محدوده روشن : 74

راوی: نجف زراعت پیشه


میدان تیر (گروهان پل):
در مورخه 9/12/1365 گروهان امام حسین ع را برای میدان تیر آماده نمویم و بعد از این که با عبدالرضا مهربان برای پیدا کردن منطقه مناسب برای میدان تیر ، مکان آن را مشخص کرده که در میان یک کانال بزرگ که زهکش عریض و طویلی بود که در زمستان محل تجمع آبهای سطحی به شمار می رفت ؛ بعد از برگشتن بچه های گروهان را به میدان تیر برده و مشهدی حاتم نیز طی صحبتی با بچه ها درخواست اکید کرد که نظم و انضباط را رعایت کنند.میدان تیر فوق نسبت به تمامی میادین تیر که تاکنون دیده ام متفاوت تر بوده است چرا که به صورت شبیه ساز عملیاتی صورت می گرفت انجام شد. تیربارچی ها یک لوله بزرگ سیمانی را که پشت خاکریز بود هدف گرفته و آرپی جی زن ها هم نیز شلیک می کردند و من هم بر نحوه نظارت آتش و تجهیزات برادران و کنترل آنان نظارت داشتم و از طرف دیگر محدودیت مهمات را نداشتیم تا دست بچه ها برای شلیک روان شود.

گروهان پل میدان تیر


شلیک به آسمان :
دهمین نفر از آر پی جی زنها بود که آماده شلیک می شد و من برای انجام کاری به حاشیه میدان تیر رفتم و از خط آتش دور شدم ظاهراً یکی از برادران آرپی جی زن که در نحوه شلیک موشک دچار مشکل شده بود کمک وی و فرمانده دسته به یاری وی می آیند و در حالی که دهانه عقب قبضه آرپی جی روی زمین و موشک آن به سمت آسمان بود ناگهان انگشت یکی از برادران روی ماشه رفته و موشک آرپی جی شلیک شد و صدای انفجار و موج ناشی از آن فضای میدان را در بر گرفت و سه تن از برادران بر اثر موج انفجار زخمی شده بودند(برادران یدالله فکور،یحیی تفضلی و امامی مقدم) که ناشی از آتش عقبه آرپی جی  رو به زمین بود که باعث زخمی شدن آنان شده بود؛ با تماس با فرماندهی گردان آمبولانس به محل حادثه آمد و یکی از زخمی ها که سطحی بود با موتور سیکلت و دونفر دیگر با آمبولانس منقل شدند.در همین حین ما از خود موشک شلیک شده آرپی جی غافل شده بودیم و در این جا نیز لطف الهی شامل ما شد چرا که قبضه هنگام شلیک کمی به سمت چپ منحرف شده و موشک با فاصله پنجاه متری پشت جاده منفجر شد که در صورت عدم زاویه می توانست تلفات جبران ناپذیری از ما بگیرد.


اعتراض :
ظاهراً در حین اجرای میدان تیر و شلیک یک کیلومتر جلوتر تعدادی از برادران شامل فتح الله آبروشن،محسن زحمتکش و ....با عبور از عرض کانال و زهکش فوق در کنار یک برکه که درون آن آب جمع شده بود مشغول آب تنی و شنا بودند که به یکباره تیرهای کلاش و تیربار از بالای سر آنها عبور می کند شاید پیش خود فکرمی کردند دشمن نفوذ کرده و این بود که در برگشتن اعتراض می کردند که ما هم برنامه مصوب گردان در برپایی میدان تیر را یادآوری نموده و باز هم به خیر گذشت.


