پلی معلق با خمیرمایه عشق و ایثار

عملیات بیت المقدس ۲ با رمز یا زهرا (س) در محور ارتفاع قمیش – سلیمانیه به صورت گسترده در تاریخ 25 دی تا دوم بهمن 1366 انجام شد. این عملیات به منظور پیشروی به سمت جنوب و غرب منطقه و با هدف کنترل شهر سلیمانیه و نزدیک شدن به سد دوکان در منطقه قلعه دیزه طرح ریزی شد . اجرای چند عملیات نا منظم توسط سپاه در مناطق کوهستانی شمال عراق و به ویژه در فصل زمستان ، این امکان را فراهم کرد که نیروی زمینی سپاه، عملیات منظم جدیدی را برای اجرا در زمستان 1366 طرح ریزی نموده و شرایط را برای کسب موقعیت نظامی برتر ایران در کنار فعالیت دستگاه دیپلماسی برای جابجایی بندهای قطعنامه 598 فراهم سازد.

منطقه عملیاتی بیت المقدس 2

منطقه مورد نظر برای عملیات، در شمال سلیمانیه قرار داشت. این منطقه از سمت شمال به ارتفاعات گرده‌رش و ویولان، از جنوب به ارتفاعات الاغلو، دولبشک و باش قلعه، از غرب به ارتفاع گوجار، و از شرق به ارتفاعات آمدین و گلان منتهی می‌شود. رودخانه قلعه چولان این منطقه را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کرده است و از شمال تا جنوب منطقه عملیاتی امتداد دارد. عقبه نزدیک منطقه، شهر بانه است که از طریق جاده کاگر - بانه به منطقه عملیاتی متصل می‌شود. دمای منطقه گاه به 20 درجه زیر صفر می رسید

در مرحله اول قرار بود ارتفاعات ویولان، دشت هرمدان، یال‌های ابتدای ارتفاع گوجار و یال‌های مقابل این ارتفاع - که بر ارتفاع و تنگه الاغلو تسلط داشت - و نیز ارتفاعات الاغلو، قمیش و دولبشک به همراه تنگه دولبشک - الاغلو می‌بایست تصرف می‌شد. در مرحله دوم، بنابه وضعیت موجود، پیش‌روی به طرف ارتفاعات موکبه و قیوان انجام و در مرحله سوم نیز عملیات به سمت سد دوکان ادامه می‌یافت.

عبور از موانع طبیعی و مصنوعی بسیار سخت از قبیل : زمستان سرد و سخت ، کوه‌های صعب‌العبور پوشیده از برف، رودخانه خروشان قلعه چولان ، میادین متعدد مین، تله‌های انفجاری، سنگرهای کمین و سیم‌های خاردار از جمله دشواری های اجرایی عملیات بود که نقطه عطف آن ساخت پلی بر روی رود قعله چولان، رودی خروشان با ارتفاع زیاد که عبور نیروها را غیرممکن می کرد. نیروهای رزمنده می بایست بعد از عبور از رودخانه قلعه چولان ادامه مسیر را تا زیر ارتفاعات قمیش که پوشیده از برف بود را ادامه میدادند.

زمستان سرد و مناطق صعب العبور در بیت المقدس 2

چون این کار جزو محالات و غیرممکن‌های دفاع مقدس بود هنگام ارائه به فرماندهی نیروی زمینی با بهت و ناباوری به آن نگریسته اما چون ضرورت عملیات اقتضا می کرد و از طرفی راه حل دیگری متصور نبود با آن موافقت نمود.

برآورد طراحان حدود دو میلیون تومان برای خرید سیم بکسل و ملزومات دیگر برای احداث پل با مشخصات زیر بود :

ارتفاع:80متر

عرض:70سانتیمتر

طول:140 متر

بعد از یک ماه شناسایی شبانه در آن منطقه که برف زیادی هم باریده و سطح یک و نیم متری منطقه را برف فرا گرفته بود، نقطه‌ای از یک رودخانه وسیع و خروشان اما کم عرض مشخص شد .طرح اصلی پل را مهندس نصرالله سعیدی مسئول طرح و عملیات لشکر ۱۰ داده و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تمام پیگیری‌ها را هم خود ایشان انجام می‌داد(‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ او تفنگ نارنجک اندازی را تهیه کرد و به جای نارنجک چنگکی که به چنگک های قصابی شباهت داشت را روی اسلحه جوش داد، طوری کار را انجام داد که فرد جوشکار هم از موضوع باخبر نشود. سپس آن را به سمت طرف دیگر رودخانه شلیک کرد و چنگک به صخره ای گیر کرد.)

