شرکت ساخت‌وساز 


◄حبیب‌الله عباداریان
عدم موفقیت در عملیات‌های رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر یک، سبب شد تا ستاد جنگ و بخصوص سپاه به فکر انجام عملیات از طریق باتلاق‌های هورالهویزه باشند. منطقه هور به دلیل پوشش نی‌زارهای بلند و آب‌های گسترده می‌توانست علاوه بر کم کردن آتش ادوات توپخانه و حملات هوایی دشمن، نقش نیروی پیاده را در این منطقه بسیار افزایش داده و تاثیر بسیار خوبی داشته باشد، به همین منظور علی‌ هاشمی با تشکیل قرارگاه سری نصرت در اسفندماه سال 1361 مأمور انجام این وظیفه بزرگ و مهم شد.


غافلگیر کردن نیروهای دشمن به شیوه‌های خاص یکی از مهم‌ترین اهداف این قرارگاه بود و باید کلیه فعالیت‌های شناسایی و اطلاعاتی به‌صورت کاملا پنهانی و سری انجام می‌گرفت. لذا علی ‌هاشمی (معروف به سردار هور) بیشتر نیروهای خود را از ساکنین بومی شهرهای دشت آزادگان، اهواز و نیروهای قدیمی سپاه سوسنگرد انتخاب می‌کرد. یکی از نیروهای زبده و توانمند انتخابی علی ‌هاشمی، لطف‌الله جهانتاب بود، تمام نیروهای قرارگاه نصرت می‌بایست در حفظ کامل اطلاعات بسیار حساس و مراقب بودند، چرا که با توجه به نفوذ نیروهای دشمن و منافقین کوچک‌ترین خطای این افراد می‌توانست موقعیت این قرارگاه و اهداف آن‌ را زیر سؤال برده و خطرساز باشد.


لطف‌الله هم به‌خوبی همه این موارد را می‌دانست، برای همین هرگاه خانواده و دوستان در مورد وظیفه و مسئولیت او در منطقه عملیاتی سؤال می‌کردند می‌گفت: دریکی شرکت‌های تابعه آستان قدس که جهت بازسازی شهر سوسنگرد مشغول بازسازی منازل خسارت دیده است فعالیت می‌کند. وقتی دوستان از او توضیح بیشتری در مورد کارش می‌خواستند قسم می‌خورد که محل کار او نه کاری به توپ و خمپاره دارد و نه حتی خودش سلاح به دست است! و این‌چنین حافظ اطلاعات محرمانه بود. با این صحبت‌ها همه فکر می‌کردند او از سپاه خارج شده است و درگیر کار ساخت‌وساز خانه‌های تخریب شده است! اما با پایان عملیات خیبر و تثبیت جایگاه قرارگاه نصرت، نقش و توانمندی حاج لطف‌الله در واحد شناسایی این عملیات برای همه مشخص شد.


