با پایان اعمال حج عمره تمتع به دلیل خستگی شدید به سمت هتل برگشته و بعد از خواندن نماز صبح در هتل  ساعاتی را به استراحت پرداخته تا بتوانیم در شب دوم برای کمک به سالمندان و ناتوانان کاروان کمک رسانی نماییم ، در این لحظات انگار سالها دور از شامپو و خمیر دندان  بودیم و بلافاصله با استحمام و مسواک از خجالت آنها بیرون آمدیم.
 شب بعد به همراه مدیر ، خادمین کاروان اعم از روحانی کاروان ، روحانی معین و یاوران حجاج به محوطه روبروی بیت الله الحرام رفته تا با تقسیم بندی بتوانیم در انجام طواف و سعی  صفی و مروه به سالمندان و بیماران  یاری برسانیم ، با توجه به وجود تعداد ۸ عدد ویلچر در هتل و امکان استفاده ۸ نفر از اعضای کاروان به صورت رایگان از آنها باقی مانده حجاج ناتوان که حدود شانزده تن دیگر بودند باید هزینه کرایه ویلچر و رانندگان آنها که نفرات سعودی بودند را می پرداختند که با اعتراض یکی دو تن از حجاج در این زمینه روبرو  و باعث ناراحتی در بین مدیران شدند که در جواب گفته شد قبلاً تذکرات لازم داده شده بود که برای کرایه ویلچر و انجام طواف و سعی باید مقداری ریال سعودی اضافه بر مخارج دیگر هم همراه بیاورند چرا که امکان ندارد به این میزان ویلچر رایگان تهیه کرده یا افرادی که فی سبیل الله و انجام آن اقدام نمایند؛به  هر حال تقسیم بندی ها انجام شد و تا ساعتی از نیمه شب با کمک یاوران حجاج و مدیران و خدمه کاروان اعمال حج باقیمانده اعضای کاروان نیز انجام شد و با پایان به سمت هتل هدایت شدند الان وارد دومین روز شهریورماه شده‌ایم

از راست بوعلی،شکاری،سید موسوی و زراعت پیشه


وظیفه ما در آن شب کمک به انجام اعمال واجب سید موسوی از شهرستان لنده را به همراهی آقایان شکاری ،سبزیکار، بوعلی و ابوالقاسم عوضیان بود ، سیدموسوی بلند قد و دارای عصای بلند و قدرت راه رفتن نداشت و ما باید همراه او در انجام اعمال همکاری می‌کردیم ،با ورود به مطاف و قرار گرفتن روبروی گوشه حجرالاسود و به عنوان شروع تماس و گفتن توضیحات لازم قدم‌ها را برای آغاز اعمال آغاز کردیم و در این لحظات سید با حلقه کردن دست به دور گردن و گرفتن بخش سینه چپ جایی ه باطری قلب من در آنجا قرار داشت به یکباره نفسم را دچار وقفه و شماره کرد که به سختی دست وی را پس زده و به حرکت ادامه دادیم ، دوست او به نام شکاری  بلند قد و با مشخصه عینک دودی به چشم در کنار وی دست چپم حضور داشت و بقیه دوستان پشت سر بودند.
با وارد آمدن فشار جمعیت طواف کننده سیدموسوی با عصای خویش در تلاش برای کنار زدن آنها و فشار به جلو بود و من مجبور بودم او را متوقف و با توضیحات مانع تعرض به کسی شوم، او در همین لحظات با قربان صدقه رفتن به خدا و تعریف از خانه خدا به قصد بوسیدن و دست زدن به دیواره آن را داشت که به سختی توانستم با توضیحات ممنوع بودن مانع وی شوم ، دور دوم قصد چسبیدن و بوسیدن مقام حضرت ابراهیم را داشت که با توضیحات من به سختی مانع شدم و پس از ساعتی توانستم هفت دور طواف را به سلامتی طی کرده و بعد از آن پشت مقام حضرت ابراهیم دو رکعت نماز طواف را به جا آوریم ؛ بعد از کمی استراحت به سمت مسعی حرکت کرده و از کوه صفا سعی صفا و مروه را آغاز کردیم ، فضای مسعی اینجا بهتر بود هم می‌توانستیم توقف و استراحت نماییم و هم آب بنوشیم هفت بار سعی صفا و مروه را میان خود و همراهان تقسیم کرده تا توانستیم ساعت ۳ نیمه شب آن را به پایان برسانیم ؛  با بیرون آمدن از مسعی و ورود به محوطه بیرونی بیت الله الحرام مستقر شدیم و در آنجا با جمعی از حجاج کاروان ، روحانی کاروان ،دکتر مظفری روبرو شدیم که با شنیدن ماجرای من و سید دکتر عصبانی شده  و از روحانی کاروان آقای سجادی آن خواست به دلیل وضعیت جسمی من این کارها را به من واگذار نکند.
کاروان به سمت هتل رهسپار شد اما من و حاج نادر شهامت  قصد ماندن و انجام طواف مجدد را داشتیم که روحانی کاروان طواف آقای مزارعی و یکی دیگر از حجاج را که با ویلچر انجام داده بود را برای انجام نیابت به من و حاج نادر سپرد که با انجام نماز اعمال آنها را به پایان به اتمام می‌رسید ؛ حقیقتش کمی با اکراه پذیرفتیم چون اولا خسته بودیم و ثانیا می‌خواستیم اندکی در حال هوای خودمان باشیم اما چه می شد کرد شاید انجام این کار اجرش کمتر از عبادات دیگر نباشد لذا به مطاف آمدیم و در موج جمعیت طواف کننده را به نیابت آغاز کردیم ؛ خدایا در دل شب ، راز نیاز در کنار بیت شریف  جایی که پیامبر(ص) ، علی (ع) و ائمه هدی (ع) در اینجا گام برداشتند صفایی وصف نشدنی داشت 
#نجف_زراعت_پیشه
#سفرنامه_حج_تمتع_1396_8
#عمره_تمتع
#کاروان_ابوالقاسم_مظفری_2015
http://telegram.me/safeer59