سفر به سرزمین وحی(5)
محیط بیرونی بر خلاف سالن فرودگاه شرجی، گرم و کشنده بود چراکه جده شهر بندری است در کنار دریای سرخ ضمن اینکه اواخر مرداد و شهریور است و ما در محوطه فرودگاه جده ما به انتظار آمدن اتوبوس ها برای انتقال به میقات جحفه نشستیم ، انتظاری سخت پرتنش و کشنده چراکه بر اساس فتاوای مراجع در صورتی که نقل و انتقال حجاج به سمت مکه در روشنایی روز صورت بگیرد باید در اتوبوسهای مسقف نباشد یا به عبارتی باید از اتوبوسهای مکشف استفاده شود و طبق اخبار واصله پروازهایی که در شب به فرودگاه جده می رسند باید برای رعایت این واجب شرغی طبق نظر همه مراجع معظم تقلید تا غروب فردا در سالنهایی که پیشبینی شده بود به استراحت پرداخته تا بتوانند با تاریکی شب و در اتوبوسهای مسقف به سمت مکه حرکت نمایند وگرنه حکم طی طریق با استفاده از اتوبوس های مکشف می باشد اما الان بعد از ساعتها معطلی در محوطه بیرونی سالن فرودگاه که با توجه به شرایط اقلیمی گویی در جهنم بسر می بردیم عنوان کردند که اتوبوس مکشف و بدون سقف برای انتقال به جحفه نبوده و مطابق سال های قبل با توجه به وقفه دو ساله در اجرای حج موفق به تهیه نشده اند و باید در روشنی روشنایی روز و با اتوبوس های مسقف به سمت میقات جحفه و مکه الحرام براه بیفتیم یعنی به زبان ساده زیرپا گذاشتن یکی از احکام واجب حج و حرام شرعی با اراده خویش.

این خبر و اقدام با مخالفت و سر و صدای حاج آقا سجادیان به دلیل اشکال شرعی آن روبرو شد و البته دکتر مظفری و دست اندرکاران حج موافق بودند چرا که از کل حجاج کاروان حدود کمی کمتر از نصف خانم ها بودند که مشکلی نداشته و می توانستند با همان اتوبوس مسقف جابجا شوند ، از طرف دیگر در بین آقایان تعدادی پیر و یا ناتوان و مریض بودند که بر اساس احکام شرعی عذر موجه داشتند و می توانستند با اتوبوس مسقف همراه شوند اما حجاجی که جوان و سالم بودند که میگفتند برای این تخلف شرعی و به قول حاج آقا حرام شرعی می گفتند یک گوسفند قربانی نمایند و حاج آقا زیر بار این مسئله نمی رفت .
این تنش و اختلاف ساعتها به طول کشید به طوری که با سر و صدای دکتر و حاج آقا سبب جمع شدن جمعیت جهان پیرامون آنها شده بود و در یکی از این تنشها دکتر دست من را گرفته و نزد حاج آقا برد و گفت من چطور این بیماری قلبی را با توجه به گرما و آفتاب شدید درون اتوبوس مکشف بگذارم و دامنه سروصدا و اختلاف رای دامنه داغر شد و من به جرأت بگویم تنهات تنش و موضوعی بود که نمی توانستم حرف دلم و تمایل خویش را بیان کنم چرا که از یک طرف می خواستم همراه حجاج سالم و با اتوبوس مکشف باشم و تجربه یک حج واقعی شبیه گذشتگان و بر اساس شرعیات را اجرا نمایم و از طرف دیگر نمی خواستم باعث ناراحتی دکتر مظفری شوم چرا که خاطرش بسیار برایم گرامی و عزیز بود.

برخی حجاج بر اثر خستگی در گوشه و کنار ترمینال فرودگاه روی صندلی ها و زمین فرش شده با موکت به خواب رفته بودند سرانجام با آمدن چند اتوبوس زنها و افراد ناتوان و تعدادی از حجاج که خود تمایل داشتند با اتوبوس مسقف به همراه حاج آقا عابدی به میقات جحفه منتقل شدند و با فراهم شدن چند دستگاه اتوبوس فاقد سقف که مکشف نامیده می شد به سمت جحفه به راه افتادیم و زمانی به میقات رسیدیم که آفتاب در حال طلوع بود و نماز صبح در حال قضا شدن بود ؛ به سرعت نماز را خوانده و آماده محرم شدن و نیت جهت حج عمره تمتع شدیم
درون سرویس های بهداشتی و حمام ها برای انجام غسل و پوشیدن احرام حج غلغله بود و روبروی هر حمام چند نفر ایستاده بودند و ما به سختی توانستیم غسل نموده و حوله های احرام را با نیت احرام حج بر تن نماییم ، صحنه بسیار زیبایی بود اشک از دیدگان سرازیر و همه از این لحظه خود را در شرایط استثنایی که سال های سال منتظر آن بودند حس می کردند ، حج یعنی یعنی دل کندن از تمام مظاهر دنیا و تنها دو تکه حوله ، حج یعنی تاسی به امام سجاد ع و خدمت بی ریا و گمنام به بندگان خدا صرف نظر از رنگ و نژاد ، حج یعنی گم شدن در موج عظیم حاجیان از کشورهای مختلف و به عبارتی قطره ای در یک دریا.
#سفرنامه_حج_تمتع_1396_5
#نجف_زراعت_پیشه
#فرودگاه_جده
#میقات_جحفه
#کاروان_ابوالقاسم_مظفری_2015
http://telegram.me/safeer59
از جنگ و دفاع مردم ایران می گویم برای انتقال تجارب و پیشگیری از جنگی دیگر و این که جنگ آخرین راهکار جهت رسیدن به منافع ملی می باشد......