آزادئ اسرا


◄ یدالله پازند
در ساعات پایانی حضور نیروهای عملیاتی در شرق دجله در اسفند 1362و در جریان عملیات خیبر، دستور عقب‌نشینی به جزایر مجنون صادر شد. عبدالعلي بهروزی فرمانده تیپ بالغ بر صد نفر از اسرای عراقی را در جاده خندق (الحچرده) به دلیل نبود قایق جهت انتقال به عقب آزاد کرد و به آنها گفت: با وجودی که در میدان نبرد هستیم و می‌توانیم طبق قوانین جنگ به شما شلیک کنیم، اما شما را آزاد می‌کنیم و امیدوارم مثل یک سفیر از جانب ما به سمت نیروها و مردم و خانواده‌های خود برگردید و به آنها بگویید ما دشمن شما نیستیم و برای دفاع از سرزمینمان وارد این جنگ شدیم.


اکثر آنها نیروها جیش‌الشعبی بودند که با زور اسلحه و تهدید کشتن، توسط نیروهای امنیتی صدام از کوچه و بازار بخصوص شهرهای شیعه‌نشین عراق جهت جنگ علیه ایران فرستاده شده بودند و نه تنها انگیزه‌ای برای جنگیدن نداشتند، بلکه با امور نظامی و تجهیزات جنگي هم کاملا ناآشنا بودند و برادر بهروزی چون اشراف کامل به این قضیه داشت اجازه نداد کسی کوچک‌ترین آسیبی به آنها بزند و همه را آزاد کرد.


#عملیات_خیبر
#فرهنگ_جبهه
#جاده_خندق
#عبدالعلی_بهروزی
#تیپ_15_امام_حسن_مجتبی
http://telegram.me/safeer59

شیفته خدمت


حمید زارع
در بهار سال 1360پس از اعزام به شوش در تپه‌های آنجا جهت پدافند مستقر شدیم، با امكانات كمي که داشتیم به دليل فاصله زياد تا رودخانه کرخه مجبور بوديم آب مورد نیازمان را روزانه با دَبه ۲۰ لیتری به نوبت و با زحمت تهیه کنیم. اما وقتي متوجه شديم نيروهاي اصفهاني مجاور ما چاه آب زده‌اند ما هم تصميم به حفر چاه گرفتيم. عبدالعلي بهروزی به‌عنوان فرمانده حاضر در منطقه پیش‌قدم شد و گفت: كندن چاه با من و كشيدن خاک آن با شما.! به دلیل شدت آتش دشمن هر ساعت دو نفری براي كشيدن خاك بالاي چاه حاضر می‌شدیم و ساعتی بعد نفرات دیگر جايگزين می‌شدند. وقتي چاه به عمق 8 متری رسید خمپاره‌ای نزدیک آن اصابت كرد و پدر اولادی و مهدی (اردشیر) برجسته که در حال بالا کشیدن سطل بودند زخمی شدند و سطل پر از خاک از دست آنها رها شده و بر سر عبدالعلی بهروزی که داخل چاه بود افتاد و همان‌جا از حال رفت، با چند نفر به كمك دو مجروح شتافتيم اما از چاه‌كَن غافل شديم!


عبدالعلی پس از هوشياري با سري شكسته به‌سختی خود را از چاه بالا كشيده و بيرون می‌آید اما همان لحظه خمپاره ديگري كنار او می‌خورد و دوباره داخل چاه می‌افتد و اين بار بدشانسی می‌آورد و پايش شكسته مي‌شود. ما كه تازه متوجه او شديم به کمکش شتافتیم و با تلاش زياد او را از چاه بيرون آوردیم و به بيمارستان منتقل كرديم.


در آنجا پای او را گچ گرفته و گفتند باید چندین هفته در بیمارستان حضور داشته باشد تا بهبود یابد. اما چند روز مانده به عمليات وقتي براي ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم داشت از دكترها خواهش و تمنا مي‌كرد كه با مسئولیت خودش گچ پایش را باز کنند اما دکترها زير بار نمی‌رفتند و به او می‌گفتند: استخوان پایت اصلا جوش نخورده و در صورت باز شدن گچ، پای شما صدمات بدتری خواهد دید. اما عبدالعلی اصلا توجهی به این توصیه‌ها نکرد و شب عملیات طاقت نمی‌آورد و گچ پایش را می‌شکند و از پنجره‌ی اتاق بیمارستان فرار كرده و خودش را به ما در خط رسانيد و با شجاعت و درايت به كار فرماندهي و پشتيباني نيروها مشغول شد.
به جرات می‌توان گفت اگر مديريت ايشان در رساندن مهمات به بچه‌ها نبود آمار تلفات ما در آن پدافندي بسيار بالا می‌رفت. در ادامه عملیات ناگهان چندین خمپاره در كنارش اصابت كرد و فضای اطرافش پر از گردوخاک شد، همه ما فکر کردیم بدنش تکه تکه شده، اما به لطف خدا با همان پای شكسته لنگ لنگان بدون این‌که از سرعتش کم کند از میان این فضا عبور کرد و خودش را به نيروها در جلوي خط رسانيد و با دستورات بسیار اصولی و راه گشا، ناجی جان خیلی از نيروها شد. سرانجام اين فرمانده شجاع تيپ 15 امام حسن در 10 فرودين سال 63 در جزيره مجنون به شدت زخمي شد و دو هفته بعد در بيمارستان شيراز به خيل دوستان شهيدش پيوست.


