محدوده روشن : 49
راوی: نجف زراعت پیشه
ماموریت در بهرام آباد :
قبل از ورود نیروها، دشمن به تاکتیکی دست زده و از منطقه مورد نظر تا بخش زیادی عقب نشسته بودند و نیروهای گردانها با توجه به وضعیت پیش آمده به حالت دشت بان به سمت جلو پیشروی و علیرغم عدم درگیری با دشمن در زمینه الحاق با جناح راست که تیپ 21 امام رضا(ع) بود با مشکل رو برو و بدلیل عدم توجیه نیروهای فوق نزدیک بود به درگیری بزرگی مبدل شود که با درایت فرماندهان و نیروهای گردان امام حسین(ع) به خیر گذشت و تا صبح خط پدافندی در جوار یک امام زاده در منطقه ای که انتهای آن در منطقه در سمت راست به رودخانه گاوی و بعد از آن تیپ 21 امام رضا(ع) حضور داشت در سمت چپ نیز لشکر 27 پدافند منطقه را بعهده داشت که در نهایت به لشکر10 سید الشهدا در ارتفاعات قلاویزان متصل شد ایجاد شد.
مواخذه از سوی فرمانده :
در شب قبل نیز هنگام حرکت نیروها برای شکستن خط بدون اطلاع برادر حشمت من نیز به جمع نیروهای گردان امام حسین ع پیوستم و قصدم حضور در عملیات شکستن خط دشمن به همراه نیروهای گردان بود که با اطلاع حشمت ضمن احضار من از داخل ستون به شدت عصبانی و من را مواخذه کرد و گفت : آیا نمی ترسی کشته شوی چرا که اگر کشته شده بودی می دانستی عدم اطاعت از فرماندهی بوده وشهید نیستی؟ لذا تصمیم گرفتم کاری کوچک یا بزرگ را دیگر بر خلاف فرماندهی برادر حشمت انجام ندهم چرا که تصمیم به حضور در جبهه و شرکت در عملیات همه و همه به خاطر اطاعت از دستور امام و در راستای اطاعت از فرامین الهی می باشد.
تبعیض در پشتیبانی :
با روشن شدن هوا و تابش اولین اشعه های افتاب گرمای زیادی منطقه را به دنبال داشت و نداشتن امکانات قرارگاه بخصوص اب اشلامیدنی نیروها رابه شدت ازار می داد ضمن این که اتش توپخانه عراق نیز کل منطقه پدافندی را آماج خود قرار داده بود ، به دلیل اینکه منطقه عملیاتی تیپ روبروی شهر مهران کفی وهموار بود تردد نیرو و خودروها را با مشکل روبرو ساخته بود ، در همین زمان که برای بازدید منطقه با موتور به خط 27حضرت رسول ص رفته بودم با انبوه بشکه های اب آشامیدنی و قوطی های فلزی شربت اب لیموی خنک شبیه نوشابه های امروزی روبرو شدم که فعال بودن نیروی تدارکات و امکان پشتیبانی لجستیکی را نشان می داد در حالی که در خطوط ما اثری از پشتیبانی مشاهده نمی شد.
رفع عطش با یخ :
در برگشت به خط خودمان متوجه شدم که یک عدد لندکروز پر یخ را اورده اند ولی از اب آشامیدن خبری نبود لذا مجبور شدیم مقداری یخ بخوریم که متاسفانه بر تشنگی ما می افزود ؛ به دلیل اتش پرحجم دشمن مجبور شدیم با وسایل ابتدایی سنگرهایی احداث ودر انها برای در امان ماندن ترکش های فراوان بیرون نزنیم.. تشنگی ، پرحجم بودن آتش دشمن ، گرمای شدید و نبود خاک ریز در خط پیش رو همه از دشواری خط دفاعی تیپ 15 امام حسن (ع) در عملیات کربلای یک در منطقه مهران بود.
انفجاراتی را در این منطقه درون سنگر احداثی به چشم دیدم که هیچگاه ندیده بودم لحظه انفجار و دیدن اتش هسته درون ان که براستی مرگ را روبروی انسان مجسم می کرد . لحظاتی قبل ماشین حامل تدارکات پس از ساعت ها از روبروی ما گذشت اما تا بسته های تدارکاتی به ما برسد طول می کشد ضمن این که ما جزو نیروهای گردان نبودیم یعنی از قلم افتاده بودیم البته برخی اوقات این شرایط اجتناب ناپذیر می باشد .
خوشمزه ترین هندوانه :
در این لحظه در 5 متری سنگر هندوانه بسیار کوچکی را میان خاکها مشاهده کردم بلافاصله با پرش و جهش بیرون رفته و هندوانه که از رطوبت اطراف ان با خاک های نرم لایه ای گل آلود آن را احاطه کرده بود را به داخل سنگر اورده و معجزه وار از انفجارات توپ و خمپاره های اطراف هم در امان ماندم ؛ درون سنگر البته اگر بشود نامش را سنگر نهاد با یک مشت هندوانه را شکافته و با دست و روی خاکی و گلی و در شرایط کاملاً بهداشتی!!! مشغول خوردن هندوانه شدم شاید در عمرم چنین هندوانه خوشمزه ای نخورده ام هرچند رنگ ان به سفیدی گرایش داشت وگلی وخاکی ودر غیر بهداشتی ترین وضعیت وگرم اما بسیار مزه داد.
خبر شهادت نیروهای اطلاعات:
قبل از ظهر بود که حشمت به بچه های طرح دستور داد که به سنگر طرح وعملیات که نزدیک فرماندهی در مدخل ورودی شهر مهران قرار شد برویم که در ان جا خبر شهادت سه تن از نیروهای اطلاعات و عملیات را در اثر اتش شدید توپخانه در منطقه پدافندی مهران جایی که تا چند ساعت پیش ما هم حضور داشتیم شنیدم و فضای غم انگیزی را بین نیروهای اطلاعات و طرح ایجاد نمود .
#محدوده_روشن_49
#تیپ_15_امام_حسن_مجتبی
#کربلای_یک
#آزادسازی_مهران
#استراتژی_دفاع_متحرک
http://telegram.me/safeer59













" />
" />








از جنگ و دفاع مردم ایران می گویم برای انتقال تجارب و پیشگیری از جنگی دیگر و این که جنگ آخرین راهکار جهت رسیدن به منافع ملی می باشد......