محدوده روشن : 43
راوی: نجف زراعت پیشه
واقعیات جنگ :
همراهان ما که یک سرباز و تعدادی کرد بودند این سرباز ارتش به شدت ضد نظام و از وضعیت بسیج و سپاه و جنگ اظهار ناراحتی می کرد و به نوعی چنان با کردهای همراه که آنها هم از دست سپاه ناراحت بودند همدست شده بودند که در چند مرحله تا مرز درگیری رفتیم ولی خویشتنداری نمودم چرا که سرباز هموطن من بود وکردها عراقی و در صورت هر گونه درگیری بیم گسترش آن وجود داشت .
موقعیتی رمانتیک :
در طول مسیر از یال هایی به سمت بالا رفتیم که در میانه میدان مین بود و قاطرهای متعددی روی مین رفته که در گوشه و کنار افتاده بودند و آتش توپخانه دشمن که گاه و بی گاه در اطراف ما به زمین می خورد ؛ اما سرانجام به مقر اصلی فرماندهی خودمان در منطقه رسیدیم در یک چادر در زیر تک درخت که در زیر بارش نم نم بهاری بیشتر حالت رمانتیک به خودش گرفته بود ، البته ماندن ما در این جا زیاد به طول نکشید و با ورود نیروهای گردان به خط و آغاز ماموریت وظایف ما هم در منطقه صورت منسجم تری به خود گرفت.
تحویل خط لری :
خط پدافندی تیپ 15 امام حسن مجتبی ع در ارتفاعات لری به طول 1500متر بود که در قسمت سمت راست نیروهای تیپ ویژه شهدا و سمت چپ نیز نیروهای ارتش جمهوری اسلامی حضور داشتند. در اولین گام بر اساس دستور برادر حشمت نزد بچه های ارتش که یک گروهان تانک بودند رفتم و در گزارش که طی 24 ساعت قبل داده بودند از انهدام چند دستگاه تانک،نفربر و حتی آمبولانس خبر دادند که نتوانستم صحت و سقم آن را تایید و بپذیرم این ماموریت پدافندی از 8/1/65 آغاز شده و تا تاریخ 2/3/65 به طول کشید .
سنگری در خط الراس نظامی :
در ارتفاعات لری علاوه بر ماموریتهای طرح و عملیات، بخش زیادی از وقت خویش را نیز در کنار نیروهای گردان بسر می بردم و تقریبا بالای سر گردانهای رزمی سنگری بزرگ اما با سقف کوتاه در خط الراس نظامی درست کرده بودیم که نفرات آن شامل امیر نجفی، محمود علی پور، سید حجت اله مرتضوی، رضا سازگاری و من بود و مواقعی که کار نداشتم را در آنجا بسر می بردم .
مچاله شدن :
رانندگی ماشین را بلد نبودم و موتور را نیز تازه یاد گرفته بودم ولی رانندگی در ارتفاعات و آن هم در منطقه برفی یخ زده و گل آلود به مراتب از رانندگی در محیط صاف متفاوت است ، یکی از روزها جهت انجام ماموریتی با موتور250 در خط و ارتفاعات لری تردد می کردم که به دلیل وضعیت گل آلود بودن منطقه و لغزندگی آن در سراشیبی و نیاز به توقف فوری ، یکدفعه ترمزهای جلو و عقب را با هم گرفتم که موتور کله کرده و همراه موتور به درون دره پرتاب شدم و ضربه شدیدی به چشم ،سر و صورتم خورد عینکم چنان مچاله شده بود که خنده ام گرفته بود و از آن مهمتر که تا لحظاتی هیچ چیز را به خاطر نمی آوردم حتی نام خودم نیز از یادم رفته بود به هر حال با کمی استراحت مجدداً بازسازی شده و خودم را بازیافتم.

تک محدود 28/1/65: ارتفاعات لری
ساعت 14 تا 15 بود که از خواب بیدار شدم یکی از نیروهای اطلاعات و عملیات دنبالم آمد و گفت که حشمت گفته به خط پدافندی گردان امام حسین(ع) بروم. در خط بودیم که حشمت به عنوان فرمانده واحد اطلاعات و عملیات نیز آمد بعد از بازدید از خط پدافندی گردان امام حسین(ع) سوار ماشین شده و به دیدگاه شناسایی برای بررسی خط دشمن رفتیم ، آنجا فرماندهان گروهان کربلا و سید الشهدا(ع) هم آمدند که بعد از توجیه کلی ما بطرف خط امام حسین(ع) راه افتادیم.
برای انجام یک تک محدود علیه دشمن و جلو گیری از پیش روی دشمن که در راستای استراتژی متحرک عراق (15/12/64 تا 2/3/65 ) در دستور کار ارتش عراق قرار گرفته بود. قرار بر این بود که 10 تا 15 نیروی رزمی گردان به همراه اطلاعات و عملیات جلو رفته و روی تپه جلوی رودخانه مستقر شوند و سپس همین که عملیات شروع شد تانک و پی ام پی و توپهای 106 متعلق به ارتش از مقر حرکت کرده و پشتیبانی بچه ها باشند و در صورتی که در جریان تک شهید یا مجروح داشته باشیم با پی ام پی به عقب منتقل شوند.
#محدوده_روشن_43
#تیپ_15_امام_حسن_مجتبی
#تک_محدود_28_فروردین_1365
#محور_مریوان_پنجوین
#ارتفاعات_لری
http://telegram.me/safeer59
از جنگ و دفاع مردم ایران می گویم برای انتقال تجارب و پیشگیری از جنگی دیگر و این که جنگ آخرین راهکار جهت رسیدن به منافع ملی می باشد......