معرفی عراق بهعنوان مسئول و آغازگر جنگ
18 آذر؛ سالروز ارائه گزارش دبیرکل سازمان ملل و معرفی عراق بهعنوان مسئول و آغازگر جنگ
یازده سال پس از تهاجم عراق به ایران و سه سال و سه ماه پس از برقراری آتشبس در مرزهای ایران و عراق در 29 مرداد 1367، و درحالیکه عراق با تنبیه شورای امنیت سازمان ملل متحد به دلیل تجاوز به کویت روبهرو شده بود، خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل سازمان ملل، پس از دریافت گزارش دو کشور عراق (7 شهریور 1370) و ایران (24 شهریور 1370) و مطالعه و ارائه این مستندات به یک گروه کارشناسان خبره بلژیکی به انتخاب خود، در 9 دسامبر 1991 (18 آذر 1371) گزارش نهایی خود را حاضر و به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داد.
دکوئیار در این گزارش، با اشاره کوتاهی به روند جنگ عراق و ایران، عراق را بهعنوان مسئول و آغازگر جنگ در تاریخ 31 شهریور 1359 معرفی کرد و دلایل این کشور برای شروع جنگ را غیرقابلقبول و ناکافی دانست. بیست روز پس از ارائه این گزارش و با اتمام دوره مسئولیت دکوئیار در سازمان ملل، وی جای خود را به پطروس غالی داد.
لازم به توضیح است که ارائه این گزارش بر اساس بند 6 قطعنامه 598 بود که در آن دبیرکل موظف شده بود تا آغازگر جنگ ایران و عراق را به شورای امنیت سازمان ملل معرفی کند. با توجه به این مسئله، دکوئیار در 23 مرداد 1370 از دو کشور ایران و عراق درخواست کرد تا در گزارشهای جامعی، دلایل خود را درباره آغاز کننده جنگ اعلام دارند. ایران مستندات خود را که متکی بر ماده 51 منشور ملل متحد درخصوص دفاع مشروع کشورها در زمان تجاوز به حریم خود میباشد، در 24 شهریور 1370 به دبیرکل ارائه داد.
معرفی عراق بهعنوان مسئول و آغازگر جنگ، از منظر حقوقی دارای پیامدهای بسیار مهمی برای جمهوری اسلامی ایران است؛ چرا که از یک سو نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران در دفاع از تمامیت ارضی و موجودیت خویش در مقابل تجاوز عراق بر اساس ماده 51 منشور ملل متحد، مختار و محق بوده است. در واقع، معرفی عراق بهعنوان آغازگر جنگ حقانیت ایران را در طول جنگ به اثبات رساند. از سوی دیگر ازمنظر حقوق بینالملل و منشور ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل پس از معرفی متجاوز بایستی اقدامات لازم را برای پایان جنگ، تخلیۀ خاک کشور اشغالشده، دریافت غرامت از متجاوز و تنبیه متجاوز انجام دهد.
البته شورای امنیت پس از دریافت این گزارش، و با وجود پذیرش واقعیت آن، سکوت پیشه نمود و اقدامهای آتی را در مورد متجاوز اعمال نکرد. از ابتدای تهاجم عراق، هیچ واکنشی از طرف شورای امنیت در قبال حمله عراق به ایران صورت نگرفت. ازاینرو، جمهوری اسلامی ایران دائماً از شورای امنیت در طول جنگ به خاطر مواضع جانبدارانهاش انتقاد کرده و انتظار داشت که در وهله اول و پیش از هرگونه اقدامی، عراق بهعنوان متجاوز معرفی شود تا به این وسیله مقدمات صلح و آتشبس فراهم گردد.
18 آذر؛ سالروز درباره شناسایی مسئول آغاز جنگ



این گزارش در تارنمای سازمان ملل متحد، در سند شماره S/23273 ، آورده شده است.
متن ترجمه گزارش دبیرکل سازمان ملل به شرح زیر است:
 «1 ـ در بند 6 قطعنامه 598، شورای امنیت از دبیرکل درخواست کرد، در مشورت با ایران و عراق موضع احاله بررسی مسئولیت مخاصمه را با گروهی بیطرف پیگیری کند، و در اولین فرصت ممکن، در جهت اجرای این درخواست به شورای امنیت گزارش دهد.
 
 2 ـ در طول مذاکرات سه سال گذشته، فرصتهای متعددی برای مشورت با طرفین درباره بند 6 قطعنامه داشتهام. این مذاکرات مرا قادر ساخت تا برداشتی از دیدگاههای متفاوت دو طرف داشته باشم، اما به مرحلهای که به تسلیم گزارشی معنادار به شورای امنیت بینجامد، نرسید.
 
 3 ـ به دنبال تکمیل اجرای پاراگرافهای یک و دو قطعنامه 598، تلاشی جدید برای تحقق دیگر مفاد قطعنامه با هدف تضمین برقراری مجدد صلح میان ایران و عراق برمبنای طرح جامع صلحی که توسط قطعنامه 598 ارائه شده بود، لازم به نظر رسید، تا از این طریق به تأمین نیازهای جاری و صلح و امنیت در منطقه کمک اساسی شود. بسیاری از تصمیمهایی که من برای تشدید تلاشها در جهت اجرای قطعنامه 598، اتخاذ کردم، به شورای امنیت منعکس شده است (سند شمارهS/23246).
 4 ـ درباره پاراگراف 6، عناصری از مواضع طرفین پیرامون این پاراگراف برای من مشخص بود. با این وجود، من از دولتهای ایران و عراق در نامههایی مشابه به تاریخ 14 اوت 1991، خواستم تا در جامعترین شکل ممکن، جزئیات مواضع خود را درباره این پاراگراف به من تسلیم کنند. در همان زمان به منظور دستیابی به کاملترین درک از این موضوع، تصمیم گرفتم تا بهطور جداگانه با تعدادی از کارشناسان مستقل مشورت کنم. بر اساس پاسخهای 26 اوت 1991 عراق و 15 سپتامبر 1991 ایران که به من تسلیم شد و مشورتهایی که با دو طرف داشتم، تمام اطلاعات مربوط مندرج در اسناد رسمی سازمان از شروع مخاصمه و نیز اطلاعات کارشناسان مستقل به دست آمده است. اکنون مایلم که درباره پاراگراف 6 قطعنامه 598، به شورای امنیت گزارش دهم.
 
