محدوده روشن : 42
راوی: نجف زراعت پیشه
پادگان شهید ناصر کاظمی دهگلان :
در اتاق هایی بعضاً بدون در و پیکر و پتوهایی که پشت لندکروزها و در برف و باران و سرمای بیرون به کلی خیس شده بودند و بدون سیستم گرمایش شب سختی را گذراندیم یعنی خوابی در کار نبود و تا صبح در حال لرزیدن بودیم اما در همین روزها شاهد شنای برخی نظیر برادر زینلیان در آب و هوای سرد بودیم که عجیب و غیر قابل باور بود. به دلیل موقعیت مناسب در دشت و همچنین دسترسی آسان به عقبه و امکان تامین ملزومات پشتیبانی ، پادگان شهیدکاظمی از موقعیت برتری نسبت به پادگان حضرت رسول(ص) سنندج برخوردار بود چرا که هم از محیط امنیتی برخوردار بود ضمن این که به همدان و سایر نقاط راه ارتباطی داشته و نزدیک بود .به همراه برادران حمید مختاربند و ناصر بهبهانی به دلیل کمبود جا در پشت ساختمان ستاد چادری برپا کرده و ساکن شدیم ، هر چند خود اسکان در ساختمان ستاد نیز همراه با درگیری لفظی و فیزیکی بخصوص برادران حفاظت و اطلاعات همراه بود. در اولین شب اسکان در اتاقهای ستاد و ورود ما به پادگان شاهد حضور برادران اسدنیا و هواشمی مسئول ستاد بودم ، ظاهراً برنامه تبدیل تیپ به لشکر امام حسن(ع) بود که قرار بود آقای اسدنیا نیز مامور بعهده گرفتن فرماندهی آن شود.
آموزش نبرد در کوهستان:
روزها در محیط پادگان در حال گذر بود و ما منتظر ماموریت برای رفتن به منطقه بودیم ، اولین گام در منطقه کوهستانی با نحوه جنگ در کوهستان با شناخت روش ها و شیوه های آن بود که توسط مربیان و یا نوارهای تهیه شده صورت می گرفت ضمن این که از لحاظ قدرت بدنی باید خود را به توانایی بالایی می رساندیم تا در ارتفاعات و نقاط مرتفع کوهستانی کم نیاوریم و بر همین اساس چند ساعتی از روز را به راهپیمایی و کوهپیمایی در منطقه پشت پادگان که به همران نیروهای گردان انجام می شد می رفتم.
منطقه عملیاتی والفجر 9 : (ارتفاعات سلیمانیه)
یک روز نیز به همراه برادران طرح و عملیات به سنندج و از آنجا به مریوان رفته و پس از عبور از دریاچه زریوار مریوان و عبور از پادگان گرمک و از مقابل شهر پنجوین عراق به ارتفاعات مجاور سلیمانیه در کوههای هزارقله که منطقه عملیاتی والفجر9 بود رفتیم (8/12/64)، در آنجا شاهد عقب نشینی نیروهای.... در منطقه بودیم که علی رغم نبود آتش از حجم شدید آن سخن می گفتند و بر همین اساس و استدلال جناحین نیروی عمل کننده سپاه و بخصوص تیپ 57 حضرت ابوالفضل(ع) را در کوههای کچل خالی و هم اکنون در محاصره نیروهای دشمن بودند که هلی برن شده و بسیاری از آنان شهید یا به اسارت در آمده بودند.
پیشروی افسارگسیخته دشمن :
با توجه به از دست رفتن نتایج والفجر9 که تا حدود 20 کیلومتری شهر سلیمانیه عراق به قلل منطقه دسترسی پیدا نموده بودیم با فرار نیروهای پشتیبانی کننده خودی و پیشروی دشمن در متصرفات بدست آمده مناطق فوق را از دست داده و حتی دشمن جری شده و چنان به سمت جلو در حال پیشروی بود که سرزمین هایی که در طی عملیات والفجر 4 نیز به دست آورده بود در آستانه خطر و از دست رفتن بود.
خط پدافندی لری :
خط پدافندی ارتفاعات لری برای ممانعت از پیشروی دشمن به سمت جلو و عقب نشینی بیشتر به نیروهای تیپ15 امام حسن(ع) سپرده شد و عقبه پشتیبانی تیپ نیز به چند کیلومتری شهر مریوان منتقل شد بنه ای که در یک دره طولانی بود و واحدهای مختلف به تناسب نیاز چادرهایی را برای اسکان ایجاد کرده بودند و در حقیقت یک محل اسکان موقت برای دوران گذار بود و مهم ترین عامل در انتخاب منطقه بنه تدارکاتی دسترسی به ارتفاعات لری و عقبه بود .
قاطر سواری :
در اولین گام با یک قاطر به همراه یک سرباز ارتش به سمت منطقه عملیاتی به راه افتادم مسیری بسیار طولانی از صبح که تا هنگام غروب به طول کشید و در عوارض قاطر سواری همین بس که تا مدت زیادی نشستن و راه رفتن درست برایم مشکل بود و بسان زخم بستر مجروحین به مدت طولانی دردسرساز شده بود که همه ناشی از این است که به میزان زیاد نباید قاطر سوار شده و یا این که ما ناشی و بلد نبودیم.
#محدوده_روشن_42
#تیپ_15_امام_حسن_مجتبی
#عملیات_والفجر_9
#محور_مریوان_پنجوین
#ارتفاعات_لری
http://telegram.me/safeer59
از جنگ و دفاع مردم ایران می گویم برای انتقال تجارب و پیشگیری از جنگی دیگر و این که جنگ آخرین راهکار جهت رسیدن به منافع ملی می باشد......