تیر چوبی‌هایی با طول حدود ۱۲ متر را به هم وصل کرده و بدون تجهیزات و با عبور از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شیب‌‌‌های ۸۰-۷۰ درجه موفق شدند از آنجا رد شده و آن سر پل را مهار نمایند. از ۴ جهت پل با سیم بکسل وصل شده بود. به خاطر سردی هوا با اینکه بچه ها دستکش دست می کردند اما سیم بکسل ها به دست می چسبید لذا مجبور می شدند آب جوش درست کرده تا با گذاشتن دست درون ظرف آب جوش بتوانند کار را ادامه دهند.سبم بکسل را به آن طرف رودخانه نصب کردند، از این طرف نیز بکسل ها را به بلدوزرها خودی بسته و آماده برای نقل و انتقال رزمندگان و پشتیبانی تدارکاتی و تسلیحاتی گشت.

پل سیدالشهدا ع یا شهید یدالله کلهر بر دره عمیق رودخانه خروشان قلعه چولان

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ غاری در آن طرف رودخانه شناسایی شناسایی شده بود که یک گردان نیرو در آن جا می‌گرفت. به دلیل روشنایی روز و پنهان ماندن از دید دشمن باید این نیروها بعد از عبور از پل در غار رفته و تا شب به انتظار نشسته و شب به خط بزنند تا بقیه رزمندگان هم برسند.( آنها اولین گردانی بودند که شب حرکت کردند و در غار ماندند. حالا شما حساب کنید مسئله دستشویی رفتن، نماز خواندن، غذا خوردن، آن هم با یک گردان با تجهیزات کامل و آماده عملیات در آن سرما چقدر سخت خواهد بود، ولی بچه‌ها این کار را کردند. این غار قضیه‌اش مثل همان اسب تروا است.) گردان علی‌اکبر(ع) این کار را کرد. تا صبح کار پل را به انتها رسانده و آماده عبور نیروها شد. منطقه‌ی ساخت پل در شیبی قرار داشت که دشمن می‌توانست بالا را ببیند، اما زیر پایش را دید نداشت، مگر اینکه پایین می‌آمد. به همین جهت نیز عملیات احداث پل شبانه انجام شد زیرا ممکن بود سایه پل روی رودخانه بیفتد و هواپیماها که حرکت می‌کنند آن را ببینند.

ما با تخته‌های چوبی ۱۰ الی ۱۵ سانتی متری عرض پل معلق ۷۰ سانتی را پوشش داده و ایستادن و توقف روی آن عملا ممکن نبود. فقط باید به سرعت از روی آن می‌گذشتند.تقریبا هر چوبی آنجا بسته می‌شد، چهار تا دوتایی پیچ می‌خورد؛ یعنی در طول این پل چیزی حدود هزار پیچ بسته شد. در ارتفاع 70 متری با آن سرمای سوزناک منطقه که آچار از دست می افتاد مجبور شدند آچار را با طناب به کمربند خویش بسته تا بتوانند کار را تا صبح به پایان برسانند .ده متر مانده به پایان پل یکی از سیم بکسل‌ها به دلیل سنگینی وزن کنده شد، بدون پل انجام عملیات امکان نداشت و با پیش آمدن این وضعیت تصمیم به گزارش برای لغو عملیات گرفته شد اما اصرار و ایثار نیروها با تجربه کارهای فنی قبلی سبب بالا کشیدن پل و اتمام کار شد.

ارتفاع پل تا لبه آب رودخانه بیش از 70 متر بود و جهت رعایت احتیاط ظرفیت عبوری را حداکثر ۱۰ نفر مشخص نموده و ۱۰ نفر ۱۰ نفر از پل عبور می کردند و همین مسئله باعث طولانی شدن عبور نیروها از پل می شد . بعد از عبور از پل رزمندگان باید‌ مسیرهای‌ طولانی‌ را به‌ مدت‌ ۶ تا ۸ ساعت‌ در میان‌ برف‌ و کوهستان‌ طی‌ می‌کردند و تراکم‌ برف‌ در برخی‌ محورها سبب‌ شده بود تا نیروها علاوه‌ بر دشمن، به‌ نوعی‌ با طبیعت‌ و سرمای‌ کشنده‌ منطقه‌ نیز مبارزه‌ کنند.