#عبدالعلی_بهروزی
#فرمانده_تیپ_15_امام_حسن_مجتبی
#فرماندهان_بی_بدیل
#شیفته_خدمت
#فرهنگ_جبهه
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/safeer59

بی تکلف

راوی : حسین کرم نسب و حسن تقی زاده
شهید عبدالعلی بهروزی مثل خود نیروها حاضر می شد و عادت به معرفی خود نداشت ، قبل از عملیات خیبر در اسفند 1362 در منطقه شط علی روی اسکله  لباس کار بسیجی پوشیده بود ،  خیلی ها  نمی دونستند که بهروزی جانشین فرمانده تیپ 15 امام حسن مجتبی ع هست . یکی از بسیجیان  از دستور بهروزی  سر پیچی می کرد  و با صدای بلند داد سر بهروزی می زد  و حتی خواست با  بهروزی درگیر شود که بچه هایی که بهروزی را می شناختن جلو گیری نمودند  . 
بعد که بچه ها آنها را جدا کردند و به او یادآوری نمودند که  ایشون جانشین ثیپ هستند رزمنده  خجالت کشید و  با معذرت خواهی  صورت بهروزی را بوسید . 

شهید عبدالعلی بهروزی فرمانده تیپ15 امام حسن مجتبی ع


عبدالعلی بهروزی در طی عملیات خیبر به شدت در حال فعالیت بود و لحظات اندکی چشم بر هم نهاد و در عقب نشینی عملیات خیبر مظلومانه سر راه بچه‌ها ایستاده بود و بچه‌ها را نگاه می کرد و منتظر بود تا نیروهایش همه برگردند چرا که قایق به اندازه کافی برای برگرداندن آنها در اختیار نداشت و بسیاری از آنها شنا کنان و پس از مرارت زیاد توانستند خود را به خط خودی برسانند . عبدالعلی در طی این مدت با گشت زنی با قایق در اعماق هور سعی می کرد رزمندگانی که در پهنه هور پراکنده بودند را به خط خودی انتقال دهد.
#عبدالعلی_بهروزی
#تیپ15_امام_حسن_مجتبی
#فرهنگ_جبهه
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46

فرماندهان دلسوز

راوی : جهانشاه معماریان
آنقدر خاکی و مهربان و افتاده بود، که گاهی یادت می رفت فرمانده است ، آنقدر به نیروهایش علاقه نشان می داد که احساس برادری در تو زنده می شد. به شدت به فکر سلامتی و جان رزمندگان بود. خواب و قرار نداشت اصلاً بفکر مطرح شدن خود بنام فرمانده نبود. خیلی بفکر تدارکات نیروها بود. به بچه های بهبهان خیلی علاقه نشان می داد.
قبل از عملیات والفجر مقدماتی و در هنگام امادگی نیروها ، با جیپ ارتشی با خواست او و علاقه ای که به حقیر داشت ، گفت: برویم یه سر پهلو بچه های واحد اطلاعات و عملیات سر بزنیم. در راه  از هر دری صحبت کردیم تا رسیدیم به امدادهای غیبی در جبهه ها . قسم خورد  اکثر اوقات  اگر خودم تنها باشم برای رانندگی قبلش یه ایه الکرسی می خوانم . می گفت بعضی وقتها پشت فرمون خوابم می برد . چشم باز می کردم می دیدم نزدیک ۳ دقیقه و بعضی وقت ها ۵ دقیقه در حال رانندگی  خواب بوده ام. بعد می گفت احساس می کنم یک نیرویی از من حفاظت می کنه ؛ ضمن اینکه معتقد بود اخرش به شهادت می رسد . 

شهید عبدالعلی بهروزی فرمانده تیپ 15 امام حسن مجتبی ع


خلاصه اخلاص ابوذر، شجاعت مالک اشتر، صبوری موسی ابن جعفر ع،محبت علی ‌را به دوستانش، خشم مقداد به دشمنان و خاکی بودن ابوتراب در وجودش موج می زد . علاقه بسیار به امام خمینی ره داشت . می گفت هرچه برای امام خمینی کار کنی باز هم کمه.حتی بعضی ‌وقتها می گفت اگر امام ره از ما راضی باشه دیگ هیچ غمی ندارم.
این تربیت شده مکتب روح الله عبدالعلی بهروزی بود که پس از سالیان حضور در جبهه های نبرد سرانجام در فروردین 1363 زمانی که فرماندهی تیپ 15 امام حسن مجتبی ع پس از شهادت بهروز غلامی بر دوش او قرار گرفته بود در جزیره مجنون شمالی هدف بمباران  هوایی دشمن قرار گرفت و به همراه تعدادی از همرزمان به شهادت رسید. 
او تربیت شده اسلام، فرزند امام خمینی ره، و د‌وستدار شهدا و شهادت بود. با بودن او در میان ما احساس ترس در منطقه جنگی نداشتیم، بلکه بر عکس از بس شوخی می کرد و خاکی و با محبت بود ، ترس ما هم ریخته می شد.خدایا خدای مهربانم می دانی که یاران دینت را یکی یکی بردی . ما مانده ایم ‌و این کوتاهی عمر .ما مانده ایم و این چشمهای منتظر برای دیدار انها. اما تو خودت میدانی لیاقت دیدار انها کجا و ما کجا. به حق مهربانیت که در  کتار دوستان شهیدمان متجلی بود، ما را هم پس از مرگ یا شهادت به انها ملحق کن.
#عبدالعلی_بهروزی
#تیپ15_امام_حسن_مجتبی
#فرهنگ_جبهه
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46