باوقار 


راوی : حسن تقی زاده،نجف زراعت پیشه
تا زمان شهادت از بسیجیان مخلص و مهربان گروهان ابوالفضل (ع) گردان فجر بهبهان بود. هرکاری به او محول می کردی فرقی به حالش نداشت تدارکات ، امدادگر ، پشتیبانی بدون تامل و مخلصانه انجام می داد. در دوي صبحگاهی موقعی که سرود "این فریاد از علی تو بشنو پا محکم بر زمین بکوبان "خوانده می شد چنان پا بر زمین می کوباند و با گفتن بکوب دیگر همرزمانش را تشويق مي كرد که وصف ناشدنی می باشد.


وقتي در عملیات خیبر زمانی که چند نفر نیروی شهادت طلب برای حفاظت از سه راهی البیضه به العزیز برای خروج نیروهای گردان 1و2و3 داوطلب خواستند همراه برادر حسن نواب و چند نفردیگر داوطلب شدند و به عمليات رفتند . ما فکر نمی کردیم دیگر آنها را زنده برگردند اما به لطف خدا فاتحانه از آن عمليات سالم برگشتند.


در شهر و جبهه با همه رفتار گرمی و مهربانی داشت ، موقع رفتن به صحرا و تفريح به دلیل کمبود وسیله به خنده می گفت : به ما می گویند باند بی وسیله ."غلامحسین بهبهان آبادی" بالاخره در عملیات کربلای پنج مورد حمله شیمیایی قرار گرفت و مجروح شد و با حال وخیمش به دیگر برادران کمک می کرد و سرانجام در بیمارستان رهنمون تهران به شهادت رسید.


#غلامحسین_بهبهانی
#رزمنده_شجاع_باوقار
#فرهنگ_جبهه
#کربلای_5
#لشکر_7_ولیعصر
#گردان_فجر
http://telegram.me/safeer59

سروش غیبی


راوی: اسدالله مواساتی قنواتی
در بیمارستان شهید دکتر رهنمون تهران برادران "علیرضا مواساتی قنواتی"، "غلامحسین بهبهانی آبادی" و دو تن از مجروحین شیمیایی گردان فجر در يك اتاق بستری بودند ، من چند روزي برای عیادت و انجام كارهاي در خدمت اين عزيزان بوده و آنها را پرستاري مي كردم . يك روز غلامحسین گفت : قرار است پدر و نامزدش به دیدار او بیایند و با توجه به وضعيت نامرتب صورت و لباس كثيف ناشی از وجود تاولهای شيمايي روی بدنش از من خواست تا در مرتب كردن وضعیت ظاهری اش به او کمک کنم. من این کار را انجام دادم و پس از آن، از مجروحین خداحافظی کردم.
داشتم از پله های بخش پایین می آمدم که بلندگوی اطلاعات بیمارستان مرا را صدا زد . سراسیمه خود را به اتاق علیرضا رساندم ، حالش به شدت وخيم شده بود ، بدون اينكه ساير مجروحين و عيادت كنندگان متوجه شوند او را به سمت قبله برگرداندم ، چشمهایش را بست و پس از گفتن شهادتين پركشيد.


"غلامحسین بهبهانی آبادی" بدون اینکه از شهادت او مطلع شده باشد همان لحظه از من خواست تختش را کنار تخت علیرضا ببرم و دقایقی پس از رسیدن کنار تخت او ، غلامحسین هم به شهادت می رسد و آن دو مجروح دیگر هم دقایقی پس از آن ها شهید شدند در عرض چند دقیقه چهار مجروح شیمیایی یکی پس از دیگری كنار هم و جلوي همه افراد حاضر در اتاق به شهادت رسیدند گويي نتوانستند تنهايي هم را تحمل كنند. اتاق و بيمارستان آن روز برايم من تيره و تار شد. چرا كه چهار نفر از بهترين ياران جبهه دركنار من آسماني شدند. و من به حال خودم غبطه خوردم كه از قافله آنها عقب ماندم. (منبع: زراعت پیشه،نجف ،تپه عرفان:خاطراتی از روزهای یکدلی و یکرنگی،مشهد،شاملو،1397)
#شهید_غلامحسین_بهبهانی
#شهید_علیرضا_مواساتی_قنواتی
#کتاب_تپه_عرفان
http://telegram.me/safeer59
http://www.safeer.blogfa.com

تلیت اوبقله


عبدالصاحب مرائی و نجف زراعت پیشه

آموزش اعزام به جبهه بود
دوره ای 25 روزه در آبان 1362
دوره با همه سختی ها و مشکلات آن به پایان رسیده و همه آماده اعزام به جبهه بودند
بعد از دوره آموزشی پادگان شهیدبخردیان بهبهان چند روزی مرخصی داده شد
در این فاصله غلامحسین بهبهانی بواسطه روحیات و اخلاقش محور بسیاری از دوستان قرار گرفته بود
هم دوره ای ها را که خیلی باهم صمیمی شده بودیم به زیرزمین منزلشان (سرداب) به صرف شام دعوت کرد
شام تلیت آب باقله تدارک دیده بود
درتعدادی زیادی قدک
بصورت گروهی آب باقلا ریخته
هرچندنفر دورهم با نان تیری محلی که داخل
یک کفه بود وسط گذاشت
وبا رمز یا علی هم شروع به تلیت کردن نمودیم
زیر صندوق بزرگی که کنار گوشه ای گذاشته بود
پیازهای سالانه شان ریخته بود
برای هم پیاز با مشت می شکند وجلو بچه ها می گذاشت
خودش هم که یک فانسقه دور کمرشون بسته وآن را باز و به همه قدکهای تلیت
سر زده و با دست از هر کدام لفکی برداشته و می خورد ..............
پیمانه از دست بچه ها خارج شده بود ، طوری شده بود که بعد از صرف شام خوشمزه هیچ کس نتوانست فانسقه اش را ببنده ......
چه روزگاری بود اون روزها ..........
دوستان جونی و وفادار..................
جمع این دوستان هر روز مستحکم تر از قبل شده و در سال های بعد در دفاع مقدس شرکت نموده و تعدادی از آنها از جمله غلامحسین به شهادت رسیده و بازماندگان این جمع با حسرت و امید به اون روزها می نگرند........................


#غلامحسین_بهبهانی
#دوره_16_آموزشی_پادگان_شهید_بخردیان
#عبدالصاحب_مرائی

#نجف_زراعت_پیشه
https://t.me/safeer59
http://safeer.blogfa.com/