 5 ـ مسلم است که جنگ بین ایران و عراق که سالیان دراز به طول انجامید، شروعش نقض حقوق بینالملل بود و موارد نقض حقوق بینالملل موجب مسئولیت برای مخاصمه است که موضوع اصلی پاراگراف 6 میباشد. آن بخش از موارد نقض مقررات بینالمللی که در چارچوب پاراگراف 6 باید مورد توجه ویژه جامعه جهانی قرار گیرد، استفاده غیرقانونی از زور و عدم احترام به تمامیت ارضی یک کشور عضو است. مسلماً در طول جنگ مواردی عمده و گسترده از نقض اصول مختلف حقوق بینالمللی انسانی وجود داشته است.
 
 6 ـ پاسخ عراق به نامه اوت 1991 من پاسخی محتوایی نیست؛ ازاینرو من ناچارم به توضیحاتی که قبلاً توسط عراق ارائه شده است تکیه کنم. این یک واقعیت است که توضیحات عراق برای جامعه بینالمللی قابل قبول و کافی نیست.
 بنابراین رویداد برجستهای که تحت عنوان موارد نقض در بند پنجم این گزارش بدان اشاره کردم، همانا حمله 22 سپتامبر علیه ایران است که بر اساس منشور ملل متحد، اصول و قوانین شناخته شده بینالمللی یا اصول اخلاقی، قابل توجیه نیست و موجب مسئولیت مخاصمه است.
 
 7 ـ حتی اگر قبل از شروع مخاصمه برخی تعرضات از جانب ایران صورت گرفته باشد چنین تعرضاتی نمیتواند توجیهکننده تجاوز عراق به ایران ـ که اشغال مستمر خاک ایران را در طول مخاصمه در پی داشت ـ باشد. تجاوزی که ناقض ممنوعیت کاربرد زور که یکی از اصول حقوق بینالملل است، میباشد.
 
 8 ـ از میان موارد متعدد نقض حقوق انسانی که در طول جنگ رخ داده، موارد بسیاری توسط سازمان ملل و یا کمیته بینالمللی صلیب سرخ ثبت شده است.
بهعنوان مثال، من به درخواست یک و یا هر دو طرف، در موارد متعددی، هیئتهای کارشناسی را برای تحقیق درباره موارد نقضی مانند استفاده از تسلیحات شیمیایی، حملات به مناطق غیرنظامی و بدرفتاری با اسرای جنگی به صحنه نبرد اعزام کردم. نتیجه این تحقیقات جملگی به شورای امنیت گزارش شده و بهعنوان سند این شورا انتشار یافتهاند. این گزارشها با کمال تأسف حاکی از وجود شواهدی از موارد نقض جدی حقوق انسانی است و در یک مورد من موظف بودم با تأسف عمیق این یافته کارشناسان را متذکر گردم که سلاحهای شیمیایی علیه غیرنظامیان ایرانی در منطقهای در نزدیکی یک مرکز شهری عاری از هرگونه حفاظت در برابر این حملات به کار رفته است (سند شماره S/20134). شورا ناخشنودی خود از این مسئله و محکومیت آن را در قطعنامه 620 مصوبه 26 اوت 1988 اعلام کرد.
 
 9 ـ رویدادهای جنگ ایران و عراق که برای سالیان طولانی در صدر اخبار وسایل ارتباط جمعی دنیا قرار داشت، برای جامعه بینالمللی کاملاً شناخته شده است. همچنین مواضع طرفین که در موارد بسیاری از اسناد رسمی منعکس شده و انتشار یافته، بر همگان واضح است.
 به نظر من، تعقیب پاراگراف 6 قطعنامه 598 هدف مفیدی را در بر ندارد و در جهت صلح و اجرای قطعنامه 598 بهعنوان یک طرح صلح جامع، اکنون لازم است روند حلوفصل دنبال شود. در واقع پرداختن به مبنای دقیق روابط صلحآمیز بین دو طرف و همچنین صلح و امنیت در کل منطقه ضرورت فوری دارد.
 شورای امنیت در سال 1987 در پاراگراف 8 قطعنامه 598 روش صحیحی را توصیه کرد که اگر بهموقع اجرا شده بود میتوانست منطقه را از فاجعه بعدی که رخ داد ـ اشغال کویت ـ برهاند.
 یک نظام روابط حسن همجواری مبتنی بر احترام به حقوق بینالملل، آنگونه که توسط شورای امنیت پیشبینی شده، برای تضمین صلح و ثبات آینده منطقه ضروری است. امید است این ندای شورا مورد عنایت قرار گیرد.»
محمد فردی تازه کند








 
 



	   از جنگ  و دفاع مردم ایران می گویم برای انتقال تجارب و پیشگیری از جنگی دیگر  و این که جنگ آخرین راهکار جهت رسیدن به منافع ملی می باشد......