جهت یابی :
در 10/12/1365 نیز پس از این که نقاطی را در منطقه با قطب نما گرا گرفته بودیم شب به همراه عبدالرضا مهربان یک صندوق سیب را به نقطه اصلی و هدف برده و شب هم بچه ها را برای تمرین جهت یابی بیرون بردیم تا با قطب نما اهداف فوق را پیدا کنند . یکی از دسته ها به راحتی اهداف خود را پیدا کرد اما دسته دیگر به دلیل اشتباه در نوشتن گرای 170 درجه به جای 70 ، سبب سرگردانی نیروها و خستگی مفرط آنان شده بود اما در نهایت با پیدا نمودن هدف ، ساعت یک بامداد بود که برگشتیم. در مورخه 15/12/1365 طی مانوری با مهمات جنگی با شدت بالا توسط گروهان ها انجام شد ه به دلیل شبیه سازی منطقه با عوارض و استحکامات دشمن نقش زیادی در آمادگی نیروها برای ماموریت آینده داشت. 


تغییر جهت عملیات های رزمندگان اسلام از جنوب به شمالغرب:
بعد از برگشتن از مرخصی بلافاصله نیروها به سمت کردستان  حرکت کردند و ما را به پادگان شهید ناصر کاظمی در نزدیکی دهگلان و قروه بردند و آموزش های ویژه جنگ در کوهستان و آمادگی های جسمانی در کوهها و دره ها جزء جدایی ناپذیر آن بود و حدود 50 روز در پادگان با آموزش ها و آمادگی های رزمی نیروها به اوج آمادگی برای انجام عملیات رسیدند.در همین زمان بنه پشتیبانی در اطراف شهر  بانه دقیقاً 7 کیلومتری بعد از شهربانه  به سمت مرز عراق مقر و بنه بوالحسن برپا شده بود و به نیروهای رزمی نیز جهت سازماندهی و ادامه آموزشها و آمادگی های رزمی به منطقه فوق منتقل شدند.در همین زمان برادر یدالله مواساتی برای انجام مناسک حج به عربستان اعزام شدند و محمد جواد اسلامی فرماندهی گردان را به دست گرفته بود.
#محدوده_روشن_74
#گردان_فتح
#گروهان_پل
#میدان_تیر
#لشکر_7_ولیعصر_عج
http://telegram.me/safeer59
http://www.safeer.blogfa.com
https://chat.whatsapp.com/FTviPLNfy2e0VWgtX1PFXA

محدوده روشن : 57

راوی: نجف زراعت پیشه
میدان تیر :
  در 21/9/65 بعداز هشت روز مرخصی به اهواز امدم  ظاهرا مکان استقرار  از اردو گاه خیبر  به منطقه ملی راه  که منزل یکی از افراد رژیم سابق بود تغییر یافته بود  واز چهار شیر تا مقر گردان  به وسیله موتور تبلیغات که برادر نظری می راند آمدم  که در انجا  متوجه  انتقال من و عده ای  دیگر از برادران و گروهان  برادر سعید طاهری شدم  که بدلیل عدم اطلاع  ناراحت شدم . با کاظم به اردوگاه امدم  وچون برادران گردان ها به میدان تیر رفته بودند به همراه کاظم به میدان تیر رفتم ،  در انجا بعد از مقداری صحبت با سعید طاهری  به آخر خط رفتم و در انجا آرایش  قبضه ها را دید  زده  وشب پیش کاظم امدیم بعد از خواندن نماز و صرف شام (نان و حلوا) با کاظم به مقر امدیم و از انجا  به اردو گاه رفته  و همراه با یک پایه قبضه 106 و مقداری پتو  به میدان مانور و تیر رفتیم . مجددا به مقر امده و به همراه دو بیسیم  به میدان مانور رفتیم .  پتوها را تقسیم و پس از  خواندن نماز عقب لندکروز پتو پهن کردیم و خوابیدیم . باوجود اینکه سه پتو روی  خودمان انداخته بودیم به دلیل برودت هوا و نمناکی آن و خیس شدن پتوها شب سردی را پشت سر گذاشتیم .

