که از خطوط جبهه خارج می شدند تا نیروها با اعتماد به نفس بالا ماموریت خویش را انجام دهند همین امر سبب شده تا ما تعداد زیادی از فرماندهان خویش را در خط اول نبرد با دشمن از دست دهیم و از آنجایی که در نیروهای نظامی تمام نگاهها به سمت فرماندهی معطوف می باشد در صورت شهادت و یا  زخمی شدن آنان می تواند ماموریت محوله را با اشکال جدی روبرو سازد و رفع این مشکل به تصحیح نگاه نیرو به فرماندهی و آموزش های مربوطه برمی گردد.

  • اصول جنگ :

در دوران دفاع مقدس به دلیل برخی ملاحظات در ابتدا به اصول جنگ خیلی توجه نمی شد و با توجه به این که اصول فوق جهت موفقیت در نبرد و کاستن از تلفات صحنه نبرد تهیه شده است لزوم استفاده از اصول جنگ لازم و ضروری می باشد ولی از آنجایی که این اصول متناسب با مناطق دیگر و شیوه های جنگ کلاسیک نوشته شده و دفاع مقدس ما با زیر پا گذاشتن بسیاری از این آموزه ها شیوه ها و راهبردهای جدیدی را در دفاع مقدس و هم اکنون در عراق و سوریه در بوته امتحان و اقدام گذاشته باید نسبت به رعایت این اصول و در صورت لزوم اصلاح آنها برای مقابله با تهدیدات پیش رو اقدام نمود.

  • مردم و کمک های پشتیبانی :

مردم و نقش آنان در جبهه های نبرد و دفاع مقدس بی شک نقش ماندگاری داشته و به عبارتی می توان گفت که جنگ ما کاملاً توسط مردم اداره و کنترل می شد و در صورت حذف آن امکان تصور موفقیت و پیروزی غیر ممکن می باشد ، از آنجایی که حضور آسان و بدون دردسر نیروهای مردمی و مسئولین در مناطق جنگی به عنوان نقاط قوت محسوب می شود ولی در این رفت و آمدها ما شاهد کسب اطلاعات آنها در مورد نحوه آموزش ، سازماندهی،نوع تجهیزات و مهمتر از آن نیازهای جبهه می شدند که به راحتی می شد منطقه عملیات آتی و نوع عملیات مشخص می شد و در این راه ستون پنجم دشمن نیز بیکار ننشسته و این اخبار به سمت دشمن سرازیر می شد و لو رفتن برخی عملیات ها از این منظر قابل توجه می باشد که لزوم توجه به این امر و ملاحظات امنیتی در این راه بدون اینکه ارتباطات مردمی آسیب پذیر شود باید مد نظر قرار گیرد.

  • استراتژی و تاکتیک :

در دفاع مقدس دشمن در سه مقطع ابتدا،میانه و انتهای جنگ استراتژی خود را تغییر داد و با مناسب دیدن وضعیت ابتدا استراتژی تهاجمی را آغاز کرد و توانست حدود 15000کیلومتر مربع از خاک ایران را اشغال نماید ولی با مقاومت رزمندگان و عملیات های بی وقفه توانستند آنها را از بخش زیادی از خاک ایران بیرون رانده و دشمن در لاک دفاعی و پشت استحکامات عظیم مهندسی پناه برد و در برهه ای از زمان و مشخصاً در میانه عملیات والفجر 8 زمانی که در فاو مشغول تثبیت مواضع بدست آمده در منطقه بودیم عراق استراتژی دفاع متحرک را در بخش های زیادی از جبهه های میانی و شمال غرب امتحان نمود؛ هر چند به پیروزی هایی دست یافت اما مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا دشمن تغییر استراتژی داده و مجدداً در لاک دفاعی فرو رود. با انجام عملیات کربلای 5 و تلاش ایران برای انجام عملیات نظامی پس از صدور قطعنامه 598 عراق به سازماندهی و آموزش ویژه نیروهای خود دست زده که منجر به عملیات گسترده تهاجمی طی چهار ماه در سال 1367 و  از دست دادن مناطق جنگی بدست آمده طی عملیات های قبلی شد و نشان دهنده این امر است که دشمن متناسب با وضعیت استراتژی خود را در تغییر می داد.

 

در دفاع مقدس ما تنها از یک استراتژی در مصاف با دشمن استفاده می نمودیم و آن حمله سالیانه در زمستان و غالباً نیز در خوزستان بود و همین امر باعث شد تا نتوانیم دشمن را در زمینه استراتژی در صحنه نبرد با غافلگیری روبرو سازیم که در برنامه ریزی های آتی باید این امر مد نظر قرار گیرد.

#تجارب

#آسیب_شناسی
#انتقال_تجارب

#جنگ_آینده

#فرصت_شناسی

#زراعت_پیشه

#نجف

http://telegram.me/safeer59