مرخصی خونین
راوی : نورالله فکور
با"سید حمدالله عزیزی سوق" بسیار مانوس بودم ، در کنار سنگر فرماندهی گردان در منطقه پدافندی شیب نیسان سنگر بسیار کوچک دو نفری را برای گذران ایام بیکاری واستراحت درست کرده بودیم. یکی از روزها لندكروز واحد تعاون به همراهی برادر"محمود پنجه بند" و"سید نورالله سیدی" جهت تحویل نامه های رزمندگان به سنگر فرماندهی آمدند و ماشین را همانجا کنار سنگر پارک کردند.
ضمن تحویل نامه ها گفتند: همسر برادر نجف کشتکاران در بیمارستان بستری است و برای عمل جراحی احتیاج به اجازه همسر دارد و باید با ما به بهبهان بیاید سنگر فرماندهی شلوغ و کوچک بود برای همین ما به سنگر خودمان برگشتیم . فاصله بين سنگر ما تا فرماندهی حدود بیست متر بود. بعد از نیم ساعت صدای انفجار شدیدی به گوش رسید ؛ ظاهرا عراقی ها از روی گرای ماشین لندكروز سنگر فرماندهی را هدف قرار داده بودند . فرماندهی خط داد می زد بیائید بچه ها و زخمي ها را زود تر بردارید الان دوباره خمپاره می زند .
سنگر فرماندهی به دلیل تجمع برادران برای دریافت نامه شلوغ بود ، شش نفر زخمی بود و برادر کشتکاران که آماده گرفتن مجوز مرخصی بود با اصابت ترکشی به گردن در آغوش برادر پنجه بند غرق به خون بود و تنها چند دقيقه بعد به دليل خونريزي زياد به شهادت رسید و به جمع دوستان شهيدش پيوست.
#نجف_کشتکاران
#مرخصی_خونین
http://telegram.me/safeer59
http://www.safeer.blogfa.com/
از جنگ و دفاع مردم ایران می گویم برای انتقال تجارب و پیشگیری از جنگی دیگر و این که جنگ آخرین راهکار جهت رسیدن به منافع ملی می باشد......