موشک تاو بر روی جیچ میول


صبح 23/9/65 برادر حسین کلاه کج  فرمانده یگان ضد زره  در جمع برادران صحبت  و همه را به مقاومت و پایداری  و ایثار فرا خواند . قبل از سخنرانی با برادر حسین صحبت کردم و موافقت  وی را برای ماندن در گروهان کاظم  جلب کردم . تا عصر ان روز در حالت بلاتکلیفی  به سر می بردم .میدان تیر نیروهای موشک اندازهای مالیوتکا و ...لیکن موفقیت امیز نبود  و متاسفانه با وجود 30شلیک هیچ کدام به هدف اصابت نکرد. عصر هنگام موقع شلیک موشک های تاو فرا رسید . لحظات سختی بود چرا که من هم به عنوان یکی از شلیک کنندگان موشک تاو  انتخاب شده بودم . چهار نفر از گروهان امام حسین (ع)بود که همگی به هدف زدند و هنگام  اصابت به هدف  صدای تکبیر بچه ها بود که به هوا می رفت . از گروهان  امام علی ابتدا رضا شرفی بود که موشک را به هدف  زد و پس از ان  نوبت من بود وقتی پشت قبضه نشستم کاظم قبضه را هم محور کرد  . پس از خرج گذاری هنگام نشستن من اشکالاتی پیش آمد زیرا که جای کافی برای نشستن نبود به علت اینکه بلند قد بودم و قبضه برای ماکوتاه بود باهرسختی بود نشستیم ومسلح کردیم، ابتدا خواستم جمله یا اباصالح المهدی ادرکنی را بگویم ولی بعد گفتم اگر موشک زمین بخورد بد است این بود که نگفتم و مرتب دعا می کردم که موشک اگر می خواهد زمین بخورد  آتش معلق شود.
 خلاصه با نام خدا مسلح کرده و شلیک نمودیم . بعداز رفتن موشک یکدفعه دودسفیدی جلوی دوربین قبضه تاو را گرفت ومن برای یک لحظه احساس کردم که موشک زمین خورده ولی متوجه نور رقصان قرمزی دردوربین قبضه شدم و حرفهای کاظم درمورد رقصان بودن موشک بیادم آمد بلافاصله علامت به اضافه + را وسط هدف و برجک تانک هدف گرفتم وبعداز چندثانیه موشک به هدف اصابت کرد. بعداز شلیک عمل وایرکات را انجام دادم و در حالیکه عرق سروروی من رافراگرفته بود و رنگم نیز به شدت سرخ شده بود پایین آمده و با برادر حسین و سایر بچه ها معانقه کردم.دو نفربعدی من نیز موشک های خود را به هدف زدند تا قبل از آن نیز بچه های پادگان شهیدتجلایی دوموشک در میدان تیر شلیک کردند که هردوی آنها نیز به هدف اصابت کرد.

نقشه منطقه عملیاتی کربلای 4 ابوالخصیب


عملیات کربلای 4 :
27/9/1365شب هنگام به طرف منطقه عملیاتی آبادان به همراه برادران کاظم فرامرزی و رضا شرفی حرکت کردیم که بعداز مدتی مهدی جلائیان نیز به ما ملحق شد وکاظم به همراه اتوبوس به اهواز برگشت .گروه ما زودتر از نیروها به ابادان رسید و در 28/9/65 صبحگاهان بچه های گروهان موشکی در خانه های مسکونی آبادان مستقرشدیم .
تامورخه 30/9/65 عملیات استقرار و تجهیز نیروها ادامه داشت وکار خاصی در منطقه نداشتیم ومنتظر شروع عملیات بودیم .دراین روز از نیمه شب تا ظهر باران شدیدی باریدن گرفت.عصر با نقشه عملیاتی منطقه آنسوی اروند و منطقه عملیاتی کربلای 4 توجیه شدیم وبعداز آن برای توجیه شدن روی زمین و دیدن منطقه عملیاتی حرکت کردیم که به دلیل بسته بودن پل ها و حفاظت شدید ماموریت و بازدید لغو گردید.

