راوی: نجف زراعت پیشه
حملات شیمیایی به آبادان :
به خاطر مقاومت دشمن و عدم دستیابی به اهداف اولیه و الحاق نیروها دستور لغو عملیات و عقب نشینی نیروها صادر شده بود ، دشمن جهت مقابله با عملیات نیروها در اروندرود حملات هوایی سنگین علیه مقرهای پشتیبانی انجام داد که از جمله آن بمباران شیمیایی آبادان و خرمشهر و از جمله مقر ضدزره بود. حملات شیمیایی با توپخانه و هواپیما خصوصا در خرمشهر و آبادان بود که مهمترین این حملات در حدود 30/8 صبح جمعه 5/10/65 در منطقه آبادان صورت گرفت به طوریکه ابری از گازهای شیمیایی خردل تا مدتی منطقه را پوشانده بود و مصدومان شیمیایی به اورژانس شیمیایی بیمارستان صحرایی علی بن ابیطالب (ع) اعزام می شدند.

فروپاشی گروهان :
در طی ساعات اولیه حمله شیمیایی فکرنمی کردم ما تلفاتی قابل ملاحظه داشته باشیم چرا که کلیه نیروها مجهز به ماسک های ضد شیمیایی و تجهیزات و وسایل مربوطه بودند اما به دلیل عکس العمل با تاخیر و سرعت کند نیروها در زدن ماسک ، غلظت و انبوه مواد شیمیایی پراکنده در منطقه و همچنین عدم رعایت اصول صحیح زدن ماسک و استفاده از تجهیزات ضد شیمیایی تا فرا رسیدن شب حدود دو سوم نیروهای گروهان موشکی امام علی (ع) مصدوم و به عقب منتقل شدند . من نیز علی رغم اینکه ماسک زده بودم و کشهای آن هم تا نهایت کشیده و درد ناشی از ان سرم را بشدت ازار می داد اما با پیدا شدن علائم اولیه شیمیایی به بهداری ویژه در بیمارستان علی بن ابیطالب ع منتقل و با گرفتن دوش و استفاده از محلول های ویژه و همچنین تزریق آمپول مجددا به منطقه عملیاتی ابادان برگشتم وبا توجه به نا امنی مکان سابق به مجاورکلیسا رفته و دریک مدرسه مستقر شدیم. بعد از دو روز که در انجا بودیم بدلیل وضعیت نا مشخص و همچنین خاتمه عملیات کربلای 4 به اهواز آمده و در مورخه 10/10/65 به مرخصی رفتیم تا تجدید روحیه ای برای ماموریت و عملیات جدید باشد.
پیانو
در کلیسای مجاور مدرسه در سالن اجتماعات آن پیانوی بزرگی قرار داشت که در مراسمات مذهبی آنها استفاده می شد و با توجه به خروج مردم از آبادان تمام وسایل در گوشه ای جمع آوری شده بود . فضای کلیسا از دید هر بیننده ای مخصوصاً در سن و سال نوجوانی ما دیدنی و تماشایی بود ، برخی نیروها از جمله خودم در خفا و آشکار به قصد مشاهده این عبادتگاه وارد محوطه شده و با ورود به داخل سالن اصلی بی اختیار مجذوب تصاویر ، تابلوها و از جمله پیانو می شدیم و ناخودآگاه سبب رفتن به سمت آن و بازی با دکمه های آن شده و در این لحظات با ادامه آن کمی تا قسمتی مشغول تمرین موسیقی میشدیم. ناقوس بزرگ کلیسا نیز وسیله تعجب برانگیزی بود که ذهن متعجب ما را به سمت خود می کشید و به صدا در آوردن آن نیز از جمله کارهای حضور کوتاه مدت ما در این منطقه بود که این صدای ناقوس هنگام پخش اذان و برگزاری نماز دردسر ساز شده و مشکل را دو چندان می کرد ؛ در این زمان فرمانده گروهان امام علی ع برادر کاظم فرامرزی معاون عراقی خویش ابورشاد را برای نهی کردن نیروها از این اقدامات راهی کلیسا نمود ؛ او نیز با توپ و تشر نیروها را از کلیسا بیرون آورد اما ساعتی بعد برای انجام کاری متوجه غیبت وی شدیم و با گشت و گذار در سطح منطقه پیرامون سرانجام وی را در سالن کلیسا یافتند در حالی که در محیطی ساکت و بدون مزاحم داشت پیانو تمرین می کرد.
#محدوده_روشن_59
#عملیات_کربلای_4
#تیپ_ضدزره_201_ائمه
#بمباران_شیمیایی
#پیانو_نوازان_کلیسا
http://telegram.me/safeer59