به سر رسیدن انتظار و استشمام بوی عملیات :
بعد از آموزش های مختلف و گوناگون و آمادگی های جسمانی طی ماههای گذشته بر اساس برنامه های کیفی سازی برادر حسین ،در تاریخ 17اسفند 1363 بود که نیروهای رزمی شامل گروهان ها و واحدهای مختلف را با دادن تجهیزات و وسایل انفرادی آماده عملیات نموده و شور و ولوله خاصی در میان رزمندگان در سایت خیبر به راه افتاد که وصف ان در اختیار قلم نیست و از عهده آن خارج است.
شب به یاد ماندنی بدر :
شب در داخل حسینیه سایت خیبر حال و هوای دیگری حاکم بود البته من به دلایل روحیه خاصی که از آن زمان که تا کنون ادامه دارد از حضور در جمع هایی که افراد معروف را آورده و شلوغی و گرمی جلسات به خاطر نام مجری یا سخنران بوده گریزان بوده و سعی نموده ام در جاهای پرت و غیر معروف کار و وظیفه خود را انجام دهم ؛ رزمندگان مشغول سینه زنی و عزاداری بودندکه برادر کویتی پور به آن فضا شور دیگری داده بود و با نوحه معروف خویش که بعدها فیلم آن را مشاهده کردم که عنوان می کرد زائرم من زائرم ... ؛ اما حواشی مراسم را از بیرون حسینیه می توانستم مشاهده نمایم.
فضای معنوی خوبی را در حسینیه حاکم کرده بود هنوز قیافه شهدایی که بعدا در عملات بدر به شهادت رسیدند در خاطرم است شهید حبیب اله دیم با چنان با چنان اخلاص و گریه های مکرر و سوزناک به سینه خود می زد در حالیکه بیشتر اوقات نیز چفیه را به سر و روی خود می انداخت تا کسی او را نشناسد و تضرعش گمنام باقی بماند، شهید ابراهیم نیک پور، محمدرضا حسنی زاده، حمید پور سعید، عظیم یوسفوند و... که چهره شان همیشه در خاطر و ذهن من باقی می ماند.
بعد سینه زنی و عزاداری صحبت های برادر کلاه کج فرمانده تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) شور دیگری به جمع رزمندگان داده و اعلام عملیات آتی و منطقه مهم عملیاتی تیپ و چگونگی رفتار رزمندگان تیپ با دشمن باعث تهییج آنها و آمادگی دو چندان آنان شد به طوری که من وضعیتی پرشور با آمادگش نیروها تا کنون به این درجه ندیده بودم .
لحظه شماری :
بعد از اتمام مراسم در ساعات پایانی شب، شروع به جمع آوری وسایل خویش جهت تحویل به واحد تعاون نموده زیرا قبل عملیات بچه ها کلیه وسایل شخصر را درون ساک های خود گذاشته و تحویل می دادند تا در پایان عملیات عده ای با دست خود ساکهای وسایل شخصی را تحویل گرفته و برخی که زخمی شده و یا به فیض شهادت می رسیدند توسط برادران تعاون وسایل آنها به خانواده هایشان تحویل داده می شد.
برخی بچه ها نیز به نوشتن وصیت نامه یا تکمیل آن پرداختند و آخرین وصایا و صحبتهای خویش را با خانواده ودوستانشان انجام دادند ضمن اینکه فضای حسینیه سایت و تپه های اطراف بخصوص تپه عرفان در آن شب دیدنی و تماشایی بود ، به ضجه و عبادت کسانی که تا چند ساعت دیگر عازم رزم بی امان با دشمن شده و تعدادی نیز به شهادت می رسند... خواب در آن شب معنایی نداشت و تا نزدیکی های صبح برادران رزمنده هر کدام به کاری مشغول بودند.
آن شب مراسم حنابندان که جز سنتهای رایج در جنوب است در بین برادران اجرا شد و سرخی ناشی از رنگ حنا با خون برخی برادران در عملیات به هم پیوند خورد. در میدان صبحگاه تیپ طاق نصرتی ایجاد شده بود تا برادران هنگام عازم شدن به سمت منطقه عملیاتی از زیر آن عبور نمایند و عکس و فیلم های موجود از لحظات عبور رزمندگان به سمت منطقه عملیاتی زمستان 63 هنوز برای هر بیننده ای غرور آفرین و خاطره انگیز می باشد .

عزیمت به منطقه عملیاتی بدر :
صبح ساعت 8 مورخ 18/12/63 گردانهای امام حسین(ع) و ذوالفقار پس از مراسمی که در ان جاج نعمت اله سعیدی فرمانده واحد طرح و عملیات تیپ سخنران و توجیه کننده برادران نسبت به منطقه عملیات بود سوار اتوبوسها شده و بعد از ما نیز سایر گروهانها به ترتیب با اتوبوس ها عازم منطقه شط علی شدند ، اولین بار بود که نیروها را در روشنایی روز و از میان مردم منطقه که طبیعتاً می توانست دربرگیرنده خبرچین های دشمن و جاسوسان آن هم باشد صورت می گرفت.
#محدوده_روشن_24
#نجف_زراعت_پیشه
#تیپ_15_امام_حسن_مجتبی
#حنابندان_شب_عملیات
#منطقه_عملیات_بدر
http://telegram.me/safeer59