سفر به سرزمین وحی (20)
نجف زراعت پیشه
نسیم خنکی در حال وزیدن بود در حال طی نمودن پله ها به سمت قله بودیم و مسیر ارتفاع را برای ما قابل تحمل ساخته بود در نیمه شب تعداد زیاد زائران تعجب برانگیز بود و برخی نقاط را با ترافیک روبرو ساخته بود ، سرانجام بعد از یک ساعت و نیم به انتهای مسیر رسیدیم در حالی که باید از شکاف و درزهای تنگ و باریکی عبور می کردیم که نفس گیر تنگ و شلوغ بود که هر آن امکان خطر را داشت اما شوق دیدن غاری که پیامبر ص برای عبادت خویش آنجا را انتخاب و اولین آیات الهی از این مکان بر وی نازل شد ارزش این سختی ها را داشت.
با رسیدن به دهانه غار با تمرکز و تراکم جمعیت زائران برای ورود به غار روبرو شدیم که با یک محاسبه ابتدایی و بیم خطر برای قلب از آن حذر کرده و به بالای ارتفاعات مشرف به دهانه غار رفتم و از آنجا به مشاهده غار و ثبت و ضبط آن با دوربین پرداختم ، بعد از من نیز اکثر همراهان به بالا آمده در حالی که از لحظه حرکت یک ساعت و ۵۰ دقیقه را نشان میداد ، از این لحظات خاطره انگیز چند عکس و فیلم گرفته و حرکت به سمت پایین کوه را آغاز نمودیم ، حرکت به سمت پایین به مراتب سختتر از بالا رفتن بود و زمانی که به پایین کوه رسیدیم اذان صبح در حال پخش بود و نماز را روی صخرههای جبل النور خوانده و بعد از آن به سمت پایین آمده و در آنجا تا زمان جمع شدن همه اعضای گروه مقداری معطل شده و با صرف چندین لیوان چای که توسط حاج نظیر اکبری تهیه شد آماده برگشت به هتل شدیم ، در پایین کوه جبل النور تویوتا دوکابین را با 35 ریال سعودی کرایه و در حالی که من، اکبری و غلامیان در عقب تویوتا نشسته در نسیم صبحگاهی اوقات خوشی را تا رسیدن به هتل تجربه کردیم در این همراهی ها هزینه ها دنگی توسط افراد پرداخت می شد.
چند ساعت استراحت نموده و قبل از ظهر همراه حاج اکبری به بازار عزیزیه رفتم و به دلیل عدم نیاز به خرید سریع برگشتم ، عصر ساعت ۱۵ و ۴۰ دقیقه جلسه کاروان برای اعمال باقی مانده بود که قرار بود امشب صورت گیرد و چون من انجام داده بودم به صورت تکی به بیت الله الحرام رفته و به طواف مستحبی مشغول شدم و زمانی که در حال معنوی خودم بوده و اشک بر گونه هایم سرازیر بود دیدیم یکی با گرفتن من مانع سرعت من شده بود و صحنه ای به یاد ماندنی که یک پیرمرد کوتاه قد در حالیکه بند کیسه کفش من را گرفته و همسرش نیز دست روی دوش وی داشت تا انتهای طواف به دنبال من بود .
هجدهم ذیحجه مصادف با ۱۸ شهریور ۹۶ صبح با همکاری حاج آقا مشغول تهیه امور کارهای فرهنگی شدیم و شب به همراه حاج نادر و همسرش و همچنین حاج نظیر اکبری برای انجام عمره مفرده به مسجد تنعیم رفته و پس از بستن احرام و نیت و گفتن تلبیه با تاکسی به سمت بیت الله الحرام براه افتادیم که در بین را در اتوبان با توجه به تکمیل نبودن احرام آقای اکبری و به همراه داشتن لباس زیر از مسجد الحرام به مسجد تنعیم برگشته و طبق اجتهاد شخصی؟؟!! نیت و نموده و به بیت الله الحرام برگشتیم که یک ساعت تأخیر ایجاد شده بود .پس از طواف و خواندن نماز به سعی صفا و مروه رفتیم ؛ هنگام سعی از دو روحانی که در کوه مروه نشسته بودند جریان اجتهاد شخصی خود را گفتم که با خنده گفتند اشکالی نداشت اما دیگر از این اجتهادها نکن.
نوزدهم شهریور ۹۶ تصمیم گرفته شد کاروان جلسه ختم قرآن در بیت الله الحرام داشته باشد که دسته جمعی با اتوبوس ها به کعبه رفته و در طبقه دوم مقابل خانه خدا روبروی حجر اسماعیل روی صندلی ها نشسته و طبق کاغذهای مشخص شده توسط حاج آقا هر کدام از ما به قرائت جزئی از قرآن مجید می پرداختیم که در هر جلسه شاهد چندین ختم قرآن بود که ثواب آن را به ائمه اطهار ع و روح اموات درگذشتگان جمع و بانیان خیر با پذیرایی می فرستادیم پس از آن به مطاف آمده و با انجام طواف مستحبی و نماز برای مدت طولانی در مقابل مقام حضرت ابراهیم نشسته و به خانه خدا خیره می شدم و با نگاه به موج عظیم جمعیت از زن و مرد و نژادهای گوناگون عظمت خدا را یاد کرده و به وضعیت حال جهان اسلام با توجه به برخورداری از منابع عظیم و موقعیت های استراتژیکی تاسف می خوردم و با آمدن به کنار کعبه و نقاط توصیه شده به خصوص مستجار حاجات خویش را طلب می کردم.
#سفرنامه_حج_تمتع_1396_20
#جبل_النور
#کوه_حرا
#عمره_تمتع
#کاروان_ابوالقاسم_مظفری_2015
http://telegram.me/safeer59