مهمان پردردسر


راوی: مسعود اکبری و حبیب الله سقاوی
"محسن اکبری" جمعی گروهان غواصی و خط شکن ذوالفقار در عملیات بدر بود .در جریان عملیات گلوله ای به سرش خورد و درجمجمه او جا خوش کرد و به طور معجزه آسایی زنده ماند .

بعد از عملیات محسن با وجود مجروحيتش به همراه "مجید محسنی" که تازه از اتاق عمل آمده بود تا تثبیت نيروها درپاسگاههای آبی در کنار بچه ها ماند . در آن مدت باند سفید رنگی دور سرش پیچیده بود ومرتب حاج کمال صادقی به او می گفت: برای درمان مجروحيت سرت به عقب برو . ولی محسن ماندن در خط را بر درمان جراحتی که برداشته بود ، ترجیح می داد و مدام به ما می گفت: این باند شاهد و گواه من در روز جزاست . سرانجام "محسن اكبري" به جمع دوستان شهيدش پيوست.


#فرهنگ_جبهه
#محسن_اکبری
#مجید_محسنی
#گردان_فجر
#لشکر_7_ولیعصر
http://telegram.me/safeer59

دعای مستجاب


راوی: اسماعیل آژ ، سعید مهاجر
"مجید محسنی" براي عمل جراحي غده ای در سرش بود به اتاق عمل برده بودند. دکتر قبل از عمل به او گفته بود: چند درصد احتمال زنده ماندنش وجود ندارد. مجید برایم تعریف کرد که با شنیدن حرف دکتر دلم شکست و گفتم: خدایا این همه مدت در جبهه ها بودم و شهید نشدم ،حالا باید زیر عمل از دنیا بروم و همان جا از خدا خواستم تا سالم از زیر عمل بیرون بیایم و در جبهه به شهادت برسم.


قبل از عملیات کربلای چهار مجید محسنی چند ماهی دراطلاعات عملیات قرارگاه کربلا مشغول بکار شد . بدليل رضايت از عملکرد او با حضورش درگردان های رزم مخالفت می کردند و مي گفتند بايد همان جا بماند. در عملیات کربلای پنج پايش به دليل مجروحيت درگچ بود و عصا زیر بغل می گرفت. روزی او را دیدم و گفتم: از محل کار جدیدت راضی هستی؟ برایت آنجا جذابیت دارد؟ درجوابم سریعاً گفت: من آر پی جی و بودن درخط مقدم دركنار بسیجیان را با ماندن درصد قرارگاه عوض نمی کنم . سرانجام مجید محسنی بی ادعا در عملیات نصر چهار در ارتفاعات قشن بر فراز ماووت عراق شربت شهادت را نوشید.

#مجید_محسنی
#عملیات_نصر4
#ارتفاعات_قشن
http://telegram.me/safeer59

زهرمار

راوی :حمید خوش کام
عزاداری سنتی ماه محرم شهر بهبهان بسیار پرشور برگزار می شود و بر همین اساس اکثر همشهریان و ساکنان سعی می کنند خود را به این مراسم برسانند.
 در ماه محرم در زمان جنگ عمده بچه های رزمنده می اومدن در امامزاده فضل عزاداری می کردند و جمعیت عظیمی با گوش دادن نوحه ها اقدام به سینه زنی می نمودند ، خدا رحمتش کنه مرحوم مهدی حق پرست مداح  معروف شهر هر موقع که نوحه می خوند  قبل از شروع عزاداری سفارشی را تکرار و تاکید کرده  و می گفت که خواهشاً سکوت را رعایت کرده و با پرهیز از صحبت ، گفتگو و شعار فقط جواب نوحه رو  با صدای بلند بدهید و کسی هم در وسط نوحه یا ااااا علی یا .......  نگوید.
اون موقع ها بعضی از بچه ها و عزاداران  وسط نوحه خوانی و در حالی که عزاداری به اوج خویش رسیده بود  یکی با صدای بلند ندای یا علی یا یا حسین و موارد این چنینی می گفت وسینه زنها هم باصدای بلند می گفتن 
حسین و به قول معروف عزاداری می شکست و یا اختلال در شور و ریتم عزاداری ایجاد می شد.
اون موقع  شب و روز تاسوعا و عاشورا که محله ها در راستای عزاداری سنتی و رسم های گذشتگان دستجات را به راه انداخته و به سمت امامزاده حیدر ، امامزاده شاه میرعالی حسین و امانزاده ابراهیم  وارد شده و همراه با سینه زدن بهترین نوحه های پرشور محرم آن سال را می خواندند که بسیار حساس و با عظمت بود.
صبح عاشورا زمانی که در امامزاده ابراهیم در حال سینه زدن بودیم و نوحه خوان هم  زنده یاد مهدی حق پرست  از بچه های رزمنده باسابقه بود وهمه هم گرم سینه زدن بودیم. صفوف به هم پیوسته و با شانه به شانه ایستادن و شکل گرفتن دایره های عزاداری بچه های رزمنده با دست خویش بر سینه های ستبر خویش به یاد مولا و مقتدای آزادگان عزاداری می نمودند ، صدایی به جز ندای حزین و رسای موحه خوان و دست هایی که به سینه ها می خورد به گوش نمی رسید که نا گهان .....
کل ......(یکی از عزیزان) باصدای بلند گفت  : یا ....................
و تعدادی  هم در بین عزاداران با صدای بلند و البته ناهماهنگ  جواب دادند : حسین ..............
و همین باعث شد که باصطلاح مراسم عزاداری و سینه زنی بشکند و نظم آن بهم بخورد و از شور و عظمت آن کاسته شود ، لحظاتی طول می کشد تا نظم و عظمت عزاداری مجدداً به مراسم برگردد و در این بین چندین نفر از بچه ها از این کار کل ...... او که سابقه هم داشت ایراد گرفتند.
این برنامه تمام شد و عزاداران بعد از آن وارد امامزاده شاه میر عالی حسین (معروف به امامزاده بزرگ)  شد و زنده یاد مهدی حق پرست در جایگاه موحه سرایی حاضر شده مجدداً قبل از شروع  مراسم عزاداری مجدداً  خواهش کرد که در وسط نوحه و عزاداری کسی چیزی نگفته و سکوت را رعایت کنید.
در وسط سینه زنی که همه گرم سینه زنی بودن و سکوت هم بر امامزاده حاکم بود ناگهان همان فرد که نزدیک ما هم  ایستاده بود باصدای بلند گفت : یا  ......
هنوز یایش تمام نشده بود که  مجید محسنی (در عملیات نصر 4 ماووت عراق به شهادت رسید) که از این کار خیلی بدش می اومد  و بارها تذکر داده بود نه گذاشت و نه برداشت و با صدای خیلی بلند که با عصبانیت هم همراه  بود گفت : زهرمار................
 صدای کل ..... از ترس قطع شد ، هیچ کسی هم جواب یا حسین او را نداد و کسانی که در نزدیکی او بودند همراه با ناراحتی از کار کل ...... خندشون گرفته بود و..... با ایما و اشاره بهش فهموندن که کار اشتباهی کرده است .

شهید مجید محسنی و زنده یاد مهدی حق پرست در جمع همرزمان


دراین ماه محرم یادی کنیم از تمامی شهدا بخصوص شهید محید محسنی عزیز ،  همچنین  نوحه خوانهای عزیز
زنده یاد مهدی حق پرست ، گله دار زاده  و .... با ذکر یک صلوات
http://telegram.me/safeer59
http://Www.Safeer.blogfa.com
https://www.aparat.com/najaf46