#لطف_الله_جهانتاب
#قرارگاه_سری_نصرت
#حفاظت_اطلاعات
http://telegram.me/safeer59

فرماندهان بی ادعای تاریخ ساز : شهید حاج خیرالله صفری زاده

فرمانده حفاظت اطلاعات و عضو شورای فرماندهی قرارگاه جنوب کربلا

راوی : نجف زراعت پیشه

خیرالله صفری زاده در پاییز سال 1338 ه.ش در شهر بهبهان به دنیا آمد ، او در خانواده اي مذهبي و در محيطي اسلامي ,وبا تربيت پدر و مادري معتقد به دين مبيين اسلام رشد کرد ، با شروع انقلاب اسلامی ، خیراله با روحیه خاص و محبوبیتی که در بین بچه ها پیدا کرده بود همکلاسی های خویش را برای شرکت در تظاهرات ضد رژیم شاه سازماندهی نموده و هر کاری که از دستش بر می آمد از پخش اطلاعیه های امام خمینی ره تا کمک به مجروحین خیابانی دریغ نمی نمود ؛با طلوع آفتاب انقلاب اسلامي وبرقراري نظام جمهوری اسلامي در کشور,تمام سعي و تلاش خود را در پاسداري از دستاوردهاي انقلاب به کار گرفته و مبارزاتش را در سطحی وسیع تر با اهل نفاق و منافقين آغاز کرد ، در سال 1358 پس از پایان دوره متوسطه و اخذ دیپلم ، با توجه به فرمان حضرت امام خمینی ره برای تشکیل ارتش بیست میلیونی بسیج ، به عضویت بسیج درآمد . در بهمن 1358 برای گذراندن دوره آموزشی خدمت وظیفه به همراه چند تن از دوستان و همشهریان خویش اعزام شد و زمانی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد حیرالله در مرز کوشک و دوران خدمت سربازی بود. در اواخر سال 1360 به سپاه پیوسته و پس از گذراندن دوره عمومی در سپاه بهبهان به واحد حفاظت از شخصیت ها مسئولیت آن را به مدت یک سال به عهده گرفت که با توجه به ، تشدید فعالیت گروهک های ضد انقلاب داخلی از جمله سازمان مجاهدین خلق در بمب گذاری اماکن دولتی و عمومی ، ربودن و ترور شخصیت های انقلابی و سایر اقدام های آنان که به قصد براندازی نظام نوپای اسلامی صورت می گرفت از اهمیت بالایی برخوردار بود و در نهایت دقت و حساسیت در انجام آنها موفق بود و سال بعد به سازمان و واحد حفاظت اطلاعات سپاه پیوست احساس مسئولیت و انجام وظیفه یک رزمنده و پرسنل حفاظت اطلاعات در جمع فرماندهان و رزمندگان کاری دشوار ، طاقت فرسا ، مهم و بسیار سنگین بود چرا که می بایست هم به عنوان یک رزمنده همانند دیگر عزیزان در خدمت فرمانده یگان خود باشد و هم باید به وظایف خطیر حفاظتی خود صرف نظر از مسئولیت ها و عنوان های مرسوم بپردازد. او همگام با رزمندگان در آموزش های آبی خاکی شرکت و در عملیات خیبر نیز حضور یافت که در تاریخ هشتم اسفندماه بر اثر بمباران هواپیماهای عراقی، خیرالله از ناحیه دست چپ وم صورت به شدت مجروح و مدت زیادی را در استراحت بود و در دوران نقاهت خویش نیز با بجا آوردن سنت حسنه ازدواج تشکیل خانواده داد.در عملیات بدر در اسفندماه 1363 به همراه فرماندهان تیپ 15 امام حسن مجتبی ع از اولین ساعات شروع عملیات در محور عملیاتی هورالعظیم حضور یافت و تا پایان عملیات در کنار رزمندگان در آبهای هورالهویزه باقی ماند بعد از عملیات بدر ماموریت پدافندی تیپ 15 امام حسن مجتبی ع در حراست از دستاوردهای عملیات بدر روی پاسگاه های آبی آغاز شد و ماموریت خیرالله در دو بخش ستادی در پادگان های تیپ و محور و منطقه عملیاتی گسترده شد که این حضور در عملیات والفجر 8 ، والفجر 9 و ماموریت های تیپ در کردستان و در جریان استراتژی دفاع متحرک عراق ادامه یافت. در نیمه سال 1365 بر اساس یک دستور سازمانی نیروهای رزمنده کهگیلویه و بویر احمد به مجموعه نیروهای تیپ 15 امام حسن مجتبی ع پیوستند که بر اثر اختلافات و تنش هایی که بوجود آمد سبب شد ساختار تیپ به نام 48 فتح در اختیار نیروهای جدید قرار گرفته و نیروهای قدیمی به یگان های دیگر از جمله تیپ 201 ضد زره ائمه ع ، لشکر هفت حضرت ولیعصر عج ، پادگان آموزشی سفینه النجاه ، قرارگاه مقدم جنوب و ....مامور شدند و خیرالله صفری زاده را به سبب داشتن تجارب موفق حفاظتی در عملیات والفجر ۸ ، حضور موثر در عملیات‌های خیبر و بدر ، داشتن روحیه پشتکار و بردباری در اجرای مأموریت های محوله ، برخورداری از دانش موثر مدیریتی و عملیاتی به سمت جانشین حفاظت اطلاعات قرارگاه مقدم جنوب کربلا و به فاصله اندکی پس از آن مسئول حفاظت اطلاعات قرارگاه کربلا منصوب کردند .

