#سوال_شبهه_مین
آیا درست است رزمندگان با انداختن خود روی میدان مین راه را برای دیگران باز می کردند؟
آیا این نوعی خودکشی نیست که طبق آیه قرآن آن را به هلاکت انداختن نفس خویش معرفی کرده و منع کرده است؟
جایگاه عقل و منطق در اینجا چه می شود؟
آیا در ساختار یگان های ایران واحد و بخش خاصی برای رفتن روی میادین مین بود ؟
با تجربه سال ها حضور در جنگ و واحدهای تخصصی آن و همچنین اطلاعات جمع آوری شده از همرزمان در یگان های مختلف و فرماندهان جنگ هیچ واحد و تشکیلاتی که در ساختار نیروهای نظامی ایران برای عبور از میادین مین ایجاد شده باشد وجود نداشته و به موردی اشاره نشده است ؛اما شایعات که بیشتر در خاطرات ،نواها ، روضه خوانی ها و راویان جنگ که سبب سرازی شدن اشک مردم شده و از سوی دیگر زمینه را برای سوء استفاده دشمن و زیر سوال بردن دفاع مقدس فراهم آورده چیست؟
قبل از ورود به بحث توضیح چند مطلب در اینجا لازم می باشد :
عملیات های رزمندگان اسلام در تاریکی شب صورت می گرفت و قبل از روشنایی روز باید نیروهای خط شکن به مواضع دشمن نفوذ می کردند تا مانع تسلط دشمن از لحاظ دید و تیر روی آنها شوند از سوی دیگر نقطه قوت دشمن در نیروی زرهی ، نیروی هوایی و پناه گرفتن در استحکامات پولادینی بود که توسط مستشاران خارجی ایجاد شده بود و با تکیه بر جنگ کلاسیک و آن هم در روز می توانستند مانع هر گونه پیشروی شوند. اما نیروهای ایران که به دلیل تحریم ها از دسترسی به امکانات پیشرفته محروم بودند و جنگ کلاسیک نیز در رساندن آنها به هدف با توجه به کمبودها و ساختار سیاسی نظامی موجود ، به رزم نوینی روی آورده بود که تکیه آن بر نیروهای شجاع و با ایمان و حمله در شب با استفاده از نقطه ضعف دشمن بود و لازمه آن عبور از موانع گسترده دشمن از سیم های خاردار گرفته تا میادین وسیع مین و کانال های عمیق و عریض و انواع و اقسام دیگر موانع بود.
به هر حال واحد اطلاعات و عملیات شناسایی خود را انجام داده و تیم های تخریب نیز معبرهای مورد نیاز را برای عبور رزمندگان در شب عملیات فراهم می کردند تا نیروها با کمترین تلفات به خطوط دشمن دسترسی پیدا نمایند اما چند مورد این عبور بی خطر را تا رسیدن به خط دشمن در برخی عملیات ها با مشکل روبرو می ساخت که عبارت بودند از :
1-معبرها توسط دشمن کشف و لو می رفت و باید معبر جدید در آن لحظات محدود ایجاد می شد.
2-میادین مین جدید توسط دشمن در منطقه کار گذاشته می شد.
3.گم شدن نیروها در منطقه و نرسیدن به معبرهای شناسایی شده
4- فرا رسیدن روشنایی روز و تسلط دشمن
5- اصل الحاق به عنوان مهم ترین اصل نظامی برای موفقیت نیروها
به دلایل فوق در صورتی که گردان و یا یگانی نمی توانست در موعد مقرر از میادین مین گذشته و در کنار خطوط دفاعی دشمن آماده دریافت رمز عملیات برای شکستن آن شود ، سایر تیپ و لشکرها که از جناح ها و جوانب مختلف پیشروی کرده بودند در تنگنا قرار گرفته و توسط دشمن از این شکاف ایجاد شده استفاده کرده و آنها را محاصره و از بین می بردند یعنی عملیاتی که با ده هزار نفر آغاز شده با عدم پیشرفت یک گردان و یا تیپ که حداکثر هزار نفر بوده به شکست انجامیده و باقیمانده نیروها به شهادت رسیده و یا به اسارت در می آمدند .
در همین لحظات بدون این که دستور سازمانی باشد و از بالا به آنها حکم شود نیروی عمل کننده که پشت میدان مین معطل مانده تعدادی رزمنده با اختیار ، اخلاص و گریه که توام با مسابقه و سبقت از همرزمان خود بوده آماده عبور از میدان مین با فدا کردن جان خویش می شوند؛ تعدادی که از انگشتان دست تجاوز نمی کرد ، سبب گشوده شدن مسیر در میدان مین شده و رزمندگان پشت سر آنها همگام با سایر نیروها در محورهای دیگر به پیشروی در خطوط دشمن ادامه می دادند؛این موارد استثنایی بوده و تعداد عملیاتی که رفتن روی مین گزارش شده به زحمت در منابع اطلاعاتی از آن یاد شده یعنی بسیار نادر و کمیاب می باشد.
حال باید این سوالات را پرسید :
آیا فدا شدن چند تن در ازای نجات چندین هزار نفر می توان اسم آن را خودکشی و یا غیر عقلانی و احساسی صرف دانست ؟
آیا این موارد محدود از نظر تعداد افراد و همچنین تعداد عملیات ها در طی دفاع مقدس به تمام دوران هشت ساله جنگ تعمیم داد ؟
@safeer59
telegram.me/safeer59