◄جمشید دواری
غروب يك روز تابستان 1361 بعد از عملیات رمضان در پدافندی منطقه پاسگاه زید در کنار سنگر فرماندهی نشسته بودیم. یکی از بچه‌ها وقتی جلوي در ورودي سنگر رسید به شوخی با دهانش سوتي کشید.


ما که در بیرون سنگر نشسته بودیم و فكر كردیم صدای خمپاره است، سریع روی زمین دراز کشیدیم، اما متوجه شدیم سرکاری بوده! معاون گردان که آنجا حضور داشت و شاهد این جریان بود همان موقع به همه تذکر بسیار جدی داد که با توجه اوضاع ناآرام خط دیگر کسی حق چنین شوخی‌هایی ندارد. هنوز حرفش تمام نشده بود که خمپاره‌اي در کنار سنگر به زمین خورد و چند نفر از نيروها از جمله خود او زخمی شدند و ما آنها را به عقب منتقل کردیم.


#گردان_رعد_بهبهان
#تیپ_22_بعثت
#طنز_جدی
#فرهنگ_جبهه
http://telegram.me/safeer59