بهروز سرحدی
عملیات های مشترک ارتش و سپاه در سه منطقه آبادان ، بستان و چذابه و غرب دزفول با موفقیت منجر به آزاد سازی مناطق اشغال شده توسط دشمن بعثی شده و اینک همه نگاهها به سمت خرمشهر دوخته شده بود ، همه در تلاش برای رهایی پاره تن ایران خرمشهر از دست متجاوزان بودند ، خرمشهر در طول تاریخ چهار بار توسط اجنبی و دشمن اشغال شده و در سه مورد قبل ما هیچ نقشی در بیرون راندن آنها نداشتیم و اینک جوانان ایران زمین عزم نموده اند تا علی رغم پشتیبانی های بی حد و حصر کشورهای مختلف به عراق و رفتار تعجب برانگیز نهادها و سازمان های بین المللی و منطقه ای با ایمان و سلاح خویش متجاوزان را از میهن اسلامیمان بیرون برانند.
عصر عملیات در حالی که هوا رو به تاریکی می رفت نیروهای گردان صف جمعی تیپ یعثت همه در میدان با نظم و ترتیب منتظر آخرین سخنان فرماندهی بودند ، گروهان های والعادیات ، القارعه و فلق به ترتیب صف کشیده و در حالی که جمعی از نیروها را سربازان اعزامی از پایگاه پدافند هوایی تشکیل داده بود اما همه چون صفی واحده در انتظار لحظات سرنوشت ساز حرکت به سمت منطقه عملیاتی بودند .

در همین لحظات بود که فرمانده گردان احمد وتری با موتور تریل قرمز رنگی از راه رسید و جلوی نیروهای گردان ایستاده و با چابکب هر چه تمام تر بر روی موتور ایستاده و سخنان خود را آغاز کرد ، سکوت محوطه گردان را در بر گرفته و همه تک تک کلمات فرمانده را گوش می دادند ، کسی نمی خواست ذره ای از این قافله عقب بماند چرا که حساس ترین مقطع تاریخی ایران در طی جنگ در حال ورق خوردن بود.
احمد که دوره خلبانی سپاه را به عشق همراهی با نیروهای رزمنده رها کرده بود اینک با بیان کلماتی همه حس و حال خویش را به رزمندگان خط شکن گردان صف انتقال می داد . " .... برادران غروب است و داریم به تاریکی شب نزدیک می شویم و گردان باید به سمت ماموریت سرنوشت ساز خویش حرکت نماید ، هرکس عذر شرعی دارد یا دلش با ما نیست می تواند همین لحظه از جمع گردان جدا شده و کسی هم مانع وی نیست ، کسی مجبور نیست با ما به این عملیات بیاید ؛ شب است و تاریک می تواند برود ....... این ماموریت که ما می رویم امکان برگشت کم است ، راه پیمایی زیاد دارد ؛ ما مانند امام حسین وارد این کارزار می شویم ومانند امام حسین ع از خدا آرزوی شهادت می کنیم و ....... "
همینگونه که احمد وتری فرمانده گردان صف بر سختی سخنان خویش در زمینه عملیات می افزود همهمه در میان نیروهای گردان هویدا شد و تمام نیروهای گردان شروع به اشک ریختن و گریه کردن افتاده بود ، صحنه ای که شاید تنها نظیر آن در صحرای کربلا پیدا می شود زمانی که امام حسین با خاموش نمودن چراغ خیمه یاران خویش را برای رفتن و نماندن مخیر نمود اما همه ماندند و فدایی فرزند زهرا س شدند. غوغایی شده بود ، گریه آمان دوستان رابریده بود ای کاش در اون روزها امکاناتی بود تا از طریق قاب دوربین این لحظات و چهره ها ثبت و ضبط می شد. دوستان که ساعاتی بعد در خون خویش برای اعتلای ایمان و ایران می غلتیدند به پهنای صورت اشک ریخته و از هم حلالیت می طلبدند .
بعد از پایان صحبت های فرمانده گردان نیروها با فرا رسیدن اذان مغرب وضو ساخته و نماز مغرب و عشا را را خواندیم ، شام مختصری بچه ها خورده و گردان صف جزء اولین گردان هایی بود که از پل شناور روی رودخانه کارون عبور کرده و در سیاهی شب مسیر طولانی را در غرب کارون برای رسیدن به دشمن طی نمودیم در حقیقت مانند تیری که از کمان رها شده بودیم به سمت هدف روانه شدیم .
همه در حالی که برای ثبت نقطه ای تاریخی در نزد آیندگان و مهمتر از آن در پیشگاه الهی سر از پا نمی شناختند بسیاری از این نیروها نوجوانانی بودند که از پشت میزهای کلاس درس به عشق ایران و حفظ تمامیت ارضی آن و همچنین اطاعت فرمان امام دل در گرو جنگ با خصم نهاده بودند و برخی در حالی که تنها مدت کمی از ازدواج آنان گذشته بود همه را ترک نموده تا آیندگان آنها را به بی وفایی و عدم انجام وظیفه متهم نکنند
بعد از یک پیاده روی طولانی در ساعت ۳.۵ شب به اولین موانع دشمن رسیده و آسمان تاریک منطقه غرب کارون یکسره گلوله های رنگین و انفجارات و در کنار آن غریو الله اکبر رزمندگانی که بر خصم و متجاوز سرازیز شده و توانستند ایران و ایرانی را در منطقه سرافراز نموده و تاثیری بگذارند تا هیچ کشور و قدرتی اجازه تجاوز و دست درازی به میهن اسلامیمان را ندهد .......
گردان صف تا مرحله سوم عملیات بیت المقدس ماموریت های مهمی انجام داد و زمانی که خاکریزهای دشمن در شمال منطقه خرمشهر رسیده بودند بر اثر شدت آتش دشمن احمد وتری و بیسیم چی های وی به همراه تعداد زیادی از رزمندگان گردان به شهادت رسیده و تعداد زیادی نیز زخمی شده بودند و در حالی که نیروهای رزمنده گردان به لحاظ کمیت به یک دسته رسیده بودند برای استراحت و بازساری به عقب منتقل شدند.
#بیت_المقدس
#گردان_صف
#تیپ_بعثت
#فرهنگ_عاشورایی
https://t.me/safeer59
http://safeer.blogfa.com/