 

 

***موشک تاو در بخش انتهایی دارای 3000 متر سیم برای هدایت آن می باشد که هنگامی که با فشار دادن دکمه شلیک موشک از داخل پوسته خویش در قبضه خارج و به سمت هدف با هدایت تیرانداز به جلو می رود
در این حالت ابتدای سیم در قبضه بوده و با جریان الکتریکی که بین قبضه و سنسور موشک تاو شلیک شده برقرار است به گونه یک گوی قرمز رقصان در دوربین قبضه قابل مشاهده است
لازم به ذکر است دوربین قبضه توانایی 13 برابر بزرگتر نشان دادن اهداف را دارد و درون آن یک + وجود دارد که باید روی هدف ثابت نگه داشته شود تا شلیک موفق به هدف اصابت نماید در صورت انحراف توجه به گوی رقصان و غافل شدن از تطبیق + روی هدف موشک یا به زمین خورده یا به جوانب دیگر منحرف می شود
برد موشک تاو 3000 متر بوده و بهترین فاصله برای شلیک 1800 تا 2300 متر می باشد
#محدوده_روشن_57
#میدان_تیر_موشک_تاو
#عملیات_کربلای_4
#تیپ_ضدزره_201_ائمه
http://telegram.me/safeer59

محدوده روشن : 56

راوی: نجف زراعت پیشه
چهارشنبه نیز برادر مهدی جلائیان  امد ودر حسینیه که مامشغول تماشای فیلم بودیم  ضمن صحبت با گروه  پنج نفره  ضدزره مشخص شد که  ساختار گردان ضدزره نیز مشخص شده  و گفت که گردان به دو گروهان  تقسیم شده  که فرمانده یکی از گردان ها کاظم فرامرزی  و دیگری  سعید طاهری و مهدی جلائیان می باشد  و قرار است  که تا جمعه بعد دوره را به پایان برسانیم  . ،محیط خسته کننده می باشد چرا که محیط رزمی گردانها  با شرایط فعلی  یگان و پادگان اموزشی  زمین تا اسمان با هم متفاوت است  امشب 21/8/1365 سر سفره تصمیم گرفتیم  که برای  قدر دانی از مربی ها  هدایایی برای انها  تهیه کنیم که مورد استقبال قرار گرفته  و حدودا  نیمی از مبلغ ان  توسط بچه های اتاق ما تامین   شد. 