طبق دستور فرماندهان تأکید شده بود که نگذارید رزمنده‌ها متوجه شوند پل عبورشان به سمت ساحل دشمن در چه شرایطی است. شبانه نیروها را به صف کرده و مسئولی هم برای عبور از پل انتخاب شد در حالی که چوبی در دست گرفته و به بچه‌ها فرمان می‌داد به صورت ستونی پشت سر هم و پیوسته حرکت کنند و تا بخواهند به خودشان بیایند از روی پل گذشته بودند ، آنها با همان ستونی که می‌آمدند بدون معطلی با فاصله یک یا دو متری از روی پل به سمت ساحل دشمن عبور می‌کردند. به شکلی که هیچ رزمنده‌ای در لحظه اولیه متوجه نمی‌شد که روی پلی با ارتفاع حدود ۸۰ متر، طول ۱۴۰ متر و عرض ۷۰ سانت عبور می‌کند و جالب بود که خود بچه‌ها به هم روحیه می‌دادند و گاها شده بود حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر روی پل بین زمین و آسمان با تجهیزات کامل در حال عبور بودند و در شب عملیات بیش از ۲۰۰۰ رزمنده از روی پل عبور کرده و به سمت دشمن راهی شدند. گاهی اوقات ندانستن بهتر از دانستن است. اگر متوجه می‌شدند تا چه اندازه زیر پایشان خالیست وحشت سر تا پایشان را می‌گرفت.فردای عملیات، یکی از برادران که ازقضا سالمند هم بود مجروح شده بود. او که متوجه نبود شب قبل از کجا عبورش دادیم به ساحل رفت و گفت: بگویید از کدام مسیر آمده‌ایم که باید به عقب بازگردم.دیگر نمی‌شد پنهان کاری کرد.با دست پل را نشانش دادیم و گفتیم: از آنجا آمدید.هوا روشن بود و وضعیت پل پر ماجرا به وضوح دیده می‌شد. پیرمرد بیچاره مبهوت ماند و خشکش زد. گفت: من نمی‌توانم از روی این پل به سلامت برگردم.

کار پشتیبانی تدارکاتی و سلاحهای نیمه سنگین و مهمات تنها از عهده یگان قاطریزه برمیآمد ، صحنه عبور از پل معلق چنان ترسناک بود که حتی قاطرها هم وقتی می خواستند از روی پل عبور کنند ترسیده و متوقف می شدند چرا که ارتفاع پل زیاد و رودخانه بسیار خروشان بود و صحنه وحشتناکی را به وجود می آورد. برای عبور قاطرها مجبور بودند چشمان آنها را بسته و در حالی که تجهیزات و اقلام تدارکاتی را حمل می نمودند آنها را از روی پل معلق عبور می دادند ؛ در یکی از موارد عبور قاطرها از روی پل معلق بتوانند تجهیزات را توسط چهارپایان عبور دهند در اواسط پل چشم بند یکی از قاطرها (حامل ادوات جنگی بود) افتاده و حیوان زبان بسته از ترس رم کرد و به ته دره و رودخانه افتاد و از بین رفت.

برخی عراقی ها که به اسارت نیروهای ما درآمده بودند وقتی قرار شد از روی پل عبور کنند با زبان عربی می گفتند ما را بکشید ولی از روی پل عبور ندهید ، یک فرمانده تیپ عراقی که در بین اسرا بود اعتراض می‌کرد که چرا ما را به بی‌راهه می‌برید و مسیری که به سمت نیروهای ایرانی می‌رود غیر از این مسیر است و دائم به رزمندگان اصرار می‌کرد که این مسیر راه به جایی ندارد.اما وقتی به ساحل رودخانه رسیده و نگاهش به پل افتاد. حیرت زده شد و گفت: «همه چیز را فکر می‌کردیم الا این که رزمندگان ایرانی ریسکی به این بزرگی را انجام بدهند و پلی ابتکاری روی این رودخانه خروشان بزنند و عبور کنند.»

هنگام عبور اسرا از روی پل ترس از ارتفاع و خطر پرتاب شدن آنها داخل رودخانه سرتاسر وجود آنها را گرفته بود. آنها بسیجیان ایرانی را در حال عبور از پل مشاهده می کردند مي گفتند که اينها نيروهاي کماندويي هستند و تعليمات کماندويي ديده اند؟

#پل_سیدالشهدا

#پل_شهید_کلهر

#بیت_المقدس_2
#رودخانه_قلعه_چولان

#ماووت_عراق

#مهندسی_رزمی

https://t.me/safeer59

http://safeer.blogfa.com/