 

شهید حاج خیرالله صفری زاده فرمانده حفاظت اطلاعات قرارگاه مقدم جنوب

 

آمدن خیرالله صفری زاده به پایگاه منتظران شهادت در پادگان گلف با عملیات کربلای ۴ در سوم دی ماه ۱۳۶۵ همزمان شد، هدف از این عملیات ام الخصیب و محاصره بصره بود ، و مامورین مهم کنترل منطقه بر عهده خیرالله و دوستانش گذاشته شده بود.هر چند عملیات کربلای 4 به خاطر نقش و فعالیت ستون پنجم دشمن ، کمک های آشکار و پنهان دولت‌های آمریکا و آل سعود در کسب اطلاعات از ایران از طریق هواپیماهای آواکس و دادن آنها به عراق و بی‌توجهی برخی به نکات مورد نظر حفاظت اطلاعات لو رفته و چند ساعت از آغاز عملیات نگذشته بود که به دلیل عدم موفقیت در تعدادی از محورها به آن پایان داده شد. خیرالله در سال 1366 در کاروان متشکل از ۱۶۰ نفر از رزمندگان و فرماندهان لشکرها و تیپ های نیروی زمینی سپاه بود که حجاج بیت الله الحرام توسط پلیس سعودی به خاک و خون کشیده شدند و اگر نقش موثر رزمندگان این کاروان در حادثه جمعه خونین مکه نبود تلفات بیشتری داده می‌شد و حاجیان بیشتری به شهادت می رسیدند و خیرالله ناراحت و غمگین از حوادث پیش آمده به صورت گمنام از سفر حج به خانه برگشت و بعد از آن بلافاصله به ماموریت شمالغرب منطقه عمومی حلبچه حسب درخواست علی شمخانی حضور یافت و خیرالله صفری زاده در کنار احمد کاظمی در محور جنوبی منطقه عملیاتی حضور پیدا می کند. عملیات والفجر 10 در ساعت ۲ بامداد ۲۳ اسفند ماه سال ۶۶ با رمز مبارک یا محمد بن عبدالله(ص) علیه آغاز شد سرعت عمل یگان ها به گونه ای بود که اغلب آنها توانستند در مرحله اول تمامی اهداف خود را به تصرف درآورند ، مرحله دوم عملیات از غروب 24 اسفند با هدف محاصره دشت حلبچه و بازکردن جاده مهم بیاره- نوسود آغاز شد ، حاج خیرالله که تا آن زمان به پر جنب و جوشی ، بی قراری در انجام ماموریت و شوخ طبعی معروف بود به یک باره با حاکم شدن آرامشی وصف ناپذیر در سراسر وجودش با سکوتی معنادار و حالتی عرفانی در وسط معرکه وصیت نامه اش را نوشته و در پاکت دربسته گذاشت و با تحویل آن به همکاران همراه از آنها می خواهد تا با برگشتن به قرارگاه مقدم جنوب پاکت فوق را تحویل مسئول دفترش بدهند. ارتش عراق در واکنش به کمک ها و استقبال مردم کرد منطقه از رزمندگان ایرانی و جبران شکست های خویش و از دست دادن برخی مناطق کردستان عراق در 26 اسفندماه شهر حلبچه و برخی از روستاهای این منطقه با راکت های شیمیایی نظیر گاز خردل، سارین، تابون و وی ایکس آماج حملات وحشیانه قرار داد که به شهادت و مصدومیت و حدود ۱۰ هزار نفر از مردم این منطقه و تعدادی از رزمندگان انجام می شود ، بازتاب گسترده فاجعه حلبچه علاوه بر محافل دیپلماتیک ،رسانه‌ها و افکار عمومی را نیز در سرتاسر دنیا به شدت تحت تاثیر قرار داد .با توجه به محتمل بودن حمله مجدد شیمیایی عراق به شهر حلبچه ، رزمندگان اسلام پس از انتقال مصدومان، مجروحان و مردم آواره کرد شهر حلبچه را تخلیه کردند ،