موشک های ضدزره در دفاع مقدس


دوره ما شاهد یک دوره تئوری ،عملی و کار با سیمیلاتور بود که پادگان آموزشی سپاه در اختیار نداشت و از آنجایی که این موشک ساخت آمریکا و سلاح سازمانی ارتش بود لذا مجبور بودیم  به لشکر زرهی 92 رفته  و از امکانات انها جهت  امتداد اموزش  با دستگاههای مربوطه و روزهای  متمادی  تحت اموزش  در جه داران  ارتش قرار گرفتم ؛ در پایان اموزش  و بدلیل گرانبها و کمیاب  بودن  موشک ها که در ان زمان بالغ  بر یک میلیون تومان  بود سبب شد که نفرات  اول دوره موشک  تاو و مالیوتکا داه تا در میدان تیر شلیک کنند. 
اردوگاه خیبر :
 با اتمام آموزش و برگشت به یگان متوجه شدیم که محل استقرار  نیروهای  ضد زره  به پادگانی  طرف زرگان در  جاده  منتهی به سه راه اندیمشک و از پل  راه اهن به سمت  راست  چند کیلومتر بعد  در کنار کارون  مستقر شدیم . ( اردو گاه خیبر  در 5کیلومتری رود کارون بالاتر از  کارخانه تصفیه شکر ) .چادر ها تنها امکانات پادگان بود و بدلیل بافت نرم  زمین  روزهای  بارانی عبور و مرور  در این  پادگان  به سختی  صورت گرفته  در این موقع دو گردان  موشکی تشکیل شده بود  که مسئول یکی با کاظم فرامرزی و دیگری با سعید طاهری  بود واز طرف  برادر حسین من نیز به عنوان یکی از مسئول دسته های  کاظم معرفی شده بودم.
اردوگاه خیبر به نوعی شبیه پلاژ بود  که سکوهای متعدد  سیمانی  در ان  ایجاد  و چادر ها روی انها استقرار یافته بود. این مکان متعلق به هلال احمر بوده و اوقات  روزانه ما با ورزش صبحگاهی ،مطالعه گوناگون، گوش دادن  به رادیو  و قدم زدن  سپری می شد  وتنها یک اندیشه است که ذهن من را مشغول کرده است .
عملیات کی فرا می رسد؟
سرنوشت ها دستخوش چه چیزی قرار قرارمی گیرد به جا مانده یا.....؟
 در محوطه اردوگاه زمین بازی فوتبال.والیبال. وجود دارند که بچه ها مرتب بازی می کنند  ولی من علاقه ای ندارم ضمنا یک میز پینگ پنگ نیز اورده اند که هنوز بازی نکرده ام اما قصد دارم که اگر خلوت شد بازی کنم .(8/9/1365) در این زمان من را به عنوان یکی از فرمانده دسته های  موشکی گروهان امام علی (ع)به فرماندهی کاظم فرامرزی و ابورشاد قرار داده اند، برادر ابورشاد جزء نیروهای مجاهد عراقی است و هم اکنون  نیز در  اموزش مشغول می باشد  و قرار است  برادر نوروز عباسیان  فعلا  تا زمان امدنش به جای  ابورشاد انجام وظیفه کند.برخی روز ها  بارش باران چنان به شدت  می بارید که هر آن امکان ورود آب به داخل چادر ها و نقاط اسکان  برادران رزمنده می رفت و این باران روزها و شب های متمادی بدون وقفه می بارید  که به دلیل گل آلود کردن  منطقه  امکان تردد را نیز با مشکل  روبرو می کرد و با محصور شدن  در محیط چادر ها در پادگان  لحظات کسالت باری  را بدنبال داشته و گذر زمان را مشکل می ساخت.
لحظات ملال آور :
در این زمان به دلیل  تفاوت  ساختاری تیپ 201با تیپ 15 و اینکه  نیروهای ان اکثرا وظیفه و و دوری از دوستان مرا به سختی ازار می داد   و لحظات ازار دهنده  انجا سپری می کردم.  در همین روزها بود که  عدم  تمایل خود  را به گوش کاظم و حتی برادر حسین  رساندم  ؛ اخر بسیجی که هیچگاه در قالب های  سازمانی جاگیر نشده بود  اکنون در قالب بسته ، گنگ و فاقد احساسات  غالب در دفاع مقدس گرفته شده بودم   و همین مرا بشدت  ازار می داد. برادر حسین امیری که از ناحیه دوپا قطع بود  به فرماندهی امده جانشین برادر حسین کلاه کج  را در تیپ به عهده گرفت  و بعد از ان نیز  برادر محمد  دزفولی مسئول  ستاد تیپ 15 نیز به نزد حسین امده و  ستاد تیپ 201 ائمه را به عهده گرفت  و از سوی دیگر جمع بیشتری از امام حسنی ها (ع) در واحدهای تبلیغات ،عقیدتی،دفتر فرماندهی، طرح عملیات و.....از نیروهای امام حسن به تیپ 201 پیوستند و جلوه های ان را در زمینه  رویکرد فرهنگ  دفاع مقدس  افزایش دادند.
#محدوده_روشن_56
#آموزش_تخصصی_موشک_تاو
#اردوگاه_خیبر
#لشکر_92_سیمیلاتور
http://telegram.me/safeer59