 

شهیدان حبیب الله شمایلی و حاج خیرالله صفری زاده

 

با توجه به آلوده بودن مناطق آزاد شده خیرالله صفری زاده به اتفاق چند تن از فرماندهان میدانی حاضر در منطقه در پی پاکسازی منطقه بودند. ساعت ۱۰ تا ۱۱ صبح روز چهارشنبه ۲۶ اسفند ماه خیرالله صفری زاده به همراه حاج محمد باقری ، حسین نجات، حسن دانایی فر یک تانک را برداشته و برای پاکسازی مناطق آزاد شده به سمت جلو به راه افتادند ، با طی مسیر جاده به سمت جلو در یک منطقه نیزاری در کنار پل های لوله ای در جاده رگبار گلوله به سمت آنها سرازیر شد که همه فرماندهان به روی زمین و در بین نیزارها پریده که در همین زمان با اصابت گلوله به پیشانی حاج خیرالله صفری زاده به شهادت رسید. خبر شهادت حاج خیرالله صفری زاده با توجه به شهرت و مسئولیتی که داشت به سرعت در همه جا منتشر و در میان اندوه رزمندگان به روستای شیخ صله منتقل و بعد از برگزاری دعای کمیل پیکر شهید خیرالله به ستاد معراج شهدای جنوب منتقل و پس از ادای احترامات نظامی و نواختن مارش عزا با حضور مسئولان کشوری و لشکری و مقامات محلی در میان حزن همرزمان و مردم اهواز و فعد از آن در زادگاهش بهبهان با شکوه خاصی تششیع و به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی

منابع و مآخذ:

  • عبدالله زاده،مهدی،بر بلندای حلبچه ،تهران،صریر،1395
  • مواساتی،یدالله،مصاحبه شفاهی،5/11/1398
  • پیرزادی،حسین،مصاحبه شفاهی،5/11/1398
  • رضانسب،کمال،مصاحبه شفاهی،5/11/1398
  • نیکپور، شکرالله، حدیث حماسه آفرینان بهبهان ، بهبهان انتشارات توفیق ، ۱۳۷۶ 
  • نیکپور، شکرالله، قلم های آسمانی  ، تهران ، اسرار علم ،۱۳۹۴
  • صادقی ، علی نقی ، مجاهدت خاموش در جبهه ها ، قم ،  انتشارات شهیدین ۱3۹۰
  • زراعت پیشه، نجف،سایت خیبر:نگاهی به تیپ 15 آبی-خاکی امام حسن مجتبی ع در دفاع مقدس ، تهران،آوین نگار،1396
  • زراعت پیشه، نجف،تپه عرفان: خاطراتی از روزهای یکدلی ،مشهد،شاملو،1397
  • نظرلو،مرضیه،ام کاکا :زندگینامه و خاطرات رزمنده جانباز حمید حکیم الهی(امیر کعبی)،تهران،موزه دفاع مقدس ، 1394
  • دستنوشته های شهید خیرالله صفری زاده از سفر حج، سایت کوچه شهید
  • خوشکام ، حمید، مصاحبه شفاهی، 05/11/1398
  • ژنرالی که در «حلبچه» جاودانه شد:، سایت مشرق
  • زراعت پیشه،نجف، چشم بیدار: واحد حفاظت اطلاعات ،03/09/1398، وبلاگ تیپ خوبان
  • شهید حاج خیرالله صفری زاده ، سایت ایسنا ،
  • مصاحبه با خانواده ودوستان شهید خیرالله صفری زاده  ،( ۱۷ تير ۱۳۸۸)، خبرگزاری دفاع مقدس
  • افتخارات یک فرمانده اطلاعاتی، ( ۱۶ مهر ۱۳۹۶)،خبرگزاری دفاع مقدس
  • روایت «شهید صفری زاده» از حج خونین سال 66 ، سایت جام
  • فیلم‌شناسی شهدای اطلاعات و امنیت 
  • زندگی نامه شهید صفری زاده ، انجمن سپاس ، http://www.sepasngo.ir/index.php